کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

کامل انصاری 

    

 
فیل اش یاد هندوستان کرد
 
 

         

این جمله درزبان فارسی / دری کاربرد فراوان دارد که به شکل ضرب المثل ازآن کارگرفته میشود .« فیل اش یاد هندوستان کرد» درمتون نوشتاری و نظمی فارسی / دری بکارمیرود و مراد آن آنست که دردنیای پارسی گویان ، یگانه سرمنزل فیل نیم قاره هندوستان بوده است .این حیوان قوی هیکل درحوزه های دیگر غریبه هستند .
شاهان ترک و تتار و دیگر امیران عرب وعجم برای حمل و نقل بارهای سنگین و لوازم حربی شان ، ازهندوستان فیل وارد کرده به کارهای شاق استعمال می نمودند .سلحشورانی که هوس و خواب غنایم هندوستان بسرشان غلبه میکرد ، با لا و لشکرفراوان برای غارت کردن هندی ها بدانجا گسیل میشدند . این یرغلچیان پس از فتح و پیروزی با اموال و اشیاء گرانبها وغلام بچه ها و کنیزکان خوب صورت مشکین موی رابا خود می آوردند .غنایم جنگی با حجم بزرگ به کشورهایشان توسط فـیل گسیل میگردید. بدون شک فیل یگانه حیوانی است که طاقت و توان این همه غنایم بادآورده را داشت عملی میشد ..
فیل های بیچاره ، مانند انسانهایی که ازسرزمین شان مجزا ساخته شود وارد کشورغیرمیگردیدند که بکلی برای فیل نا آشنا بود . هرانسان و هرحیوان بسرزمین خودش الفت و محبت دارد .
راویان خاطرنشان کرده اند که همیشه غارتگران که فیل را ازهندوستان می آوردند به فـرق سرش با دنده می کوبیدند تا حواسش پرت شده دیگر به سراغ وطن اصلی اش یعنی هندوستان نه افـتد .
این کارسرکوبیدن فیل تکرار میشد که فیل هیچ گاهی آب و هوای هندوستان بخاطرش خطورنکند . هرگاه فیل خواب بکند ، اگر « خواب مرغی » هم باشد هندوستان را بخواب می بیند .
ازهمین لحاظ درادب فارسی / دری ضرب المثلی که « فیل اش یاد هندوستان کرد » درسروده ها و نشیده ها و آثار منثور بکار می رود .
باید تذکرداد که « فیل اش یاد هندوستان کرد » مفاهیم دیگری را نیزدرقبال دارد . همه آگـاه برآنیم که اززمانه های کهن هندوستان سرزمینی بوده سرشارازغنایم و زر وزیور و احجارکریمه است . جهانگردان برای بدست آوردن ادویه جات ، کنیز و غلام ، غارت دارایی های مردم که ایشان نهایت مردمان صلح پسندی هم هستند بسوی هندوستان سرازیرمیشدند . وقتی که جهانگردان افسانه های هند و سند را برای حاکمان شان می قصیدند ، آنها را مجذوب و شیفته این سرزمین میساختند و همان است که خواب و خیال استعماری و استحماری برسرشان غالب میگردید . یک بارکه دراین سرزمین می آمدند و اگر واپس به کشورهایشان عودت هم میکردند اندیشه و هوس های داشته های این کشورازسرشان بدور نمی شد . نیم قاره وسیع هندوستان ازهمه نعمت های دنیایی برخورداربود که هرکس خواب آنرا می دید .
ابن بطوطه هم درسده هفتم هجری، دردوصدهزارکیلومترراه پیمایی، بیشتر اندیشه توقف اش به هندوستان بود که قاضی القضات و سفیرکبیرشاهان هندوستان گردید. وهم دارای زن ها و کنیزکان بیشمار گردید. مولانا جلال الدین محمد بلخی / رومی میفرماید :
فــیل بـاید تـا چــو خـــفــتـد اوستان

 خــواب بــیــند خــطه ء هــندوستان
خـــر نبیند هــیچ هــندوستان بخواب

 کو ز هـــندوستان نکرده است اغتراب
ذکــرهــــندوستان کند پیل از طــلب

 پس مـصـور گـردد آن ذکرش به شب (۴)
اغتراب = غربت نشین
( کتاب « تماشاگه ء راز » استاد مرتضی مطهری چاپ تهران صفحه های ۴۷ و ۴۸ سال ۱۳۶۳ انتشارات اسلامی )

 

  آگست سال ۲۰۱۳ میلادی

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    211       سال نهم           دلو/حوت             ۱۳۹۲  خورشیدی      اول مارچ ۲۰۱۴