در
جریان دو سه هفته گذشته،
بازار دیدار های گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی که حالا در کابل به سر می
برد، گرم است. اما یک نوار کوتاه ویدیویی دیدار حامد کرزی رئیس جمهوری
پیشین افغانستان با حکمتیار، این روز ها بیننده های زیادی در صفحات اجتماعی
یافته است. آن دو ظاهرآ، صمیمانه از خاطرات دیدار های گذشته یاد می کنند،
اما همین چند جمله کوتاه که بین کرزی و حکمتیار تبادله میشود، عمق حوادث
تاریخی را تشریح
می کند که این دو تن در مقاطع خاص از آن عبور کرده اند.
کرزی: « ما و انجنیر صاحب محترم، دفعه آخر که دیدیم در چهارآسیاب بود.
بسیار مهربانی کردند، موتر بریم پیدا کردند و ...»
حکمتیار: « هیره دی نده ، آخری لیدنه په تهران کی وو .. »
کرزی : « هو، ها راستی دیدار آخری در تهران بود، خو زه هغه هیجانی لیدنه
در شه یم ... ».
دیدار حامد کرزی و حکمتیار در چهارآسیاب واقعا « هیجانی» بود. در یک روز
گرم، اواخر ماه اسد سال ۱۳۷۱ این دیدار، اما به صورت ناگهانی صورت گرفته
بود.
گلبدین حکمتیار در ولسوالی چهارآسیاب در بیست کیلومتری جنوب کابل سرگرم
نبرد و آرایش نیرو هایش بود تا در برابر احمد شاه مسعود که کابل را در
اختیار خود داشت، ایستاده گی کند. در آن زمان حامد کرزی به عنوان معین
سیاسی وزارت خارجه افغانستان کار می کرد. او از سهمیۀ جبهه نجات ملی به
رهبری صبغت الله مجددی در حکومت برهان الدین ربانی حضور داشت.
همزمان با تشدید نبرد ها میان تنظیم های جهادی درکابل، غوغای تازه یی بر پا
شده بود که اسناد وابسته به معاهده دیورند از آرشیف وزارت خارجه افغانستان
سرقت گردیده و به پاکستانی ها تسلیم داده شده است. این مسئله حساسیت های
جدی را در بین حکومت و مردم بر انگیخته بود. با آنکه روشن نبود چی کسی و یا
افرادی به آرشیف اسناد محرم وزارت خارجه دست یافته اند، اما شایعاتی وجود
داشت که حامد کرزی معین سیاسی وزارت خارجه، ممکن است اسناد را به پاکستانی
ها سپرده باشد.
فلج بودن ادارات کشفی و جنایی در کابل و تشدید جنگ ها در نخستین ماه های که
برهان الدین ربانی زمام امور را از صبغت الله مجددی در ماه جوزای سال ۱۳۷۱
تسلیم شده بود، باعث گردیده بود که تصمیم گیری ها در چنین مواردی بسیار
احساساتی، تحت تاثیر شایعات و توسط افراد محدودی صورت بگیرد.
ریاست امنیت ملی درکابل وظیفه گرفته بود که موضوع سرقت اسناد محرم وزارت
خارجه افغانستان را بررسی کند. این ماموریت به انجنیر علی عاصم، ریئس اداره
دوم ریاست امنیت ملی سپرده شده بود. عاصم از نظامی های جهادی بود. او در
نخستین اقدام تصمیم گرفته بود که حامد کرزی را مورد بازپرس قرار بدهد. آقای
عاصم به افراد مربوط به ریاست امنیت ملی دستور داده بود نگذارند حامد کرزی
وارد ساختمان وزارت خارجه شود.
محمد هاشم یکی از افراد امنیت ملی درکابل بعد ها این رویداد را به عنوان یک
خاطره حکایت می کرد. « صبح یکی از روز های اواخر ماه اسد۱۳۷۱ زمانی که موتر
حامل حامد کرزی میخواست وارد خیابان وزارت خارجه شود، موتر در منطقۀ چهار
راهی هوتل زنبق طلایی توقف داده شد. از حامد کرزی خواسته شد تا از موتر
پایین شود. اما وی با افراد امنیت ملی مشاجره لفظی کرد و پایین نشد. خود
انجنیر علی عاصم در نزدیکی های محل حضور داشت، وی آمد و به زور حامد کرزی
را از موتر پایین کرد.»
افراد امنیت ملی حامد کرزی را در یک تهکابی ریاست دوم امنیت ملی زندانی
ساخته بودند. داکتر نجیب الله لفرایی وزیر خارجه افغانستان در حکومت برهان
الدین ربانی از تنظیم جمعیت اسلامی، حوالی چاشت همان روز اطلاع یافته بود
که معین سیاسی وزارت خارجه زندانی شده است. او در مخالفت با این اقدام قرار
داشت، و از رئیس جمهور ربانی خواسته بود تا حامد کرزی رها شود. برهان الدین
ربانی نیز دستور داده بود تا حامد کرزی دوباره به دفتر کارش برگردد.
در برخی از گزارشها ذکر شده است که حامد کرزی از بند ریاست امنیت ملی در
کابل فرار کرده بود، اما امنیت ملی تاکنون باید اسناد وابسته به بازداشت
حامد کرزی و چگونه گی برخورد با وی را به عنوان بخشی از آرشیف عملکرد های
خود داشته باشد.
برخی از افرادی که با آنان صحبت شده است و نخواسته اند از آنان نام برده
شود، گفته اند که حامد کرزی در جریان حدود بیست ساعت توقیف، از سوی افراد
امنیت ملی، به شدت لت و کوب شده بود. وقتی حامد کرزی از توقیف رها شد. به
دفتر کارش برنگشت و کابل را ترک کرد.
برخی از روزنامه های پاکستانی در همان زمان نوشتند که « حامد کرزی معین
سیاسی وزارت خارجه افغانستان به کمک گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی از راه
چهار آسیاب به پاکستان انتقال داده شده است. »
عدم توانایی گلبدین حکمتیار برای تصرف کابل و ظهور گروه تازه یی زیر نام
طالبان که حمایت وسیع پاکستان را با خود داشت، باعث گردید که حکمتیار دیگر
انتظار ادامۀ حمایت پاکستان را نداشته باشد. رهبر حزب اسلامی در جستجوی
حامیان تازه برای ادامه حیات و مبارزه مسلحانه، به سراغ ایران رفت. حکومت
ایران از ورود حکمتیار به عنوان یک سُنی تند رو که در دشمنی با گروه طالبان
قرار داشت، استقبال محتاطانه یی کرد و زمینه آسایش وی را در یک ویلای در
شمال شهر تهران، در منطقه موسوم به بالا شهر، مساعد ساخت.
با آنکه ایرانی ها باور زیادی به گلبدین حکمتیار نداشتند، اما میخواستند از
نفوذ وی در برابر تهدید های که طالبان متوجه ایران ساخته بودند، استفاده
کنند. سپاه پاسداران ایران گلبدین حکمتیار و حلقه نزدیک به وی را که در
ایران جا گرفته بودند به شدت تحت نظارت داشت، اما به وی اجازه داده بود تا
مجله « میثاق ایثار» را که منعکس کننده نظرات حزب اسلامی در مخالفت با
طالبان بود، منتشر کند و آن را در میان مهاجرین افغان در ایران توزیع
نماید.
در عین حال حکمتیار اجازه یافته بود تا با برخی از افراد دیدار های نیز
داشته باشد، اما در همه این دیدار ها افراد وابسته به سپاه پاسداران ایران
موجود بودند و یا هم جریان گفتگو ها و دیدار های وی به صورت مخفی ثبت نوار
می شد.
حضور حکمتیار در ایران مخالفت های را نیز در حلقات سیاسی ایران به همراه
داشت. و تعداد زیادی از مخالفین گلبدین حکمتیار همواره به این حضور اعتراض
می کردند. داکتر علی تاجرنیا، نماینده مشهد در مجلس ایران از کسانی بود که
خواستار خروج فوری و بدون شرط گلبدین حکمتیار از تهران شده بود، اما مقامات
جمهوری اسلامی ایران، به این درخواست ها پاسخی نمی دادند.
سقوط اداره طالبان در افغانستان و تاسیس حکومت موقت به رهبری حامد کرزی،
فرصت تازه یی به ایران مساعد ساخت تا در مورد حضور گلبدین حکمتیار در
تهران، تجدید نظر کند. اما گمانه زنی های نیز وجود داشت که ایرانی ها سیاست
های ضد امریکایی حکمتیار را به نفع جمهوری اسلامی دانسته و به ساده گی نمی
خواستند وی از ایران بیرون شود. درعین حال برخی از روز نامه های ایرانی در
آن زمان به نقل از برخی مسوولین در ایران نوشته بودند که « حامد کرزی رئیس
اداره موقت افغانستان و داکتر عبدالله عبدالله وزیر خارجه، از ایران خواسته
اند تا گلبدین حکمتیار در تهران باقی بماند» ، آنان بیم داشتند که حضور
حکمتیار در افغانستان ممکن است باعث ایجاد یک جبهه جدید مخالفت با حکومت
تازه تاسیس شده درکابل شود.
حامد کرزی به تاریخ ششم حوت سال ۱۳۸۰ خورشیدی به عنوان رئیس اداره موقت
افغانستان نخستین سفر خود را به ایران انجام داد. وی به روز هفتم حوت،
ساعتی پس از دیدار با محمد خاتمی رئیس جمهوری ایران و امضای تفاهمنامه
همکاری میان دو کشور، به کمک سپاه پاسداران در تهران، با گلبدین حکمتیار که
تا هنوز هم در تهران به سر می برد،ملاقات کرده بود. در مورد این ملاقات
جزییات زیادی ارائه نشده است، اما گزارش شده است که یکی دو ماه پس از این
دیدار، حکمتیار از ایران بیرون شده و دوباره به پاکستان رفته است. این درست
زمانی است که ایران سه تا از همسران اُسامه بن لادن را در بالا شهر تهران
جای که حکمتیار زنده گی می کرد، پناه داد. اسنادی را که یک کتاب تازه چاپ
شده ارائه کرده و روزنامه گاردین چاپ لندن به آن پرداخته است، نشان می دهد
که خیریه، سهام و امل سه خانم بن لادن از سال ۲۰۰۱ میلادی به مدت هشت سال
در ایران زنده گی می کردند.
در دیدار تازه درکابل ، حکمتیار و کرزی این خاطره ها را در قالب چند تا
جمله کوتاه بیان کردند. حکمتیار در همین چند تا جمله، با زیرکی خاصی حامد
کرزی را به گذشته ها بُرد. وی به لباس های کرزی، اشاره کرد، « ستا هغه جامی
.... خبری تول می په یاد دی ... »
بر اساس آنچه محمد هاشم از کارمندآن امنیت ملی درکابل حکایت می کرد، «
زمانی که کرزی را از موتر پایین کردند، یخن و آستین وی پاره شده بود.» . به
احتمال زیاد، حکمتیار در این صحبت از همان حالت و لباس های پاره شدۀ کرزی
یاد آوری کرده بود، اما حامد کرزی در این گفتگو و بسیار ماهرانه با درهم
ریختن « صحبت های تهران و چهارآسیاب » موضوع را با یک خندۀ جادویی، تغییر
داد.
|