زمین را دوست دارم
و راه ها را بیشتر از چاه ها
راه را اشتباه کرده بودی
که در کوچه یی بهم رسیدیم
سرخ شدیم
و با نبض هامان
همه کوچه های شهر را
دهل زدیم
حالا
با دست و دل لرزان
از همان کوچه می گذرم
و پوچک ها و گلوله ها را جمع می کنم
چشم چپم سوراخ است
چشم راستم
از نقش پوتین ها رد می شود
و صدای پای تو را
از دل زمین می شنود
زمین را دوست دارم
و راه های را که از روی اشتباه به مقصد می رسند، بیشتر!
چهارشنبه 29 ژانويه 2014 - ۰۹ دلو/ بهمن ۱۳۹۲
اوپسالا سویدن
|