کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

نازی کریم

    

 
باران

 

 

 

 

باران می‌بارد
و سبزها روییده است
پرنده به آسمان
و به پنجره
به پنجره و باران
به بالهایش و پنجره
به آسمان
به گل ها فکر می‌کرد
بوی بهار می‌رسید
عطر شگوفه ها
پرنده همچنان نگاه می‌کرد
اما اینبار نه به پنجره
نه به بالهایش
بلکه به کوهای دور
به رنگین کمان بعد از باران
مدتی نگاه کرد
آسمان سرخ تر شد
و شب فرا رسید
اما پرنده همینطور نگاه می‌کرد
خاموش و ساکت
نگاه میکرد
باران را
آسمان را
بالهایش را
و پنجره را



ن. ک

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۲۸۸     سال  سیـــــــــزدهم             ثور/جوزا     ۱۳۹۶         هجری  خورشیدی             شانزدهم مَی   ۲۰۱۷