جنگ با
خدا!
حمله به مسجد و در ماه رمضان ترسیمی از جنگهایی
است که با خدا راه اندازی میشود. سیاستگذاران این جنگها، خدا پرستان را
در عبادتگاهها آماج حملات قرار میدهند و آشوب اجتماعی را راهاندازی
میکنند. این روش در سایر ادیان نیز تجربه شده است و تاریخ درازی در جامعهء
بشری دارد. این جنگ بهخاطری خیلی خطیر است که بهخاطر خدا، بر ضد خدا
راهاندازی میشود. هر نهادیکه چنین جنگی را سازمان میدهد، کوچکترین
باوری به خدا و ارزشهای دین ندارد. سازماندهندهگان این جنگها از
خداباوری شهروندانِ بیگناه به مثابهء ابزار تاکتیکی استفاده میبرند و
آنها را قربانی ارزشها و اهداف خود شان میکند. حملات انتحاری در مساجد و
محلات مزدحم که شهروندان بیگناه را هدف قرار میهند، خداستیزی مطلق تلقی
میشود. مسجد که در دین اسلام حیثیت خانهء خدا را دارد، گذرگاه رابطهساز
میان انسان متدین و خداوند شناخته شدهاست. حمله به این خانه، رابطهء انسان
با خدا را «شهید» میسازد. از اینرو حملهکنندهگان و سازماندهندهگان
این حملات عملا با خدا در جدال هستند.
من دوسال پیش در ویدیویی گفته بودم که داعش از راهاندازی نفاق در میان
مکتبهای رایج دینی در افغانستان استفادهء تاکتیکی خواهد کرد. من بهشدت
بهاین روش خداستیزانهء داعش و طالبان مطمین هستم. من به این باور هستم که
خداستیزان داعشی و طالبی را فقط سربازان واقعی خدا میتوانند نابود کنند.
سربازان واقعی خدا آنانی هستند که از خدا استفادهء ابزاری نکنند و برای
دین تفسیرهای تندروانه خلق نکنند. خدا و دیناش برای همدیگرپذیری، تعادل،
بشردوستی و سخاوتمندی همهء بشریت را دعوت کرده است. هر قدریکه به این
ارزشها باورمندتر شویم، دامنهء جنگندهگان با خدا محدودتر و مفاهیم
خداباوری گسترشتر میشود.
کاش برای
آخرین بار میدیدمت!
شب عجیبی بود. من آمدهبودم تا شب ظهور قرآن را
تجلیل کنم. راستی امروز، روز با صفایی بود. اصلا نفهمیدم که چگونه سپری شد.
همهء روز را با خدا و نیایش سپری کردم. وقتی کراچی را کش میکردم، انگار
قدرت علی بر بازوان نمایان میشد و گرمی تابستان و گرسنهگی رمضان را
نمیفهمیدم. از مندوی راسا آمدم به خانهء خدا. ایکاش یکبار سری به خانهء
خودم میزدم و با شما وداع میگفتم. هرباریکه به درگاه خدا بر نماز
ایستادم، برای آرامش این غمخانه دعا کردم. برای تو همسرم، برای کودکان
معصوم ما که در هوای آرامش نفس بکشند. تازه نشسته بودیم تا دست دعایی بالا
کنیم که دشمنان خدا بر خدا و پیرواناش حمله کردند. یکباره، همهجا را
خون گرفت. پارچههای بدنم به هر سو پاشان شدند. چشمانم در منبر مسجدالزهرا
خوابیدند. دیگر چشمان زیبای ترا دیده نمیتوانم. دستانم به دعا برای
کودکانم به پنجرههای مسجد کوبیده شدند. قلبم را برای تو سپردم اما پاره
پارهاش کردند. مرا ببخش عزیزم چیزی از این بهتر در این نیمهشب برایت
ندارم. به کودکانم، آرزوهایم را بخشیدم که تیرباران شدند. از من چیزی
نمانده است تا خانه بیاورم. سر خونینم را در کنار پارچههایی از بدنم به
جنازه میگذارند تا گوری برایم درست کنند. من برای عبادت خدا آمده بودم.
گناه من همین بود، فقط همین! وقتی کودکانم بزرگ شدند برایشان از دشمنان
خدا قصه کن. برایشان قصه کن که این آدمکشان بهنام خدا، خداپرستان را
میکشند. برایشان بگو که من پیش خدا رفتهام تا قربانی جنگ و «جهاد» این
آدمکشان شوم.
نام کودک ما را که در پوست تو جا دارد، شگوفه بگذار. اگر پسر بود اسم من را
سرش بگذار، صفدر! میدانم نشانی گور مرا پیدا نخواهی کرد. اما نیمهشبها
به مهتاب نگاه کن، مرا میبینی. من در رگهای آسمان جاری میشوم و از آنجا
گیسوان زیبای ترا نوازش میکنم. به امید دیدار، گریه نکن همسر تنهایم!
جهانِ
اسلام، جغرافیای جنگهای خونین در سدهء ۲۱
سنای امریکا طرح فروش محمولهء ۵۰۰ ملیوندالری انواع گوناگون سلاح تعرضی،
دفاعی و استخباراتی را به عربستان سعودی به تصویب رسانید. این محموله
نخستین بخشی از فروش ۱۱۰ ملیارد دالری دولت دونالد ترامپ به سعودی است.
عربستان سعودی که مسلحترین و مجهز دولت خاور میانه از دید سلاح مدرن به
حساب میآید، در پهلوی اسراییل مهمترین شریک استراتژیک کاخ سفید به حساب
میآید. این کشور تاثیرات کلانی را بر تامین منافع امریکا در سایر دولتهای
استراتژیک اسلامی دارد. عربستان سعودی که پس از امریکا، روسیه، چین،
انگلستان، جاپان و فرانسه هفتمین دولت نظامی از دید هزینههای تسلیحاتی
است، سالانه در حدود ۶۰ ملیارد دالر را مصرف منابع جنگی میکند. عربستان با
خرید این محموله، گام دیگری بهسوی نظامیسازی دولت سعودیها بر میدارد.
امریکاییها به خوبی میدانند که وضعیت حقوق بشر، حقوق زنان و آزادیهای
شهروندی در این کشور چه سان است. از سویی هم امریکاییها میدانند که
سعودیها با فکری که دولت عربستان را اداره میکنند چه بلایی بر جهان اسلام
میآورند.
از سویی دیگر ایران که یکی از بازیگران مهم در جهان اسلام است، با
دشواریهای ایدیالوژیک و استراتژیکی که با سعودیها دارد، دست به اقدام
مشابهی میزند. ایرانیها از همین حالا مذاکرات شانرا با روسیه آغاز کرده
اند تا در برابر سعودیها میزان تسلیحات دفاعی، رزمی و استخباراتی خود را
تقویت کنند. ایران که در جهان اسلام حامیان مکتب فکری خود را دارد، تلاش
میکند که با استفاده از قدرت تسلیحاتی، منافع و فکر سیاسی خود را بر
دولتهای مهمی چون عراق، سوریه، لبنان و یمن که مرز جنگ و امنیت جهان را
ترسیم میکنند، تقویت کند. بر اساس مطالعات موسسه تحقیقاتی صلح در استکهلم
ایران سالانه ۱۲ ملیارد دالر هزینهء نظامی دارد که در مقایسه با عربستان
نزدیک به ۵ برابر کمتر است. از اینرو ایرانیها تلاش دارند تا بیشتر بر
فکر یا ایدیالوژی جنگ حاکم شوند و از طریق ترویج اسلام انقلابی جایگاه خود
را در جهان اسلام حفظ کنند.
آموزه های علوم سیاسی و نهادهای تحقیقاتی جنگ و صلح نشان میدهد که هر قدری
سلاح به فروش برسد، به همان پیمانه دامنه جنگها گسترش مییابد. از
اینجاست که جنگها باید هدف و یا ماموریتی را برای خود تعریف کنند. در
دوران جنگ سرد امریکاییها سلاح فکری خود را از میان جنگجویان دینی
برگزیدند و امروز این تاکتیک را برعکس استفاده میبرند. بهترین گزینه برای
تجارت سلاح، ایجاد تشنجات فکری در میان ادیان است. امریکاییها به این باور
هستند که مسلمانان آسانترین زمینه برای استفاده این محمولهها بر جان
یکدیگر هستند. نبود همگرایی فکری میان مسلمانان به ویژه مکتبهای فکری
اسلامی راه برای این هدف هموار میسازد. بدین ترتیب سدهء ۲۱ این هدف کلان
تولید کنندهگان سلاح را در جهان برآورده میسازد. در این جمع مسلمانان
فقیر به ویژه دولتهای ضعیف مسلمان قربانی این جنگها و دولتهای غنی و
شیخنشینان و آخوندهای متمول بازیگران جنگ اسلامیزم خونین در سده ۲۱ خواهد
بود. برندهء اصلی این جنگ غولهای تولید کننده و انحصار کننده اسلحه در
جهان خواهد بود.
فحاشی
سیاسی را کاهش دهیم!
آیا توجه کرده اید در این روزها چقدر فحش سیاسی در رسانهها رایج شده است.
فحش سیاسی بر فرهنگ سیاسی یک ملت تاثیر ناگواری میگذارد و سطح اثرگذاری
گفتمانهای ارزشی را پایین میآورد. هرقدریکه یک سیاستمدار فحاش است به
همان پیمانه تاثیرگذاریاش بر اذهان عامه محدود میشود. شاید او با فحاشی
توجه را جلب کند اما بر فکرهای پرسشگر اثری کمتری میگذارد. ما واژههای
متعصب، فاشیست، کثیف، لندهغر، دزد، شغال، خایین و جنایتکار را به سادهگی
پیرامون همدیگر استفاده میکنیم. اما اینکه جامعهء فحاش سیاسی را بهباور
میآوریم، بیتفاوت هستیم. این کار بر ادبیات سیاسی جامعهء ما تاثیر بدی
میگذارد. نقد میتواند مدلل و مستند ارایه شود اما فحاشی چیزی جدا از نقد
پنداشته میشود. فحاشی اخلاق سیاست را صدمه میزند در حالیکه نقد سازنده
فرهنگ سیاسی جامعه را حمایت میکند. در زیادی از جوامع انسانی، فحاشی
سیاسی، اتهام پنداشته میشود و پیگرد حقوقی میطلبد.
شاید بهتر باشد بهجای استفادهء رایگان این واژهها آسیبهایی را که سبب
پیدایش آنها میشود شناسایی کنیم. |