از روزی که پولیس سفید پوست، با نهادن پای برگردن جرج فلوید شهروند سیاه
پوست امریکایی و پس شکنجه یی کمتر از (نه- ۹) دقیقه، او را در محضر عام به
قتل رسانید؛ در بسا از کشورهای جهان و شهرهای امریکا، فریادهای مخالفت آمیز
وتقبیح کنندۀ تبعیض برخاسته از رنگ جلد، جایگاه در خوراعتنأ و احترام
آفریده است. زیرا در امریکا و درسطح جهان، انسانهایی دارای قدرت اقتصادی و
سیاسی حضور دارند که معتقد به موجودیت نژادها و نژاد های برتر وفروتر می
باشند. اگر بر بنیاد چنان باورداشت نژاد پرستانه و آرزومندی های سیاسی سلطه
جویانۀ آلمان هتلری، مسبب مرگ وتباهی ملیون ها انسان و ویرانگری ها شد،
امریکای قدرت مند، به رغم سهم گیری در جنگ دوم جهانی و شکست آلمان نازی، با
بنیاد های فکری و اعمال ستم برخاسته از برتر دانستن نژاد سفید و رواداری
تبعیض های مختلف علیه ملیونها سیاه پوست، نگسست. در نتیجه کارکرد تبعیض
الود ساختاری را تداوم بخشید که پولیس های سرکوبگر و پرورش یافتۀ چنان
ذهنیت نکوهیده، در مواجه با سیاه پوستان در کمال بی مبالاتی و بی حرمتی به
انسانها، از تعمیل آن دریغ نورزیدند.
با آنکه بارها وقایع دلخراش ناشی از رفتار ظالمانه وتبعیض آلود پولیس در
برابر سیاه پوستان وضاحت یافته است، اما از آنجایی که ساختار تبعیض آلود،
مخالفت وجدی گرفتن آنرا بر نتابیده است، جفاورزی در حق سیاه پوستان همچنان
ادامه یافته است. و هروقت که جناح های راست تبعیض خوی وافرادی مانند دونالد
ترومپ رئیس جمهور کنونی در رأس قدرت ویا شهر دارهای نژاد باوردر رأس قدرت
ایالتی نشسته اند، پولیس پرورش یافته با چنان رفتار، جسورانه و بیشرمانه
تبعیض را تا مرز شکنجه و قتل به نمایش نهاده اند.
در خیزش های مدنیت آمیز کنونی، جای خوبی و سزاوار اهمیت تأثیر گذار این است
که سفید پوستان مخالف تبعیض در امریکا، از تشریک مساعی وحضور درکنار سیاده
پوستان به فغان رسیده، دریغ نمی کنند. همچنان است گسترده گی حرکت مخالفت
آمیز در بسیاری از کشور های جهان.
فریادها و حرکات مخالفت آمیزی که از ۲۵ ماه می سال جاری آغاز یافت، مبین آن
است که پیام ها نسلی وارد عمل می شود که با افکار وبرداشت های غلط نژاد
باورانه مرزکشیده و انسان ها را از روی جلد به تأئید، تحسین ویا تردید
ومحکومیت ارزیابی نمی کند.
این خیزش ها وپیام های آن میتواند برای انسانهای جوامع چند قومی نیز درسی
را گوش آویز قرار بدهد وبه سرزنش باورمندی هایی بپردازد که قومی پرستانه و
بالتبع قوم ستیزانه اند.
متأسفانه در کشورما چنین ذهنیت وکارکرد روزمرۀ آن به جدا سازی، نفرت پراگنی
و تفرقه های بسیار منتج شده است. در حالی که واقعیت کارکرد انسانی اشکارا
بیان میکند که هندو ها، سکـهـ ها، نورستانی ها، پشه یی ها، ازبیک ها، ترکمن
ها، هزاره ها وسایر باشنده گان این کشور، از همدیگر نه کمی وکاستی قومی
دارند و نه عناصر برتری خواهانه، اما رفتار خردمندانه و انسان پذیر در
محدوده های تنگ در واقع انسان ستیز به اسارت رفته است.
در ادامه آنچه در امریکا جریان دارد، پذیرفتنی است که ایجاد تحول، راه
یافتن مبارزات و قانونی شدن محکومیت رفتارهای تبعیض پسند و نژاد باورانه،
صفحۀ بهتری را برای سیاه پوستان و رفتار انسانی خواهد گشود و در سایر
کشورهای جهان، آنجا هایی که هنوز از تبعیض و برتری وفروتر بینی نبریده اند،
کمک کننده است.
*
|