زخم تازه میکارد اینک دشمن کابل
موج خون و غم بارد کوه و برزن کابل
مادر اشك تر بارد، ديده اش به دَر دارد
حیف که بر نمی گردد سرو و سوسن کابل
آسمان اش ابر آلود، چهره اش چه خون آلود
بسته اند به تاریکی، چشم روشن کابل
یکطرف شده آباد، قصر مرمرین آنجا
یک طرف چه ویرانه، کُنج مامن کابل
دشمنان دیرینه، با شمایل تازه
جا نموده خوش چندی در پیرهن کابل
م.ا.ع
|