امضای توافق صلح میان ایالات متحده و گروه طالبان ازیکسو، یک پیروزی
استراتژیک برای این گروه محسوب می گردد و ازسوی دیگر، ناراستی و ناپایدار
بودن دوستی سیاسی و تعهد رو به زوال کاخ سفید را نسبت به دولت
مستقرافغانستان نشان می دهد.
چند نکته ی مهم درنتیجه و دستاورد این توافق، قابل درک و تأمل می باشد!
۱. درفرایند امضای این توافق، گروه شورشی طالبان ازیک باند تروریستی
منفوربین المللی بعنوان یک "حزب سیاسی" مشروع و مقتدر و صاحب وجاهت جهانی
ارتقا یافته است. بخصوص که درادبیات بکاررفته درمتن توافق، ترکیبِ "امارت
اسلامی" استفاده شده است. درصورت تأیید این توافقنامه ازسوی شورای امنیت
سازمان ملل، می تواند طالبان را درشأن حقوقی یک شبه دولت سیاسی درنظام
روابط بین الملل معرفی کند.
۲. هم رهبر طالبان، ملاهبت لله و هم ریس دفترسیاسی این گروه، استانکزی، این
توافق را رسمن یک "پیروزی" خوانده اند. این پیام، مفهوم سیاسی پرمعنایی
درادبیات سیاسی دارد. آمریکایی ها بعنوان یک ابرقدرت یکه تاز جهانی برای
اولین بار است که با یک گروه شورشی و تروریستی مذاکرات "همسطح" انجام می
دهد و به امضای یک توافق سیاسی رسمی و دارای جنبه حقوقی و بین المللی دست
میزند؛ واین تعامل نمادین ـ سیاسی، دقیقن به معنای همان پیروزی استراتژیک
طالبان می باشد که درتاریخ دپلماسی آمریکا و جامعه جهانی ثبت می گردد.
۳. حکومت افغانستان با همه ی ضعف ها و پیچدیگی عای ساختاری اش، یک نماینده
ی مشروع ازجانب مردم این کشور درنظام حقوقی بین الملل معرفی شده است. امضای
توافق دوجانبه ی واشنگتن با گروه جنایتکار و تروریست مخالف این دولتِ مشروع
و رسمی، می تواند چند پرسش و اشکال اساسی را برجسته نماید:
الف) این توافقِ مستقل و بدون حضورِ دولت افغانستان به معنی هتک حرمت حقوقی
و شأن بین المللی نظام سیاسی و حکومت مشروع ومستقر افغانستان بشمار رود.
ب) این توافق، هم نقض حق حاکمیت ومشروعیت نظام سیاسی افغانستان می باشد و
هم نقض توافقنامه پیمان استراتژیک میان کابل ـ واشنگتن به شمار می رود که
عملن یکرف پیمان، یعنی ایالات متحده امریکا، با دشمن خونی دولت وملت
افغانستان توافق دوجانبه امضا می کند وبدین وسیله موجب تقویت آن دشمن
دربرابر حاکمیت کابل می گردد.
ج) این توافق، بصورت آشکاری موجب خدشه دار شدن اوتوریته ملی و تضعیف حق
تمامیت ارضی وحاکمیت ملی نظام سیاسی افغانستان می گردد.
۴. طالبان اکنون با امضای توافق با امریکا و تأیید ناتو بعنوان بخش بزرگی
از نظام مقتدربین ملللی، بعنوان یک "طرفِ سیاسی" در روابط بین الملل شمرده
می شوند. بدین رو با موضع قدرت و صلاحیت مقتدرانه ی سیاسی و مشروع درآستانه
ی ورود به یک مرحله جدید قرار می گردد. دراین مرحله، ورود آن ها به مذاکره
باحکومت کابل، از موضع برتر و مستحکمتر خواهد بود که خواسته های بسیار
بزرگتری را مطرح خواهد نمود. این خواسته ها قطعن ۵۰ ـ ۵۰ نخواهد بود بلکه
۷۰/۳۰ خواهد بود. بدین معنی که این گروه، نظام سیاسی موجود درافغانستان را
یک نظام ساخته ی اشغالگرانی می دانند که حالا برآن اشغالگران پیروز شده
اند. حتا اگر حاضر به مذاکره با حاکمان نظام گردد، درخوشبینانه ترین حالت،
تنها ۳۰ درصد به حاکمان کابل که ازنظر آن ها،" دست نشاندگان" می باشند، سهم
چانه زنی و کسب امتیاز قایل خواهند بود و مطمنن درصدد تحقق و تحمیل ۷۰ درصد
ازمطالبات خود درمذاکرات موسوم به "بین الافغانی" برخواهند آمد. |