شاید بیش از یک هفته پیش بود که خبر پائین را شنیدم:
پس از برداشتن برخی محدودیت ها که دروازه های کلیساها نیز باز شد، از جمع
شرکت کننده گان در یکی از کلیسای های فرانکفورت، بیش از ۱۰۰تن کرونا
گرفتند.
با شنیدن این موضوع، خبری به یادم آمد که پیشتر آنرا خوانده بودم. خبر چنین
است:
" ریاست حج و اوقاف قندهار می گوید که با وجود محدودیت های وضع شده به خاطر
کرونا، بیش از ۴۰۰ مدرسه دینی به فعالیت خود ادامه داده اند. مسئولان صحی
هشدار می دهند که باز بودن این مدرسه ها سبب شیوع گسترده ویروس کرونا خواهد
شد." (تارنمای دویچه ویله.۰۵/۰۵/۲۰۲۰)
آنچه که متعاقب خواندن وشنیدن این خبر ها از خارج و داخل کشور برای بسیار
دست خواهد داد این است که آلمان از امکانات بسیار گسترده برای محدود کردن
ساحۀ گسترش کرونا بهره مند است و افغانستان بیچاره و مظلوم، زمینه های
گسترش این بیماری فاجعه بار را دارد.
در یک نوشتۀ مفصل میتوان عوامل گسترش دهنده و زمینه های آنرا در میان مردم،
در وجود فساد الود حکومت و بی مبالاتی نهادهای بسیجندۀ مردم با فعالیت های
دینی نشانی کرد. دراینجا، مشخص تربه نقش نهادهای دینی اشاره می شود.
تا حال بیشترین اعتراض و انتقاد را برمولوی مجیب الرحمان انصاری شنیده
وخوانده ایم. همان شخصی که علیه نخستین مقررات میسر ومقدور برای جلوگیری از
گسترش کرونا، یا صرفنطر کردن از اجتماعات برخاست، پیامی داد با این مضمون
که مردم نماز جماعت را ادامه دهید و اگر با کرونا وفات یافتید، میروید
جنت؟!
حکومت به عنوان دارندۀ مسؤولیت، جلو او را نگرفت. حتا مقامات حکومتی برایش
نگفتند که خانۀ کعبه که مسدود شده است، جناب نیز بنشیند در خانه. او به
وظیفه و کار خود ادامه داد.
دو احتمال را با مخالفت او در نظر می آوریم:
1- مولوی انصاری، از روی اعتقاد وباورداشت های خود، مرگ پذیری جنت یابنده
را گوش آویز مردم بیچاره کرد.
2- 2- به عنوان وسیله وابزار نیل به مقاصد سیاسی و مطیع کردن مردم، پایگاه
و جایگاه جماعت را تبلیغ کرد و نخواست که چندی بیکار وبی روزگار بماند.
اما درهرحال واحتمال، این موضوع در سطح جهان همه را مشغول داشته و مقررات
جدی صحی و اجتماعی را مطالبه می کند. تطبیق و تعمیل آن هم کار حکومت است که
از آن بیشتر نمی گوئیم زیرا آنچه را حکومت یاد می کنیم، خود نیاز به دعای
مولوی انصاری ها وهمکاری های وی و امثالش دارد که امروز گرداننده گان آن
ازهزاران نفرین در امان نیستند.
سوگمندانه چنین نگرانی در محدودۀ فرد نیست، از اینرو این مولوی را به عنوان
نمادی از کتله های بیشترکه درتمام افغانستان در تارو پور جامعه تنیده شده و
فعالیت دارند، باید در نظر گرفت. اگر در این اوضاع واحوال تهدید کنندۀ زنده
گی انسانها، تنها از ۴۰۰ مدرسه در قندهار نام برده شده است، که بستن درها
را نپذیرفته اند، با توجه به گزارشهایی که از فعالیت مشابه در سایر مناطق
افغانستان دریافت می شود، به عامل بسیار خطرناک و تباهی آور، به عامل کمک
کننده برای گسترش کرونا در افغانستان التفات می یابیم.
از این منظرهم، طرف توجه قراردادن این نهادهای بسیجندۀ مردم مظلوم و کودکان
و نو نهالان بارفقر و یا رنج یتیمی کشیده بردوش، یأس زده گان چاره جوی که
در دام مکر وفریب می افتند وشکار میشوند؛ پدیدآیی احساس مسؤولیت انسانی و
بلند کردن صدای اعتراض را مطرح میکند.
وقتی در یک کشور جاده را برای ورود وحشت بار طالبان هموار میکنند، دزدان
مدرن وملیونر شده، حتا در فکر آسایش نواده های خویش در دوبی وامریکا و . .
. استند، آنانی که همه امکانات برای مقابله با کرونا را دراختیار دارند،
اما وجدان و احساس انسانی برای مقابله با مصیبت گستری و تبلیغات نهادهای
دینی کرونا گستر را ندارند، مردمان بسیار وبیش از هرنقطۀ جهان را در معرض
تهاجم مصیبت زای کرونا قرار میدهند.
اندوهی که بر اندوه ها می افزاید و زخمی بر زخم ها . . .
*
|