کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

۱

 
 

   

رشید بهادری

    

 
بهره گیری از انقیاد یک جنس به سود جنس دیگر

بخش دوم (پایانی)

 

 




در پایان پاسخ ها ٬ مسوول بخش پرسش و پاسخ ماهنانه ؛ با تعهدی که از حقیقت یابی پرسش هایش به خوانندگان سپرده بود از جامعه شناس معروف و شناخته شده آمریکایی خانمی به نام (استون تون) دعوت به عمل آورد تا در شماره آینده نظر و گفتنی های کارشناسانه اش را در پاسخ از این پرسش که:


- از نظر شما این تبلیغات ناشی از چیست و آیا عقلانی به نظر می رسد را ٬ در اختیار خوانندگان بگذارد. در شماره آینده خانم استون تون در پاسخ از این پرسش گفته هایش را چنین ابراز داشت:


آنانی که عملکرد شان دین و مذهب می باشد اما در حقیقت امر ٬ انقیاد یک جنس و برتری جنس دیگر را در بطن دساتیر دینی و مذهبی پیچانیده و با این بهره گیری آموزش شان را آغاز و با این تفرقه آزادی نیمی از پیکره انسانی را سلب و نیم دیگر را در آتش برتری و خود خواهی می سوزانند و از همین جا است که جور و ستم ٬ در کل محرومیت و تظلم پا می گیرد و با درجه قدسیت و لزوم دید از سوی خدا این اندیشه ی غیر انسانی از طریق احساسات مذهبی در کلیه ادیان پذیرفته می شود. این انقیاد را از عهد کهن تا امروز ما شاهد هستیم ورنه این چه قدرتی باشد که یک زن هندی را وا دارد تا خود را در آتش هیزمی که برای سوزاندن جسد شوهرش افروخته شده است بسوزاند؟ واضح است که مذهبش! یا چه چیزی زن مسلمان را وادار می سازد تا در حرمسرای مردان به نام زن دوم ٬ سوم و چهارم و حتا کنیز که در کشور موریتانیا تا هنوز مرسوم است ؛ پایبند می مانند؟ پیداست که ایمان شان! همچنان در آیین مسیحیت مورمون ها که بخشی از کاتولیک ها به حساب می آیند با تمرکز از چه نیرویی رسم چند زنی و افزایش در زاد و ولد را به خاطر ازدیاد نفوذ شان جاودان نگهمیدارند؟ این هم به خاطر باور های مذهبی شان است.


حالا جنس مرد نه تنها بهره گیری نصیبش می شود بلکه با انقیاد از سوی پیشوایان دین و مذهب ٬ حاکم بر جنس مقابلش نیز شناخته می شود و در این راستا تبلیغات دامنه داری راه اندازی می شود که همه را به اوامر خداوندی حواله می دهند. پس چگونه میتوان زنجیری را که درطی قرون و اعصار بر دست و پای زن بسته اند گسست و دور انداخت؟ با این وضع زنان در وضعیتی قرار می گیرند که با وحی الهی ٬ آزادی را از دست می دهند و خویشتن را لایق چنین حقی نمی دانند ٬ در حالیکه از نظر هوشمندی و ذکاوت با مرد فرقی ندارند. حالا پس از گذشت سالیان متمادی با آنکه از اثر پیشرفت علم و دانش٬ کسب سواد و دسترسی به گوشه یی از حق تلفی ها و اعتراضات حقوق انسانی و مدنی نایل آمده اند اما شوربختانه برخی از رویداد های دینی و مذهبی که حالا جای شان را به فرهنگ های قبول شده ولی ناجور داده اند ٬ زمان می خواهد تا در درازای آن جد و جهد فزاینده یی صورت بگیرد.


از آنجاییکه حق داده نمی شود بلکه گرفته می شود ؛ ایکاش زن ها در هر جامعه یی که زندگی می کنند به آن توانایی و توانمندی برسند تا خود شان از حقوق حقه ای که ودیعه به شمار می رود ؛ به چنگ آورند. کنون که دوره ی روشنگری فرا رسیده است چه بهتر باور های مذهبی ایکه مانع دسترسی بانوان به حق وحقوق شان می شود کنار گذاشته شده و از برای رسیدن به حقوق انسانی ومدنی تلاش صورت بگیرد تا تفاوت ها میان دو جنس که خود نشانه یی از بردگی است و این بردگی خواه جسمی باشد و یا عاطفی ٬ عقل را زایل می کند. گذشته از این تفاوت ها میان دو جنس آن هم در قرن بیست و یکم شرم آور است و چه خوب که دامن این تبلیغات سو آن هم از طریق دین و مذهب یا فرهنگ های خرافاتی ؛ هر چه زود تر گرفته شود و انسان از هر جنسی ٬ رنگی ٬ نژادی و ... فقط انسان شناخته شود.


در رابطه به آنچه از بهره گیری جنسیتی یعنی انقیاد یک جنس به سود جنس دیگر گفته آمدیم درحقیقت ما از اعمال آزادی و عدالت بر نیمی از پیکره ی انسانی یاد کردیم. در این مورد دانشمند فرهیخته (آلبر- کامو) چنین نظر دارد و میگوید:
اگر نتوان آزادی و عدالت را یک جا داشته باشیم و مجبور شویم یکی را انتخاب کنیم ؛ باید آزادی را انتخاب کرد تا به کمک آزادی به بیعدالتی اعتراض کرد. این یگانه حربه یی است که به حق و حقوق انسانی رسید. (پایان)

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل           ۳۷۱    سال  شانـــــــــــــــــــزدهم       عقرب ۱۳۹۹      هجری  خورشیدی                         اول نومبر  ۲۰۲۰