کاش پهلوی تو در کوپهی آخـــــــــــر باشم
در هُتلهای جهان نه... دلم آنجاها نیست
دور دنیای خودم گردم و شاعـــــــــر باشم
سر هـــــــر سال نو انبان سفــــــــر بردارم
سقف هر خـــــــانه، پرستوی مهاجر باشم
تو به جای من و من جای تو! - نقش آوردم
کاش در نقش تو بازیــــگر ماهـــــــر باشم
در سکوتی که سگ از سایهی خود میترسد
من که باشـــم که در آرامش خاطـــر باشم
مرگ، فِلمیست که بایست تماشاچــی آن
متــــــــواتر، متــــــــواتر، متـــــــواتر باشم
عفیف باختری| |