پيش از آنكه به اصل مطلب بپردازيم ضرور است بدانيم روشنفكر
( صفت مركب ) و روشنگر ( صفت فاعلى ) كدام معنا ها را در خود پرورانيده اند
تا به جايگاه پذيرش و قبول همگام قرار گرفته اند.
١- روشنفكر : به معناى دانا و با هوش ، آنكه داراى فكر و انديشه ى روشن مى
باشد و به كسى اتلاق مى شود كه آنچه در معنا ذكر شد مزين و آراينده باشد.
٢- روشنگر : چنانچه از نامش پيداست به معناى روشن سازنده ، جلا دهنده و نيز
به معناى مفسر يا تفسير كننده و به شخصى نسبت داده مى شود كه در گام نخست
خودش روشنگرى باشد عيار ، تردست و آبديده و سپس بنابر علايق و نيازمندى هاى
جامعه ، همان انجام دهد كه از اين كلمه چندين بار معنايى بيرون داديم.
از آنجاييكه توضيح و تشريح اين دو گزينش ( روشنفكر و روشنگر ) زمانگير و
پردامنه است بنابران امروز به ويژگى هاى ساختارى و روشنفكرى چيست مى
پردازيم تا ببينيم آيا ما تا هنوز روشنفكر حقيقى در جامعه ى بين الافغانى
مان داريم يا در پى فريب و نيرنگى هستيم كه به وسيله ى آن خاك به چشم
ديگران مى پاشيم و اگر چنين است ، آنهاييكه ادعاى روشنفكرى ميكنند بدانند
كجاى كار شان مى لنگد. اين ويژگى ها را با شمار ؛ يك يك به بحث ميگيريم
زيرا امكان دارد دوستان و يا خودم در بحث پسين به پاى نقدى بنشينيم و هر يك
را جداگانه به تحليل گرفته ؛ ارزيابى نماييم. اين هم ويژگى هاى برجسته:
١- نخستين و مهمترين ويژگى يك روشنفكر واقعى آن است كه بايد به هيچ حزبى ،
گروپى و يا سازمانى تعلق نداشته باشد و اگر دارد به اين معناست كه او به
نفع گروهى مى انديشد كه به آن وابستگى دارد .
٢- روشنفكر واقعى به هيچ فرد سياسى ى مطرح در روزگارش و يا شخصى دينى و
مذهبى شناخته شده تعلق ندارد اگر داشته باشد روشنفكر حقيقى نيست.
٣- يك روشنفكر واقعى از زمان ما به تمام گروه هاى سياسى، مذهبى ، قومى ،
زبانى ، و ... ديدى يك سان داشته و همه را از عينك حقيقت نگاه كند.
٤- ما به كسى روشنفكر بودن آنهم حقيقى را نسبت ميدهيم كه با هيچ انسانى
كينه ، كدورت و دشمنى نداشته بل همه ى انسانها را دوست داشته باشد.
٥- روشنفكر حقيقى همواره در صدد پياده كردن عدالت اجتماعى در همه عرصه هاى
اجتماعى زندگى بوده و بفهمد كه نابكاريهاى جامعه را كسانى انجام ميدهند كه
يا دانش ندارند و يا مريض هاى روانى هستند كه ناآگاهانه مرتكب ميشوند.
٦- روشنفكر واقعى بايد به عقايد و انديشه هاى جمعى مردم احترام گذاشته و در
فكر تحميل آنچه در سر دارد نباشد ولى تحليل و تفسير عاقلانه از انديشه هاى
بدوى ، خرافى ، جنگ افروز و گمراه كننده استثنا بوده و شامل اين وجيبه
نميشود
٧- يك روشنفكر واقعى بايد داراى عزت نفس بوده شهامت گفتار و توانايى در امر
آنچه گفته آمديم را در هر زمان و مكان داشته باشد.
به گمان من با تشريح اين ويژه گى هاى هفتگانه روشنفكرى كه بتوانداز اين هفت
پرده كوه قاف بگذرد ؛ در كشورى چون افغانستان محال ميبينم ولى از جوانان با
درد و با درك وطن آنهاييكه از نسل هاى پيش از خود آموخته و به رمز و رموز
آگاه شده اند امكان اش را بعيد نميدانم و مطمئن هستم روزى فرا رسد كه
روشنفكران حقيقى را در سرزمين مان شاهد باشيم و با چشم و سر ببينيم .
ر. بهادرى
|