كافي است سر بجنباني
تا درختان جهان
بيد مجنون ،سپيدارهاي بلندي شوند
در مسير بوي تنت
كافي است لب تر كني
تا نام تمام زنان ليلا شود
روي شناسنامه ها
روي كتاب ها
تاريخ را برگردان مَي كنند
صحرا صحرا زن
به دنبال خانه ات راهي شهر
راهي كوچه هاي غمگين
راهي ديدار تَو مَي شوند
س .اسرافيل
زن و زمين خواهران غمگيني هستند
با تصرفات مردانه
تاريخ مردانه
هر روز در ميان آيينه
جراحي ايستاده وسط ابرو ها لبها
چون شهرداري كه
به خشك كردن دريا راي مَي دهد
زنان با تمام دلهره ها
غايت
آرزوهايشان جنيني است
تا بغل بگيرند
پستان دهند
زنان در كتاب مقدس
كشتزار كوچكي است براي مرد
س.اسرافيل
پ ن:*نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنىَ شِئْتُمْ وَ
قَدِّمُواْ لِأَنفُسِكمُْ وَ ...» (البقره، 22
|