خانواده، خویشاوندان و دوستان شانزدهم اکتوبر را با افروختن چراغها،
آراستن گلها و برپا داشتن بزمهای ساز و آواز برگزار میکنند و میخوانند:
"نریندر چنچل! جنم دن کی ڈھیروں شبھ کامنائیں/ زادروزت فراوان خجسته باد!"
زادگاهش روستایی به نام "نمک منڈی" - امرتسر، پنجاب هند - است. در خانوادۀ
مذهبی پرورش یافته و مادرش از سرودخوانان و باورمندان ایزدبانوی دُرگا/
دُرگا ماں" بود. گرایش چنچل به آهنگهای بهجن، آرتی و بهینت -
نیایشسرودهای ویژۀ باورمندان سیکھ و هندو - ریشه در پیشینۀ خانوادگی دارد،
زیرا مادر همواره بهینت زمزمه میکرد و پدر نیز همین شیوه و آیین را
برگزیده بود.
چنچل با بهرهگیری از رهنمونی شری پریم تریکها، در برنامههای فرهنگی، به
ویژه نیایشی، آواز میخواند. او بار بار گفته است: اگر شری پریم جی
نمیبود، من امروز کس دیگری میبودم.
نریندر در کودکی و نوجوانی بسیار شوخ بود، چنانی که آموزگاران از
فتنهگریهایش به ستوه میآمدند. از همینرو، شاستری - آموزگار زبان هندی -
او را "چنچل" (آتشپرچه) نام گذاشته بود. این هنرمند پس از یافتن جای
شایسته در آوازخوانی، واژۀ یادگاری "چنچل" را آویزۀ شناسنامه ساخت.
چنچل پیوند شگفتی با عبدالله شاه (بلہےشاه) سرودپرداز و پارسای بزرگ سدۀ
هفدهم پنجاب دارد. رشتۀ این هندو و مسلمان را میتوان به بافت غزل و عروض
مانند کرد. نریندر چندین سال یا پارچههای بلہےشاه را میخواند یا از او
یاد میکرد. هنوز آن نام بلند از زبانش نیفتاده است.
راجکوی اندراجیت سنگھ تُلسی نخستین آهنگ فلمی چنچل را به نشانۀ پاسداری
از همین ویژگی با مصراعهایی از بلہی شاه گره بسته است:
بیشک مندر مسجد تهوڑو/ بلہےشاه یہ کہتا/ پر پیار بهرا دل کبهی نه تهوڑو/
اس دل میں دلبر رہتا (آری! دهرمسال و مسجد را ویران کن/ چنین میگفت بلہے
شاه/ ولی هرگز دل سرشار از عشق را مشکن/ دلبر در آن زندگی میکند) ...
یادآور مصراع: از هزاران کعبه یک دل بهتر است.
البته، با همه ژرفا و زیبایی نهفته در چهارپارۀ اندراجیت تلسی، گفتۀ
بلہےشاه دستکاری شده، زیرا اصل (پنجابی) آن چنین است: "مسجد ٹھا دے، مندر
ٹھا دے تے/ ٹھا دے جو کچھ ٹھیندا/ پرنتو بندے دا دل نہ ٹھاویں تے/ رب دلاں
وچ رہندا (مسجد را ویران کن، دهرمسال را فرو ریز/ درهم شکن هرآنچه بینی/
ولی دل کسی را مشکن/ خداوند در دل زندگی میکند)
نخستین کسی که به درخشش آواز چنچل پی برد، ویراستار، فلمساز و کارگردان
سرشناس هند راجکپور بود. آهنگ " بیشک مندر مسجد تهوڑو" (فلم "بابی"/
1973) به خواست او از سوی چنچل در برابر کمره خوانده شد.
این پارچه در کمتر از هفت روز پس از پخش آن بر زبان ملیونها باشندۀ هند و
برونمرزها نشست و آوازۀ نامآوری چنچل را فراتر از ابرهای فراز هیمالیا
برد.
به دنبالش، انبوهی از پیمانهای موسیقی فلمی به وی پیشکش شد. چنچل که از
یکسو در گزینش آهنگها سختگیر بود و از سوی دیگر با جهان پشت و روی پردۀ
سینما همسویی نداشت، بیشتر از هفت هشت پارچه برای فلمها نخواند.
برخی از آهنگهای پرآوازۀ او اینها اند: "یارا او یارا، عشق نے مارا"
(فلم: بینام 1974)، "مہنگائی مار گئی" (فلم: روٹی، کپڑا اور مکان 1974)،
"جے ماتا دی" (فلم: آشا 1980)، "چلو بلاوا آیا ہیں" (فلم: اوتار 1983).
چنچل به همان زیبایی که میخواند، به سرایش و نگارش نیز میپردازد. بخش
زیادی از سرودهایش در رسانههای هندی چاپ شده اند.
این هنرمند آزاده را سرنوشت واپس به خاستگاه روزگار نوجوانی سرشار از
بهجن، آرتی، بهینت و جرگن فراخواند و نگذاشت که در رنگارنگی بازار بالیوود
گرفتار ماند. او بسیار زود از آوازخوانی برای فلمها برید و اینک برای
ملیونها تن از نیایشگران ایزدبانوی دُرگا و ماتا ویشنو دیوی جی در هند و
برونمرزها، به ویژه انگلستان، کانادا، استرالیا و امریکا میخواند.
میگویند تا کنون کسی نتوانسته است به پیروی از شیوۀ چنچل آواز بخواند.
آویزهها
(1) با سپاس از سایت دوستداران هنرمند: www.chanchalji.com
(2) واژۀ "چنچل" در هند نامیست بیشتر دخترانه و از نگاه معنا خیلی نزدیک
به "فتانه". در گزینۀ دوم، آتشپاره و فتنه را میتوان برابرنهادهای این
واژه شمرد.
[][]
کانادا/ نزدهم جنوری 2007
https://www.youtube.com/watch?v=HLixPkDCIto&ab_channel=ShivamBhardwaj&fbclid=IwAR3oX8f5ZrVSDudcwd_
kykfoDRGPzcjRlseXCeolBjMNDbAnvGIkA2-gwJQ
|