دیباچهیی از جاودان متنی برکتیبۀ آزادی
مجید اسطورۀ ناتمام و پایان نایافتنی، جاودان متنیست بر کتیبۀ آزادی. رها
از انواعِ تعلقها، کلیشهها وروایتهای کبیری که بر پای آزادی لگام
میزند.
مجید نامیست از شمارِ بزرگانی چون ابومسلمها، یعقوبها، حسن صباحها و
واپسین سنگردارانی از تبارِ آزادهگانِ پیکارگر و رزمجو با اندیشه و نگاهِ
دیگر.
جاودان متنیست که در هر زمان و مکان ما آن را به گونۀ دیگر میخوانیم.
آبشخورهای اصلی این متن از ناکجا آباد ها و مدینههای فاضله سر بر نمیآورد
و نه برخاسته از تقدیر انسانی است که در بند زبان و زمان زندانی است،
زندانی تقدیر و تأویل .
نگاه و نگارش مجید پاینده و پویاست ، پویایی این متن طی طریقیست متحرک و
پایا و سفریست در خود و برون از خود و سیریست در متنهای مختلف و روایت
های متعدد.
متنی که حوزه های مختلف اندیشه را در مینوردد، از یک قالب به قالب دیگر،
از یک سبک به سبک دیگر، از یک زبان به زبان دیگر ره میبرد و در هیچ بند و
قالبی در نمیماند؛ دلِ قارهها و فرهنگها را میشگافد و درین میان از یک
اسطوره به اسطورۀ دیگر، از یک نماد به نمادِ دیگر طی طریق میکند و همچو
آذرخشی در شبهای یلدایی خانه میکند و به انفجارِ نخستین میرسد و تنوع
جهان پرستاره.
ویژهگی دیگر این متن تنوع است و اختلاف و درنگی بر این تنوع و اختلاف در
زمانهیی که دگمها، کلیشهها، قالبها چه در اندیشه چه در فرم و ساختار
بیداد میکند و راه آزادهگی را از چهارسو برما میبندد و راه به
استبدادهای مدرنتر از مدرن میبرد.
مجید متنیست که رنگین کمانی از نگاه ها را دربرابر نگاههای وحدت طلبانه،
استبدادی و تک خطی میگذارد و موزاییکی از صداهای عامیانه، ادبی و کلاسیک
را در کنارهم به نمایش می گذارد و ازباتلاقِ مردابها و در جازدهگیها
عبور میکند تا با دم عیسایی و صوراسرافیلی رستاخیزی از قیامت کبرا
برانگیزد، در واژهها، سطرها و متنها و نفسهای مان. باشد که در هر نفس
مان یعقوب دیگر، سهروردی دیگر و حسن صباح دیگر…. رستم دیگر، سربرآورد و در
هراحساس و تخیل مان مولانا و حافظی به خورشیدِ ملکوتی بپیوندد.
انگشتان مجید تلاشیست که در تنگنای هیچ بند و قالب نمیماند و زندانی هیچ
زبان و زمانی نمیشود.
مجید فریاد رهایی است برفراز بندهای زور و زر و استبداد؛ حتا استبداد زبان
و متنی که دیوارهایش در رستاخیز واژهگان فروپاشیده است.
در فرجام ، نوشتارمجید رستاخیزیست که دهلیزها و دیوارهای زمان و زبان را
به لرزهدرآوردهاست و ازپا درافگندهاست.
سالارعزیزپور جون ۲۰۰۹ |