انسان اولیه هر چند از برای ماندگاری اش در روند زندگی ماقبل تاریخ ٬ سخت کوش ٬ مقاوم و صبور بوده و توانسته است نسل خودش را از اضمحلال و نابودی نجات بدهد و بار سنگین زندگی را با همه مرارت هایش به دوش بکشد ولی با سپری نمودن از این همه دغدغه های ناخوش آیند و تلخ تا رسیدن به دوره های تاریخی ٬ ما هنوز شواهد ٬ اسناد و دستاورد هایی که دال بر اثبات از آنچه تا حال گفته آمدیم را نداریم و این همه رویداد ها را به رویت حدس و گمانی که ناشی از عقل ٬ منطق و فراست ما می باشد بیان می داریم. هر چند اعتبار از نخستین دهه ی قرن بیست و یکم با مدد و هوشمندی (دی . ام . وی) بشر قادر شده است هر شی را متعلق به هر زمانی حتا یافته ها و فسیل های ادوار گذشته را به معرفی گرفته و عمرش را تثبیت نماید ولی از آنجایی که بحث مورد نظر ما آفرینش اسطوره ها در ادوار گذشته می باشد ؛ چه بهتر که در قدم نخست معنا و سپس مفهوم واژه ی اسطوره را به تحلیل بگیریم و در قبال این تحلیل ؛ آنچه شایان توضیح است بپردازیم.
- معنای اسطوره افسانه ٬ قصه و حکایت می باشد که به جمع آن اساطیر گویند و اما مفهوم این کلمه بیان از یاد مانده های با ارزشی است که به گونه ی قصه و حکایت ٬ آن با ارزش ترین ها و یا فرهنگ های جا افتاده ی پیشین به هر علتی جالب به نظر می آید زبان به زبان نقل شده و سینه به سینه انتقال یافته و بعد ها به چاپ و نشر آن اقدام صورت گرفته و به دسترس همگان قرار گرفته است.

‍یکی از مولفه های گویای اسطوره آن است که بشر به منظور ایجاد امنیت و یا غلبه بر ترس برای خود خدایانی می آفریدند و از هر آنچه هراس به دل داشتند یا آسیب و وحشتی تهدید شان می کرد یکی از آن خدایان را به آن سمت می گماریدند و سپس در پناه آن دست نشانده ی شان حساس امنیت می کردند.
مولفه دیگر همانا پهلوانان نام آور ٬ جنگجویان دلیر ٬ سلاطین و ... هستند که از لابلای اسطوره ها به کارنامه های شان پی می بریم و آن ها را می شناسیم چنانچه بیشترین مباحث از اساطیر را همین مولفه احتوا می کند.
حالا اگرما در پی دریافت فراورده های باستانی یا عصر کهن (از مفاهیم اسطوره ها) باشیم در این حالت عابدات تاریخی ٬ کتیبه ها ٬ مجسمه های مومیایی شده و غیر مومیایی شده ٬ تندیس ها ٬ سنگواره ها ٬ سنگ نوشته ها و ... که هر کدام از آن ها معرف عصر و زمان خود شان می باشند با تجسس و رد یابی از سوی باستان شناسان حرفه یی شناسایی و بعد در اختیار بشر قرار می گیرند تا همه بدانند که انسان ها در ادوار گذشته چه آفریده هایی را برای چی و چگونه بوجود آورده اند.ش بیشتر انجام می یابد یا در بخش هایی از زیر زمین و مغاره ها به هر دلیلی آثار باستانی بیشتری پیدا می شوند این امر نه تنها به وفور و انواع آثار ؛ آش

اسطوره ها هر چند متضمن همه ی آفرینش های پیدا و پنهان دست بشر نیستند ولی هر چند تحقیق و کاوش صورت بگیرد به همان پیمانه ارزش آفرینش ها را از لحاظ کمیت و کیفیت بالا می برد. اگر ما به تاریخچه و فناوری های بشر از آغاز تا امروز نگاهی اجمالی بیفگنیم به وضاحت می بینیم که انسان های ماقبل تاریخ و پس از آن ها انسان های متعلق به دوره های تاریخی با درک وفهمی که از اوضاع و احوال شان داشتند ٬ در هر زمانی که زندگی می کردند تا حد توان با شعوری رو به تکامل ؛ البته که نه تکامل یافته و بدون تجارب قبلی ؛ توانستند نیاز های شان را رفع و سپس نسل های پسین با در نظر داشت از کارکرد ها و تجارب گذشتگان ٬ ایجاد منابع بهزیستی ٬ فراهم سازی در ساخت و ساز ها ٬ ایجاد اقتصاد و صنایع مشترک و ... همه و همه باعث شد تا انسان ها دست به دست هم داده زندگی مرفه را تدارک ببینند.
در پایان باید افزود که بشر از آوان زندگی اش تا امروز چه در ماندگاری از خودش چه در روند آفرینش اسطوره ها و چی در کشاکش زندگی امروزی اش پیوسته و متداوم این چرخ منسوب به امرار حیات را ٬ در آغوش طبیعتی که به کره ی زمین تعلق دارد ؛ نسل در نسل میچرخاند و بهره میبرد. پایان