لبریز حس تازه، آبستن بهارم
مثل تن درختی، صد ریشه انتظارم
من باغ باغ عشقم، یک صبحدم میایی
در خنده های گرمت خورشید می شمارم
آغوش می گشایم تا میوه های ممنوع
از جنس سیب سرخ ام، یک پیرهن انارم
با تو ز پیله ی ابر، ابریشمی ز باران
برسینه می فشارم، تا لحظه یی ببارم
دیوار پشت دیوار، تکرار تلخ شبهاست
اما اگر بیایی، یک صبح بی غبارم
|