کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

ملک ستیز

پژوهش‌‌گر امور بین المللی

    

 
دوست عزیز آقای دکتر رنگین دادفر اسپنتا
 رییس شورای امنیت ملی افغانستان!

 
 
 


قبل از همه، شهادتِ بچه‌های جوان‌مرد کشورم‌را که در کنر، جان‌بازانه، جامِ شهادت نوشیدند، برای‌شما تسلیت ‌می‌گویم. می‌دانم ضمیرِ شما خیلی پریشان و سرگردان است. من شما را به‌درستی می‌شناسم و به‌خوبی می‌دانم که خیلی رنج می‌برید. شما به‌تر از همه می‌دانید که این بچه‌های شریف وطن را کی‌‌ها به شهادت رسانیدند. خون این بچه‌های بی‌گناه در دریای خون‌بار بی‌گناهان میهن جاری شد. دریایی که سرچشمه‌اش از کاخِ سلطان نشینانِ تاریک اندیشی نشأت می‌کند. باور کنید خیلی نمی‌خواستم این نامه را برای‌تان بنویسم. اما چون به دوستی و صراحت هم‌دیگر باور داریم، نه‌خواستم به‌صداقت درونی ام، نامردانه خیانت کنم. آیا چه‌گونه می‌شود جانیان را قهرمان و قهرمانان را توده‌های پوسیده خطاب کرد؟ چگونه می‌توان قبول کرد که «بازی پاکستان ستیزی» را با حامیانِ فکری پاکستان راه‌اندازی کرد؟ شما استاد روابط بین‌الملل هستید. مگر می‌شود روابط بین‌الملل را بدون در نظرداشت ارزش‌های اصلی آن یعنی حقوق بشری و شهروندی شهروندان یک نظام با هردولتی (به‌ویژه دولت‌های هم‌سایه) تأمین کرد؟ شما به‌خوبی می‌دانید که خیانت ملی چیست و کی‌ها دست به خیانت ملی در این مقطعِ خیلی با اهمیتِ تاریخِ کشور می‌زنند؟ مگر می‌توان مشروعیتِ ملی را در پیوند به گسترشِ مناسبات بین‌المللی افغانستان با جهان در گروِ خواست‌های دُگم‌اندیشانه کاخِ شما محصور کرد؟ پیامد این روی‌کردها، کوله‌بار رنج‌هایی است که فقیرترین‌های افغانستان آن‌را بردوش خواهد کشید. چرا باید خشم‌گین‌بار با یک دورۀ تحول‌پذیری و دیگر اندیشی، وداع گفت؟ مگر نمی‌شد واپسین‌روزها را با گذاشتنِ خاطراتی از به‌روزی‌ پدرود گفت؟

 

 

این را شما و من می‌دانیم که افغان‌ها بدون حامیان بین‌المللی خویش نمی‌توانند این دورۀ دشوار زنده‌گی سیاسی و اقتصادی خویش‌را سپری کنند. امروز، سیاستِ روابط بین‌الملل طوری شکل گرفته که جای‌گاه و پای‌گاه ایالات متحدۀ امریکا، نقش تعیین کننده‌یی در روند تحولات ژیوپولیتیک جهان دارد و افغانستان در این ژیوپولیتیک نقش با اهمیتی را بازی می‌کند. من این پیام را به‌صورت روشن از زبان نهادهای فکری و استراتیژیک در مجامع بین المللی می‌شنوم. اتحادیۀ اروپا، امریکای شمالی، کشورهای شرقِ دور و خاورِ میانه که از حامیان اساسی افغانستانِ امروز هستند در حاشیۀ این سیاست، گام می‌گذارند. من به‌مثابۀ یکی از تحصیل‌کرده‌گان علوم سیاسی منطق لجاجت حکومت شما را در برابر اجماع و خردِ ایجاد شدۀ بین‌المللی پیرامون افغانستان درک نمی‌توانم.
سنگ‌پایۀ مناسبات بین‌المللی هر نظام سیاسی را تقویت اقتصادِ ملی و گسترده‌گی این روابط با جهان شکل می‌دهد. چرا سیاست امنیت ملی، با سیاستِ توسعۀ اقتصادی ملی ما در سطح بین‌المللی تمثیل نمی‌گردد و این برنامه توسط مافیای اقتصادی و اختلاس دولتی، گروگان‌گیری شده است. سیاست امنیت ملی را نباید با مشاورت رییس جمهور برای تأمین صلح خلاصه کرد. دپلوماسی پویا، اقتصادِ پرتپش با حضور فعال جامعۀ بین‌المللی در افغانستان و تأمینات امنیت فزیکی و فکری از مهمترین پیش‌زمینه‌های امنیت ملی هستند. شما که از پیروان مکتب فرانکفرت هستید، چرا ریالیزم Realistic notion of international relation که سنگ‌پایۀ فکری مکتب شماست را در ابتدایی‌ترین جایگاه آن در سیاست خارجی کشور ترویج نمی‌نمایید. این‌را با من موافق هستید که ما در این فضای مساعد سیاسی، دچار کهولت دپلوماسی در افغانستان هستیم.
آقای دکتر!
مهم‌ترین پیش‌شرط استراتیژی امنیت ملی را «شناخت» شکل می‌دهد. سان تسیو Sun Tzu پدر استراتیژی جهان پنج قرن پیش از میلاد در کتاب «هنر رزمیدن» به پدیدۀ شناخت به‌ویژه شناخت از دشمن پافشاری می‌کرد. آیا نظام امنیتی افغانستان شناخت کافی از دشمنان امنیت ملی افغانستان به‌دست آورده است؟ می‌دانم پاسخ شما را. چرا به‌مثابۀ یک شخصیت اکادمیک سیاسی در چارچوبۀ شورای امنیت ملی افغانستان، کانون فکری و یا اندیشه‌گاه سیاست امنیت ملی و روابط بین‌المللِ افغانستان را ایجاد نه‌کردید؟ با سرازیر شدن منابع گسترده، دلیلی برای تعلل نمی‌بینم ولی یک‌چیز را به‌خوبی می‌دانم که نه‌بودِ ارادۀ سیاسی سبب این کمبودِ مهم در سیاست خارجی افغانستان محسوب می‌گردد. من، برخلاف برخی‌ها که فکر می‌کنند چرا به‌حکومت رفتید، هستید، امّا اماجِ بحثِ من تأثیرگذاری حضور شما در قدرت است، نه حضور تان در قدرت!
می‌دانم و شما حتماً می‌دانید که تصامیم جناب رییس جمهور پیرامون رهایی مظنونین به جنایات جنگی از زندانِ بگرام بدون هم‌نوایی و هم‌گرایی شما به‌عنوان رییس شورای امنیتِ ملی امکان پذیر نیست. اما آقای مشاور امنیت ملی، بر بنیاد قوانین قبول شدۀ بین المللی و هنجارهای ملی هر نظام حقوقی، هر شهروندی که در حالت ظن و اتهام مورد پی‌گرد حقوقی قرار می‌گیرد، فقط بر بنیاد احکام دادگاه، حالت مدنی وی تعریف می‌گردد. این اصل، سنگ‌پایۀ هر نظامِ حاکمیت قانون شمرده می‌شود. آیا از کجا تضمین می‌کنید که این جانیان، سربازان ما را در کنر به شهادت نه‌رسانیده اند؟
باور کنید وضعیت‌ کنونی استخوان‌های بدنۀ افغانستان را می‌پوسد و مردم را به‌خون می‌کشاند. شما که نزدیک‌ترین شخصیت به‌جناب رییس جمهور، سیاست‌گزاران و کسانی مانند من هستید، برای برون‌رفت از این وضعیت، تکانۀ را برپا کنید. نهادهای روشن‌فکری، پژوهشی، مدنی، سیاسی و اقتصادی به این تکانه نیاز دارند. خود را از این انحصار و زندان خواست‌های خودخواهانۀ جناب رییس جمهور برهانید. در غیر آن تصویر شما در ذهنیت همه تغییر خواهد کرد.
ملک ستیز
پژوهش‌‌گر امور بین المللی

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    211       سال نهم           دلو/حوت             ۱۳۹۲  خورشیدی      اول مارچ ۲۰۱۴