جایت در ویترین ها خالی ست
وقتی از جنگل وحش فرا ریدی
دلقکان دیروز
مداحان امروز
شاعر
بازویت را بفروش
قلم را مفروش
چه خیمه شب بازی هایی ست که خود کامگی ات را آب می دهد
غروبت را در سیاهه شب پنهان مکن
جاده ها هنوز می درخشند
از خون من
از خون تو
جایت در ویترین ها خالی ست
جاده ها هنوز می درخشند
از خون تو
از خون من
غروبت را در سیاهه شب پنهان مکن
وقتی عریان می شوی
چشم ها ترا می سرایند
در نهان خانه ی یک عکس فوری
جایت در ویترین ها خالی ست
رهگذر
دسته گلی را به آب داد
دنیا می گذرد
و به این سان
یکی می گذرد
و یکی می ماند
متن های کابوسی
متن های فیسبوکی
آخرین متنی ست که از چشمانت می ریزد.
|