کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

   

روح الامین امینی

    

 
پرواز می‌کند

 

 

پرواز می‌کند
این غولِ آهنین
با بال‌های پهن و عظیم‌اش به سوی شب
مقصد مشخص است
آن سوی این سفر
شهریست پُر مخاطره، پُر خون و پُر خطر
شهری که در مخیلۀ زخم خورده‌اش
چیزی نمانده است به جا غیر مرگ، مرگ، مرگ!
چیزی نمانده است به جز برف، جز تگرگ
پرواز می‌کند
این غولِ آهنین
با این مسافران غم‌انگیز بی‌شمار
پرواز می‌کند وَ شب روبروست تار
ای شهرِ من سلام
ای کابلی که موطِنِ اجدادی منی
ای سرزمینِ عشقری، ای شهرِ ساربان
امشب مرا به نام خودم نامِ خود بخوان
نام تو چیست؟ عشق!
نامِ تو خونِ سرخ من و برگ‌های تاک
نام تو مستی است
جغرافیای عشق!
ندارم من از تو باک

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل           ۳۷۲    سال  شانـــــــــــــــــــزدهم       عقرب/ قوس ۱۳۹۹      هجری  خورشیدی                     شانزدهم نومبر  ۲۰۲۰