انسان بعنوان یک موجود مدنی الطبع باید نقش مثبت اجتماعی خود را در جامعه ایفا کند و سعی کند تا با درنظر داشت عدالت که بازتاب دهنده یی ارزش های متعالی انسان است، نظر خود را به منظور تحول و تغییر مثبت در جامعه ابراز کند و سرنوشت خود را خودش رقم بزند. درعصرحاضر انتخابات یکی از ابزار های بسیار مهم برای انعکاس اندیشه ها و آرمان های شهروندان بشمار میرود که این زمینه را برای مردم فراهم میکند تا با رای دادن، اراده فردی و جمعی شان درعملکرد و ساختار نظام سیاسی یک کشور بازتاب دهند.
انسان زمانی به ارزش حق آزادی بیان پی برده میتواند که از آن محروم باشد و یا حتا ازحق مبارزه برای بدست آوردن آن محروم شده باشد. تا هنوز هم، بسیاری از مردم از نعمت و حق رای دادن درجهان محروم اند. انسانهای آزادیخواه و عدالتجو برای بدست آوردن حق آزادی بیان و رای دادن قرن ها مبارزه نموده اند و قربانیهای فراوان درین عرصه داده اند که به این مرحله رسیده ایم، پس حق رای و آزادی بیان یک ارزش گرانبهای است که باید به آن عملا ارچ و احترام گذاشت.
رای در انتخابات در حقیقت اظهار اراده یک شهروند است که به طرفداری یک شخص یا یک حزب که اهداف و خواسته های رای دهنده را در چارچوب یک برنامه یا پروژه تمثیل میکند، استفاده میشود. رای بعنوان یک مکلفیت مدنی و مسئولیت اجتماعی باید بشکل آزادانه و هدفمندانه برای تحقق اهداف مشخص مورد نظر بر اساس معیار ها استفاده شود. بهر پیمانه مشارکت مردم در انتخابات چشم گیرباشد به همان پیمانه مردم سالاری تقویت پیدا میکند و نظام از مشروعیت بهتر برخوردار میشود، بنابرین اهداف و انگیزه های متعددی وجود دارد که یک شهروند باید رای بدهد.
رای به مثابه محرک تحول در جامعه
هرفرد در زندگی بدنبال تحقق اهداف و آرمان های است که هرگز نمیتواند به تنهای به آن نایل شود، اما تحول در جامعه، در رویکرد، عملکرد و ساختار نظام سیاسی میتوانند شهروندان را در تحقق برخی زیادی از اهداف شان کمک کند.
در شرایط کنونی رای دادن یک امتیاز و یک شانس است، امروز درافغانستان هر شهروند بدون تبعیض ارحق کاندید شدن و رای دادن برخوردار می باشد، پس لازم است تا ازین فرصت طلای برای تحقق عدالت در جامعه، نقش مدنی خود را هر شهروند بازی کند. انتخابات بعنوان یک وسیله مسالمت آمیز، این زمینه را برای شهروندان فراهم میکند تا برای تغییر و تحول در جامعه بجای توسل به زور و خشونت با رای خود ممکن است اهدافی را بدست آورد که هرگز نمیتواند از طریق اعمال خشونت و جنگ آنرا تحقق ببخشد. پس هر شهروند میتواند با شرکت در انتخابات و رای دادن به نحوی نقش خود را در تحول در جامعه بر اساس اهداف و آرمان های خودش بازی کند.
اگر بخواهیم، تبعیض، استبداد و فساد را از جامعه ریشه کن کنیم و تحول را بسوی رفاه و عدالت ایجاد کنیم باید با رای خود، این تحول اجتماعی را بوجود بیاوریم و با شرکت در انتخابات در برابر بی عدالتی و تبعیض واکنش نشان بدهیم و به کسی رای بدهیم که به عدالت، آزادی و مساوات و سایر ارزش های انسانی ما باور داشته باشد.
رای به مثابه حق و مکلفیت مدنی
هر شهروند باید به اهمیت شرکت در انتخابات و ارزش رای خود در آن باور داشته باشد، زمانیکه یک فرد جزء یک جامعه محسوب میشود پس وی در حرکت ها و فعالیت مدنی همان جامعه مکلفیت دارد، ازنگاه اخلاق مدنی بر هرشهروند لازم است تا در قبال حوادث و اوضاع سرنوشت ساز کشورش بی تفاوت نماند. بلکه بر اساس مکلفیت مدنی اش، خود را در نظام سیاسی کشورش شریک سازد زیرا هر نظام سیاسی مشروعیت خود را از اراده مردم کسب میکند.
رای نه تنها یک مکلفیت مدنی و یک مسئولیت اجتماعی است بلکه حق مدنی طبیعی هر شهروند است که از آن بر اساس فکر و اندیشه خویش آزادانه برای تعیین سرنوشت خود استفاده میکند در نتیجه فضای اعتماد میان شهروندان و قدرت حاکمه یوجود می آید.
رای دادن در اکثرکشورهای دنیا یک مکلفیت است، دولت ها درین راستا برنامه های تبلیغاتی زیادی را براه می اندازند تا شهروندان را برای شرکت در انتخابات تشویق و ترغیب کنند، زیرا دموکراسی بدون مشارکت مردم ، معنی و مفهوم اصلی اش را از دست می دهد. برخی از کشور ها چون بلژیک، برازیل، استرالیا، لوکزامبورگ، یونان و اتریش برای نهادینه ساختن دموکراسی مشارکتی، حتا قانون رای اجباری را وضع نموده اند. حتا در بلژیک کسانیکه بدون عذر موجه در انتخابات و ریفرندوم شرکت نمیکند مورد مجازات نقدی قرار میگیرند. زیرا آنان بخوبی درک نموده اند که عدم مشارکت مردم درپروسه انتخابات، نظام سیاسی و ملت را سخت متضررمیسازد، به نحویکه نظام ازاعتماد و پشنبانی لازم مردم برخوردار نمی شود و نمیتواند با قاطیعت و اطمینان تصامیم مهم را اتخاذ کند، و همچنان مردم مسئولیت مدنی
شانرا در امر مشارکت و نظارت از حکومت فراموش می کند.
رای به مثابه واکنش مسالمت آمیز
در تاریخ جنبش های فکری وآزادیبخش نقش مبارزه مسالمت آمیز و نافرمانی مدنی دست آورد های بسیار ارزشمند وعظیم نسبت به مبارزه مسلحانه داشته است. جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی توصیه میکنند که باید زمینه های تشویق کننده برای بیان خواسته ها و واکنش ها ایجاد شوند تا آنعده از شهروندان که میخواهند خواسته های شانرا از طریق خشونت عملی سازند برایشان بدیل مناسب ارایه شود تا این افراد بتوانند اهداف دورنی شانرا در جامعه در حیطه قانون باتاب پیدا کند و دست آورد های شان مورد احترام و توجه جدی دولت قرار بگیرد، زیرا هر انسان نیاز دارد تا برای برآورده ساختن اهداف خویش ابزار و امکانات لازم را جستجو کند. بنابرین رای دادن شکلی از برسمیت شناختن مبارزه است که برای کسب حقوق و تحقق اهداف براه انداخته میشود، شرکت در انتخابات این زمینه را مساعد میسازد تا
شهروندان بجای جنگ از طریق بیان عقاید شان از راه انتخابات، با استدلال و منطق و کسب آرا بیشتر، دیگران را به مصداقیت موقف خویش متقاعد سازد، افکار، مطالبات و برنامه های خویش را در چارچوب قانون به کرسی عمل بنشاند. با بدست آوردن قدرت از طریق انتخابات حتا میتوانند قوانین را تغیر داده و نظام دلخواه شان را بوجود آورند.
رای به مثابه مظهر شهروندی ومردم سالاری
رای اساس و بنیاد مردم سالاری یا دموکراسی را تشکیل میدهد، مشارکت مردم در انتخابات نماینگر پایه گذاری و نهادینه شدن یک دموکراسی دریک کشور است، درتصور سیاسی قرن بیست ویک دیگر جای برای استبداد رای و رژیم های دیکتاتوری وجود ندارد، در دموکراسی ها یک نظام سیاسی، مشروعیت خود را از انتخابات و نتایج حاصله از اراده مردم بدست می آورد، اما مشروط به اینکه انتخابات طبق قانون بطور شفاف، آزاد و عادلانه برگزار شده باشد به نحویکه برای شهروندان زمینه های لازم برای شرکت در انتخابات سراسری فراهم شود که متضمن مشارکت آزادانه مردم در پروسه انتخابات گردد. و به شرایط و معیارهای لازم برای یک انتخابات مشروع که لازمه اعتبار و مشروعیت انتخابات است، احترام گذاشته شده باشد.
با احترام به رای هر شهروند، مردم سالاری شکل میگیرد زیرا قدرت سیاسی اراده مردم را تمثیل میکند و این کار فقط با انتخابات که در حقیقت بازتاب دهنده اراده مردم است تحقق پیدا میکند. به همین شکل فرهنگ مردم سالاری و عدالت در جامعه ترویج یافته و جلو استبداد رای و رژیم های فاسد گرفته میشود و آهسته آهسته بجای فرهنگ خشونت و فساد، فرهنگ تحمل، کثرت گرائی و عدالت خواهی در جامعه گسترش پیدا میکند. این پدیده فرهنگی باعث میشود تا در جامعه حس بزرگ بینی از بین رفته و همه افراد جامعه خود را شهروندان مساوی الحقوق تصور نموده و کشور بسوی همگرائی، ثبات و استقرار سیاسی کشانده شود.
رای دادن یک شهروند را در پروسه حیات سیاسی یک مملکت شریک میسازد، شهروندان از سهم گیری شان در ساختار قدرت و حکومت و شکل پالیسی دولت احساس آرامش میکنند و اینجاست که اعتماد، احساس مشترک و منافع مشترک شکل میگیرد که همانا آنرا میتوان هویت ملی و منافع ملی تلقی کرد. زیرا شهروندان در مورد سرنوشت مشترک فکرمیکنند، زمانیکه سرنوشت مشترک و احساس مشترک پیدا شد، خود بخود هویت مشترک و احساس ملت بودن در درون هر شهروند بوجود می آید. وبا شرکت مردم در پروسه رای دهی از بحران شهروندی کاسته میشود و در ظهور پدیده ملت- دولت کمک میکند.
رای به مثابه یک قرارداد اجتماعی
نکته مشترک میان اسلام و دموکراسی اصالت فرد است که هردو نقش اساسی اجتماعی فرد را در جامعه برسمیت میشناسد. پس برای استحکام نقش اجتماعی فرد و احترام متقابل حقوق و مکلفیت های زمامداران و شهروندان ما به یک قرارداد اجتماعی نیاز داریم که در پروسه انتخابات تبارز میکند، رای در حقیقت نوعی ازیک قرارداد اجتماعی بوده که میان حکمروایان و شهروندان روی یک برنامه منعقد میگردد، درین حالت شهروندان الزاما تا زمانی خود را تابع حکمروایان میدانند که دولت مردان به تعهدات خویش که در قرارداد اجتماعی با مردم بسته اند عمل کنند، و این مطلب بیانگر احترام دو طرف به قرارداد اجتماعی است که در زمان انتخابات بوقوع می پیوندد.
موضوع بیعت دراسلام نیز همین مفهوم قرارداد اجتماعی افاده میکند، بیعت تا زمانی اعتبار دارد که زمامدار به اصول و ارزشهای که روی آن بیعت صورت گرفته پایند باشد، درصورتیکه زمامدار از اصول خود تخطی کند بیعت ساقط میشود و هیچگونه اطاعت از همچو زمامدار واجب نیست. در آموزه های مذهب حنفی، موضوع «رای» یکی اصول بنیادین این مذهب بشمار میرود که اکثر فقها و دانشمندان علوم دینی، مذهب حنفی را حتا مذهب رای و قیاس مینامند. بنابرین رای در مذهب حنفی از جایگاه و فلسفه یی ویژه برخوردار است که اکثر آراء و نظریات امام ابوحنیفه بر اساس رای و قیاس استوار است که میتواند برای پیروان آن درس خوبی در اظهار رای بر اساس قیاس باشد که بهترین ها را برجسته میسازد. رای دادن براساس یک تصورعادلانه و صواب شکلی ازاجتهاد سیاسی بوده که یک شهروند در برابر گزینه های متعدد،
اصلح و بهترین را انتخاب میکند. اگر درین استنباط سیاسی مرتکب اشتباه شود، گنهگار نمی شود زیرا بر اساس نیت خوب و معیار سالم آنرا برگزیده است.
نتیجه گیری
در یک جامعه سنتی مثل افغانستان هر فرد بدنبال بازی کردن یک نقش اجتماعی در جامعه است، شخصیت فرد در چارچوب نقش اجتماعی اش درمیان مردم تعریف میشود و ازهمان نقش برای خود مقام و جایگاه اجتماعی کسب میکند. ازینکه این پدیده در جوامع سنتی مثل افغانستان ریشه عمیق دارد پس لازم است تا همین نقش سنتی را به یک نقش مکلفیت مدنی تحول داد تا با شرکت در انتخابات و ارایه افکارو عقاید بعنوان یک شهروند نقش اجتماعی خود را برای کسب قدرت و مقام در جامعه تثبیت کند. هر شهروند میتواند اهداف و افکار خویش را برای تحول و تغییر در جامعه از طریق مسالمت آمیزگسترش دهد، خواسته های خود را از
طریق انتخابات تحقق ببخشد. در صورت نیاز با سایر همفکران خویش در چارچوب جامعه مدنی و احزاب سیاسی فعالیت نموده بعنوان یک عنصر فعال جامعه، مکلفیت مدنی خویش را در امر نظارت برعملکرد دولت و دولت مردان انجام بدهد.
فرهنگ انتخابات ایجاب میکند که به اراده اکثریت احترام گذاشته شود ، هیجیک از شهروندان نباید تصور کند ازینکه نامزد مورد نظرش کامیاب نشده است پس باید از حرکت باز بماند، و یا اینکه به خشونت متوسل شود. اول اینکه تلاس و سعی خود را برای اقناع مردم تداوم ببخشد و روی برنامه ها و افکارش و شکل بیان و تطبیق آن دوباره عمیقا فکر کند تا در آینده اکثریت مردم را به افکار و خواسته های خویش متقاعد سازد و برای انتخابات های بعدی آمادگی بگیرد تا از رای اکثریت مردم برخوردار شود. |