۱: کرونا انتقامِ طبیعتْ از آدمی است. تا هنوز فرضیهها این بود که آدمی
قدرتِ لایتناهی و بیحد حصر در تسخیر و تخریب طبیعت دارد. کرونا این فرضیه
را بر عکس کرد. آدمی از این توان برخوردار است که تکنیک و صنعت پدید آورد و
زمین را زخم زند ولی طبیعتْ قدرتمندتر و سرکشتر از آن است که توسط آدمی
مهار شود. آنچه به عنوان خطر طبیعت یاد میشود، خطرِ آدمی است. با
زیادهروی در تخریب و بر همزدنِ تعادلِ آب و هوا، آدمی، خودش را نابود
میکند. طبیعتْ همچنان پابرجا خواهد بود. حتا اگر لایهی اوزون شکافته و
حیاتِ جانداران روی زمین از بین برود و نسل انسان منقرض شود، نظام طبیعی،
در نبود آدمی، همچنان با پرجای خواهد بود.
۲: دلیل و سرچشمهی انتشار کرونا هرچه باشد، بحرانِ کرونا، بر
صورتبندیهای جنگ و تولید سلاحهای آینده عمیقا تاثیر خواهد گذاشت. در
اینکه سلاحها فراتر از حدتصور هوشمند شدهاند شکی نیست. دولتها، قدرتهای
بینالمللی و شرکتهای تولید اسلحه، چه از نظر دفاعی یا از نظر تهاجمی،
بیشتر روی بمبافگنها، موشکهای دوربرد و هواپیماهای بدونِ سرنشینی
سرمایهگذاری کردهاند که از راه دور قابل کنترل و هدایت باشند. قدرتهای
نظامی آینده به قدرتهای اتمی محدود نخواهد بود، سلاحهای ویروسی همارز
تسلیحاتِ اتمی در معادلاتِ جهانی و نظمِ بینالمللی جنگ قدرت در سطوح
مختلف جهت خواهد داد. قدرتهای سیاسی دارندهی سلاحهای ویروسی همانقدر
تهدید جمعی و جهانی خواهند بود که دارندهگان سلاحهای اتمی.
۳: ویروس پدیدهی جدید نیست، از قدیمالایام در طبیعت و بدن موجود زنده، از
جمله انسان، وجود داشته است، همانطور که انرژی اتمی از قدیم وجود داشت.
دانش مهار ویروس و استفادهی تسلیحاتی در سطح گسترده و در مقیاس خطر جهانی،
اما امر تازه است و به عنوان یکی شاخصهای عینی قدرت، از این بعد روی میز
جنگ و صلح را اشغال خواهد کرد. این تاثیرگذاری خاص جنگهای کلان نیست،
جنگهای قومی و فرقهی و تروریستی را نیز در بر خواهد گرفت. تجاربِ عینی
نشان میدهد که ویروس کرونا برای سنین بالاتر و کسانی که مشکلِ صحی دارند،
چندینبر خطرناک است. بدیهی است که چنینچیزی برای دولتها و شرکتهای
اسلحه میتواند الهامبخش باشد و این امکان هست که ویروسهای کنترلشده
گروههای خاصی را هدف قرار دهند. این احتمال هست که از این بعد دولتها
مخالفین سیاسی خود را با ویروس سرکوب کنند و از بین ببرند. همچنین این
ویروس بر اشکال ترور نیز اثر خواهد گذاشت. تروریستهایی که حاضراند با
منفجرکردن خود در مکانهای جمعی مردم را به خاک و خون کشند، در صورت
دستیابی به سلاحهای ویروسی هر جنایتِ جمعیای را مرتکب خواهند شد.
۴: جهانیشدنْ، فقط جهانیشدنِ بازار کالاهای تولیدی نیست، امراض و
ویروسهای نیز همپای انتقال کالا خود را جهانی میکند. یکی از دلایل سرعت
انتشار کرونا در جهان، رشد مبادلات و توسعهي تکنولوژی حمل و نقل است. پیش
از بحران کرونا «جمعیتِ آسمان» یک ملیون بود. یعنی در هر ساعت از روز یا شب
یک ملیوننفر در آسمان بودند و از جایی بهجایی میرفتند. ویروس کرونا از
مسیر جمعیتِ آسمان خود را در جهان تکثیر کرد. در صورتی که خطوط هوایی
تعطییل نمیشد، میتوانست همبالِ این یک ملیون جمعیت خود را در جهان تکثیر
کند. هواپیماها فقط مسافر نمیبردند، ویروسِ کرونا نیز میبردند. این
ویروس آنقدر سبکبال و بدون پاسپورت و امضایِ دولت، از این سوی جهان به
آن پر میگشاید که دولتها مجبور شدند مدتی پروازها را تعطیل کنند.
۵: بهرغم جهانی بودنِ ویروس کرونا، مقابله با این ویروسْ ملیـمحلی است.
کرونا فقط به افراد حمله نکرده است، اتحادیهها و قارهها و شرکتهای
بینالمللی را نیز هدف قرار داده است. سیاستمداران، حتا سیاستمدارانی که
منتقد ملیگرایی بودند، به زبان ملی و ناسیونالیستی حرف میزنند. کرونا
فراتر از حد تصور ایدهی دولتـملت و احساس ناسیونالیستی را تشدید کرده
است. وابستهگی مردم و دولت به قسمی است که ایدههای فرامرزی و حقوقِ بشری
نه تنها طرف ندارد، بلکه هراس و وحشت ایجاد میکند. حتا در حوزهی شنگن،
مرزها بستهاند. دولتهای اروپایی که پیش از این برای بستنِ راه مهاجرین با
هم همدست بودند و لشکرکشی جمعی راه میانداختند، نه تنها ایتالیا را در
بحران کرونا تنها گذاشتند، بلکه بر خلاف قوانین شنگن، مرزها را بهروی
شهروندان ایتالیا بستند. حتا کشورهای همسایه مرزهای شان را بهروی همدیگر
بستهاند. برای اولینبار است که یک وضعیتِ اضطرار بر تمام اروپا حاکم و
قوانینِ اتحادیه اروپا آشکارا نقض میشود. چشمِ پلیسهای مرزی به رغم
دقتهای بسیار، قادر بهدیدن این ویروس نیست و راهی جز بستنِ کامل مرزها
ندارند.
۶: گذشته از بحرانِ اقتصادی بیسابقه، یکی از پیامدهای رشد احساس
ناسیونالیستی، بهحاشیهرفتن گفتمان مهاجرت و تروریسم است. پیش از این بحثِ
مهاجرت در کانون بحثهای سیاسی جهان قرار داشت. با وجود آنکه کل جمعیتِ
مهاجرینْ حدود ۳٪ جمعیت جهان است، حدود ۲۵٪ بحثهای سیاسی را مسایل مهاجرت
تشکیل میداد. در حال حاضر نه تنها موضوعِ مهاجرتْ در سرخط قرار ندارند،
بلکه کلا به محاق فراموشی رفته است. همینطور، تروریسم و جنگهای خاورمیانه
نیز همینطور. کرونا به طور بیرحمانه فضای گفتار سیاسی را فتح کرده و
گفتمان مهاجرتِ انسانها، در برابر مهاجرتِ ویروسها حقیر و ناچیز بهنظر
میآید.
۷: این سخن که کرونا بر فقیر و غنی یکسان فرمان
میراند، از اساس اشتباه است. سراغ اغنیا را میگیرد ولی قربانی اصلی آن
گروههای فقیراند. برای اغنیا خطر مالی است و ممکن است دستیابی به سودهای
سرسامآور را دشوار سازد، برای فقرا اما خطر جان است. هم به این دلیل که
فقرا نسل اندر نسل دچار سوء تغذیهاند و بدنِ آنها در برابر این ویروس
کمتر مقاومت دارد و هم به دلیل عدم دسترسی آنها به مواد غذایی سالم و
مواد بهداشتی و ضد عفونی. فقرا پساندازی کافی ندارند تا خود را مدتِ
طولانی در خانه قرنطینه کنند و ناگزیراند برای تامین نیازهای اولیه از خانه
بیرون شوند. از طرف دیگر بازار کار کساد است و احتمال تامین نیازها اندک.
بنابراین، در گیر جنگِ همزمان با کرونا و گرسنگیاند و در نهایت در برابر
یکی از این دو تا دشمن شکست خواهد خورد. در هر صورت، هزینهي اصلی این
بحران را فقرا خواهند پرداخت.
۸: در هر صورت، ویروس کرونا فرضیههای بسیاری را باطل کرده است و به
فرضیههایی جدید دامن خواهد زد. این سخن که بشرْ دشمنِ درجهیک طبیعت است و
در تخریب طبیعت توان بیحد و حصر دارد، ادعای مفت و مزخرف است. بشر با
زیادهروی در تخریب زمین و فضای جوی آن، فقط خودش را نابود میکند. طبیعتْ
صبور، بخشنده و بردبار است ولی اگر بشر، این انگلِ هوشمند پا از گلیم خود
پیشتر دراز کند، انتقام خواهند گرفت. گرمشدن هوا و آبشدن یخهای قطبی،
کرونا و آتشسوزیهای گسترده در استرالیا گونههایی از اخطار طبیعتاند:
اخطار انتقام از آدمی. هنوز در آغاز یک بحران و اضطرار قرار داریم.
پیامدهای کرونا بر جامعهي انسانی روشن و مشخص نیست ولی ظهور این ویروس
تاثیراتِ عمیقی بر زندگی ما خواهد داشت و، نظمِ جهانی، مدیریتِ
سیاسیـاقتصادی و معنای جنگ و صلح را از بنیاد بازتعریف خواهد کرد.
|