کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

   

سلیمان دانشجو

    

 
گذری به آن سوی دریا

 

 

بی‌گمان كه سه-چهار دهه‌ی پسين موسيقی افغانستان، بيشتر از هر آوازخوان مرد (سوا از احمد ظاهر ماندگار) با نام فرهاد دريا گره‌ خورده است. دريا از سال‌های آغازين كارش تا امروز، با پشتکار کم‌نظیر و خلاقيت انکارناپذیر، مرد اول موسیقی افغانستان بوده و كاروان موسيقی این کشور را آگاهانه یا ناآگاهانه هدايت کرده است. او ازجمله انگشت‌شمار هنرمندان باسواد در افغانستان است که کوشیده در تلفیق شعر، کمپوز و میلودی دقت بیش¬تر از دیگران به خرج دهد، و سرودهایش، تا حد امکان، برخوردار از «هوای» افغانی باشند و ریشه در سنت و فرهنگ مناطق مختلف افغانستان داشته باشند. خصوصیت دیگر این هنرمند، هم‌عصر بودنش با ما است، وی کوشیده همواره خود را به‌روزرسانی کند و در تهیه، تولید و ضبط پارچه‌های موسیقی از تکنولوژی و ابزار جدید استفاده کند.

باوجوداین همه خلاقیت و ابتکار، برخورد هواداران دریا نسبت به هنرآفرینی‌های سال‌های بعد از مهاجرتش انتقادی بوده است. در اکثر مصاحبه‌ها با فرهاد دریا، این پرسش مطرح شده است که چرا عاشقانه‌های سال‌های ۱۹۸۰ او با همان حال، هوا و کیفیت تکرار نمی‌شوند؟ متاسفانه در آهنگ‌های سال‌های اخیر دریا، باوجود کیفیت عالی ضبط و تصویربرداری، کمبودی را می‌توان در صدا،‌ ادا،‌ کیفیت و خلاصه سحری که در یک آهنگ دل‌نشین موسیقی است، احساس کرد. مهم‌ترین رکن یک پارچه‌ی زیبا و دل‌انگیز موسیقی، همان سوز،‌ کیفیت، وجد و طرب است، که به وصف و بیان نمی‌آید، ولی آن را می‌شود حس کرد؛ یعنی این‌که «زیبایی و کیفیت» چیزی به‌غیراز نظم، انسجام و توازن ظاهری یک آهنگ است. ممکن شما با این نظر هم‌نوا و همدل نباشید چون بالاخره موسیقی تعلق به سلیقه و پسند آدم‌ها می‌گیرد.

انتقاد دیگری که هواداران آهنگ‌های قدیم فرهاد دریا بر او وارد می‌کنند، سیر نزولی کیفیت صدایش است. چنین به نظر می‌رسد که این هنرمند وقت بیشتر را صرف آهنگ‌سازی، ترتیب موسیقی و مسایلی تکنیکی از آن دست، و همچنان اعمال خیرخواهانه / بشردوستانه، ‌تنویر مردم، کمک به اطفال، و سایر عرصه‌ها می‌کند، تا تمرین و ممارست از آواز خود، که این معضل در صدای کم سُرش در سال‌های اخیر مشهود است. یکی از پیامدهای ناگوار این روش را در پیروی آوازخوانان جوان از فرهاد دریا می‌توان دید و کوشش آن‌ها برای مطرح بودن در رسانه‌ها بیشتر از توجه به کیفیت آواز و تاکید به سُر و هوای آهنگ.

اما استدلال آقای دریا به پرسش‌های پیرامون آهنگ‌های گذشته و امروزش دایم این بوده که بعد از یکی دو دهه سرودهای جدید او، مانند آهنگ‌های سال‌های هشتادش، مورد پذیرش قرار خواهند گرفت. تا اندازه‌ی این حرف دریا درست است، چون گفته شده است که موسیقی موردعلاقه ما همواره با چیزی یا کسی که قبلاً دوستش داشته‌ایم نقطه مشترک دارد. آیا می‌شود بر مبنای این استدلال آهنگ‌های را که هیچ‌گاهی چنگی در دل شنونده نزده‌اند در صف سرودهای خاطره‌انگیزِ گذشته قرارداد؟ به‌عنوان‌مثال، از اولین نوار (کست) ثبت‌شده‌ی فرهاد دریا در غربت (اروپا) نزدیک به سه دهه می‌گذرد، ولی کمتر کسی را می‌توان سراغ داشت که سرودهای آن کست را به خاطر داشته باشد؛ درحالی‌که خصوصیت یک پارچه‌ی زیبای موسیقی در جذب شنونده است و اشتیاق شنونده برای تکرار شنیدن آن پارچه.

شاید هواداران امروزی آقای دریا این حرف‌ها را نپذیرند، و یا دلیلشان این باشد که دوری از محراق پرورش یا مشکلات و گردوغبار مهاجرت بر صدا و ادای دریا اثر گذاشته و نمی‌شود هنرآفرینی‌های دوران جوانی کابلش را در سن بالاتر و در غربت از او توقع داشت. حتی اگر این منطق را بپذیریم،‌ آیا این سوال مطرح نمی‌شود که چرا اطوار و حرکاتش چنین تغییر غیرعادی کرده‌اند؟ اگر شما به آهنگ‌های افغانستانِ فرهاد دریا نگاه کنید و حرکاتش را با حرکات ساختگی و ناموزون امروزش مقایسه کنید، خواهید پرسید که ضرورت چنین حرکات غیرطبیعی چشم، دست و چهره، که هیچ‌گونه همسویی و همخوانی به سن و سال فرهاد ندارند، در چیست؟ برای مقایسه، آهنگ «مرا دوباره به عشقت امیدوار مکن» را که یک‌بار پیش از مهاجرت و بار دیگر پس‌ازآن ثبت ‌شده است، در یوتیوب بشنوید.

ممکن یکی از دلایل تغییر در شخصیت هنری، صدا و اجرای دریا این باشد که در افغانستان او هنرمند رادیو و تلویزیون با نوارهای از پیش ثبت‌شده بود و بُعد شخصیتی‌اش از ورای این وسیله‌ها قابل شناخت بودند. در غربت شاید به خاطر امرارمعاش، و بالاتر از آن، برای مطرح ماندن و رسانه‌یی شدن، فرهاد دریا به هنرمند روی صحنه و رسانه مبدل گشته است، و این نقش جدید با صدای که برای غزل‌خوانی تربیت ‌شده بود و با شخصیت محجوب و کم صحبتِ سابقش متناسب نیست. برای صحنه، رسانه و کنسرت باید شخصیتی با خصلت‌ها و سجایای جدید به دنیا می‌آمد، کسی که ما امروز شاهدش هستیم.

سلیمان دانشجو
ورجنیا، ۳۰ می ۲۰۲۰



 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۳۶۱     سال  شانـــــــــــــــــــزدهم        جوزا ۱۳۹۹      هجری  خورشیدی                           اول جون  ۲۰۲۰