زبان براهویی یکی اززبانهای شرقی هندو/ آریایی بوده که با زبان دراویدی شباهت دارد و یا همریشه است . زبان براهویی متاءثراززبان سندی و بلوچی میباشد که قومی ازشعبه بلوچیان بدان تکلم میدارند. این زبان هنوزهم مانند زنده جان های زخم خورده با کم و کاستش درمیان اهالی بلوچ گفتگو میشود. براهویی ها نام قومیست که درکشورما درحوزه نیمروزحیات بسرمی برند. آنها زبان گفتاری دارند و زبان قلم و کتابت ندارند . زبانی که با قلم سروکارنداشته وروند نوشتاری نداشته باشد بصورت « لهجه » باقی میماند . سخن شناس سترک داکترپرویزناتل خانلری « زبان » را لفظ قلم و « لهجه » را لفظ عامه میدانند . دردرازنای سده ها و هزاره ها همین لهجه های امروزی بوده انـد که درگذشته زبان های رسمی و قلمی داشته اند . مانند زبان « سغدی » که بعضی آثاربودایی و مانوی بدین زبان نوشته میشد ، اما امروز صرف بصورت لهجه
باقیمانده ویا شاید ازمیان رفته باشد . زبان طبری که « مرزباننامه » و « مسته مرد » بقلم کشیده شده و کتابت شد ، با بمیان آمدن و کثرت گرایی زبان فارسی/دری ، زبان قلمی ونوشتاری طبری ازمیان رفته وامروز بصورت لهجه پابرجا مانده است . پس زبان های گفتاری خاصه مردمان محلی دریک موقعیت جغرافیایی میباشد که آهسته آهسته لهجه ها گسسته شده جایش را به زبان نوشتاری ( زبان مشترک ) خالی میسازد. همین لهجه ها اگرتوسط زبان ادبی و یا قلمی رایج درکشور تحت پژوهش و بررسی قرارنگیرد وازآن یادی نشود همان است که لهجه و یا زبان محلی نیز بسوی نابودی و فنا شدن میرود . (۱) (×)
زبان براهویی هم ازاین امرنابودی مستثنی نیست که اگربدان توجه صورت نگیرد درمیان زبان رسمی و قلمی فارسی/دری و پشتو ذوب میگردد . اقوام براهویی درکناره چپ رود هیرمند ـ و درریگستان هیرمند وخاشرود زندگانی دارند . مناطقی که این طوایف بشکل حیات بدوی و محلی زنده گی دارند بنام های « بکت » و « کجر » یاد میگردد. یا سخن برآنکه مسکنی که ایشان در اختیاردارند ازمرزایران /افغان درکناره های رود هیرمند تا « ریگستان» و « گرمسیر»امتداد دارد . براهویی ها یکی ازمردمان کهن حوضه ی سیستان بزرگ است که احتمالا ارنواحی سند سفلی بدین مناطق کوچیده و درمناطق نیمروز، هیرمند سکونت اختیارکرده و با بلوچ ها و پشتون ها وعرب ها مزج گردیده باشند . براهوییها خود را وابسته به عشایر حسینی، منگل و بلوچ مرتبط میدانند . (××) هستند براهویی هاییکه لهجه خویش رانظربه دادو ستد و رفت و آمد با دیگران ازدست داده
با زبان پشتو و فارسی و بلوچی آشتا و آمیخته شده اند . چنانچه طایفه ء شان که بزبان براهویی حرف میزنند ازعشیره منگل هستند. قبیله محمد حسینی پرجمعیت ترین اهالی براهویی را تشکیل میدهـد. برعلاوه ، بلوچ های رخشانی و پشتون های نورزی نیزگویش لهجه براهویی را دارند . یا به سخن دیگرایشان نیربا زبان براهویی تکلم میکنند . (۲)
شورابک ـ منطقه قبیله بریچ است که در این منطقه درساحه جنوبی آن « بلوچان براهویی» سکونت دارند . سلسله کوه عمران این اهالی را ازنواحی « پشین » که مربوط قبیله ترین است جدا میسازد ودربخش جنوب غربی آن سرزمین « بلوچان رنـد » واقع است .
اهالی بلوچانی که نادارهستند و هم آنهاییکه به لهجه براهویی سخن میزنند درمناطق خشک و سوزان و لامزروع زندگانی دارند که درموسم تابستان با خرو خرگاه و اشترشان بسوی قندهارو کناره های پرآب هیرمند / ارغنداب و حتی زابل رهسپارمیشوند و به کارهای کرایه کشی و باربری و دروکردن گندم و دیگرکارهای مزدوری اشتغال میورزند . براهویی هاییکه مالدار هستند دراین ایاب و ذهاب موسمی ، با فروش بشقل ، زغال و پشم شترمبادرت میورزند ، پس حیات حیرت آور براهویی های مالدارمتکی برتولیدات حیوانی است . درمقابل این تولیدات خویش ازنواحی شهرک های نزدیک، مایحتاج زندگی شانرا با خرید بوره (شکر)، چای ، تکه ودیگراشیاء مورد ضرورت را تهیه میدارند . براهویی های نادار درموسم تابستان درنواحی دلدلزارها و با تلاق ها چند ماه تابستان را با ساختن خانه های گـزی و حصیری سپری مینمایند و اینوع کلبه ها را بنام «
کدول » یاد میدارند . (۳)
( بزبان بلوچی/براهویی کدول ، خرگاه و خیمه و سراپرده فارسی/دری ـ و غژدی پشتوـ وبزبان پامیری یورت باشد )
دانشنامه ادب فا رسی درباره زبان براهویی مینویسد : « زبان براهویی ( دراویدی ) که بیشترآنها پشتو زبان و یا بلوچ زبانند اززمره نژاد مدیترانه یی با آمیختگی اندک ، درناحیه جنوب غربی افغانستان با جمعیت حدود ده هزارنفر . . . زبان براهویی را زبان « جت ـ فتح جیم » یا زبان اهالی « کولی = جپسی های اروپایی» و یا « گجی ـ به ضم گاف » یاد میدارند که درناحیه شمالی بنام « گجرـ به ضم گاف و جیم » مسمی است » (۴)
شمس الدین ابوعبدالله مقدسی ازسیاحین مشهورسده چهارم هجری که درفلسطین متولد گردیده درکتاب جغرافیای التقاسیم قی معرفه الاقالیم مینویسد : زبان کوچ و قفص و یا کوفج و همچنان زبان بلوچ اززبان براهویی متاءثر می باشد. (۵)
سخن برآنکه بنا برقول مقدسی ، اگرزبان براهویی براستی هم متاُثرازدراویدی باشد که قدامت این زبان بیشترازبلوچی و کوچی میباشد . متون تاریخی نیزبا کم و کاستش ازتاثیرزبان براهویی بربالای زبان های بلوچی و پشتوحرف هایی را بمیان کشیده است . این زبان ها یعنی براهویی ، دراویدی ، سندی ، پشتو و بلوچی درسراسرمناطق دورونزدیک قلمروجغرافیایی هند و سند و سیستان و بلوچستان پراگنده شده است . کتاب « افغانان» نیزازقومی بنام « گوجر» درمنطقه دیره اسماعیل خان و لیا گوشزد میدارد :« درشمال لیا کوه های نمک واقع شده وآنسوی کوهها ناحیه دشوارگذارکوهستانی است که درآن قبایل مخوف زندگی میکنند که طایفه هندی کاتیر( احتمالا کتورهای نورستان و چترال بوده باشند ) ارهمه مخوف تراستند . درشمال کوه های نمک ناحیه حاصلخیز چچ و هزاره واقع شده و مسکن هندیانی است که به اسلام مشرف شده و (گوجر) خوانده میشوند
» درمنطقه بهاول پور نیزطوایفی از« جت » و « بلوچ » زندگانی دارند .
( بنگرید به کتاب افغانان ـ الفنستون ـ ترجمه محمد آصف فکرت ـ صص ۴۴۵ و ۴۴۷ )
داکترعلی اکبرجعفری دانشمند ایرانی درباره زبان براهویی مینگارد: « زبان براهویی ازجمله زبان های دراویدی اند که دربلوچستان صحبت میگردد . زبان براهویی یک همبستگی با زبان غیر آریایی مانند دراویدی هند همچون تمیل ، تیلگو و ملیالم دارد . براهویی دیرینه ترین زبان دراین مناطق بوده و تا کنون گویش داشته که پیشینه ء این زبان کما بیش به هفت هزارسال میرسد .»
( دراین باره بنگرید به فصلنامه ره آورد منتشره کالیفورنیا شماره چهل سال ۱۳۷۴ صفحه ۹۲ )
دانشمند غربی ایچ ـ دبلیو بیلیو درکتاب خود بنام « نژادهای افغانستان» مطالب جالبی را به بحث میگیرد ومینگارد : دراوایل سده میلادی یکعده اقوام هندی ازنواحی سند و گندهارا ( وادی کابل ـ پیشاور) به وادی های هیرمند و ارغنداب ( اراکوزیا) و سیستان حمله بردند ودرآنجا رحل اقامت افگندند . که ازآنجمله همین اهالی براهویی، ( گجرها ) را نیزشامل میگردید . گندهارا یی ها درهنگام هجوم شان به اراکوزیا نام آن منطقه را گندهارگذاشتند که امروز به کندهارو یا قندهارتغییرهویت داده است. با بمیان آمدن سکا ها درسیستان که نام این منطقه ازاین قوم صحراگرد اخذ شده مردمان هندی تباربه شمول یک دسته ازگجرها نیز به هرطرف پراگنده گردیدند. سکاها اهالی بومی منطقه را که جت ها و گاتی ها باشند نیزمتواری ساختند وآنها به دره های سوات و بنیروباجورو وزیرستان و دردیگرمناطق اندوس که سده های پیش به وادی
هیرمند مهاجرت کرده بودند واپس به اوطان اصلی خویش چارناچارکوچیدند. « گاتی ها » دسته دیگر از جت ها هستند که پس ازمهاجرت ازوادی هیرمند بجانب جنوبشرقی غزنی درناحیه کتواز اقامت جستند . ( احتمال کلمه کتواز ازنام قوم کاتی/گانی بعید به نظرنمیرسد ) . طایفه گجرها که همین جت ها باشند درمنطقه بزرگ « گجرات » که اسم با مسمایی است مسکن گزین شدند . (۶)
ازگفته های فوق چنین برمی آید که این اقوام هندی تبار( یک دسته ازگجرها /جت ها) در افغانستان باقیماندند که امروز اقوام براهویی را بازتاب میدارد.
برای شناخت زبان براهویی ، برخی از واژه ها و کلمه های زبان براهویی را بیان میداریم:
فارسی زبان براهویی
پدر باوا
مادر لوما
آب دیر
گاو خراس
آدم بندق
زمین دغار
کلاه توپ
دندان دنتان
پیراهن گوس
دست دو
بینی باموس
چشم خن
خانه اورا
آتش خاخر
خوردن کن
خوابیدن خاج
رفتن کین
بزینه ( شادی ) یت
مگس مسس
نشستن توس
همه موچ
زن زاییپا
مرد هاری
سگ کچک (۷)
ازتامین معیشت براهویی ها تا اندازه ای حرف هایی را بمیان کشیدیم و دانستیم که اهالی نادار و غریب و غریبکار، رنج های طافت فرسای زنده گانی را قبول میکنند و ازکارمزدوری تا دروگری و اشترچرانی برای دیگران دریغ نمیورزند . اما اهالی مالدارو زمیندارعشیره براهویی پشتون، بیشتردرکارهای زمینداری ، مالداری ودادوستد محلی مصروف استند که یکی ازعایدات شان تهیه پشم ازگوسفندان و بزها و اشتران میباشد . ازگوسفند سال دوبار، ازبزسال یک بارو ازاشترتا چهارسالگی پشم میگیرند و به بازارهای محلی آنرا بفروش میرسانند . پشم را دسته بندی میدارند و آن اینکه پشم را براساس یک راس گوسفند ارزیابی کرده و ازهرگوسفند یک « ورک » بفروش میرسانند که این نوع عرضه پشم را « بندی سودا » می نامند .( مراد از ورک پشم یک گوسفند سالم است که دسته بندی میشود وبصورت
حلقه درمیآید . درآن مقدارتاب و رنگ پشم مدنظرگرفته میشود )
پشم به حساب وزن هم بفروش میرسد که تقریباُ درمیان همه ی عشایرعمومیت دارد . (۸)
یادداشت ها :
۱ـ کتاب زبان شناسی داکترپرویزناتل خانلری ـ صص ۱۲۱ و ۱۲۲ عقرب سال ۱۳۶۷ چاپ کابل
(×) زبان های شعبه پامیری که درشمال شرق کشورزیبای ما راییج است ، ازروزگاران درازی بدینسو دردره های
بدخشان و پامیرقامت کشیده اند امروزدارند روبه ضعف و نابودی میروند . اگرچه این زبان ها
امروز هم اززمره زبانهای رسمی کشور ( نی مشترک ) درج اسناد میباشد ، اما شوربختنانه این زبان ها ازخود
کتابت و نوشته ندارند براساس زبانشانسی شامل « لهجه ها » میگردند . این لهجه ها شامل زبان های شرقی
آریایی انـدکه حسب ذیل نامگزاری شده است :
لهجه ارشری ( به ضم الف و شین ) ازلهجه های پامیر ـ
لهجه اشکاشیمی
لهجه زیباکی
لهجه سریکلی ـ احتمالا سرکولی باشد ـ پامیر
لهجه سنجی ( به فتح سین ) پامیر
لهجه منجی ( به ضم میم ) کران و منجان
لهجه سنگلیچی ـ پامیر
لهجه شغنی ـ شغنان بدخشان ( منطقه خوش صورتان )
لهجه وخی ( یا واخانی ) واخان بدخشان
لهجه بازغلامی ـ دره بازغلام پامیر
لهجه یغنابی ـ نواحی رود زرافشان و حصار
لهجه بودغا ـ پامیر
لهجه یارک ( بروزن بارک ) خلج های بدخشان ( فرهنگ جهانگیری )
لهجه یفتلی ـ دردره یفتل میان رود زرافشان و حصار
( درباره لهجه های بدخشانی و پامیری بنگرید به کتاب « تاریخ بدخشان » تالیف میرزا سنگ محمد بدخشی
وقایع سالهای ۱۰۶۸ ـ ۱۳۲۵ هجری به تصحیح دکترمنوچهر ستوده ـ سال ۱۳۷۶ خورشیدی ناشرموسسه
انتشارات جهانگیری صفحه های ۳ و ۴ )
(××) عشیره حسینی ، که براهوییان خویش را ازتبارایشان میدانند وچنین وانمود میگردد که ایشان ازنسل سادات بوده که درایام حمله اعراب با براهویی ها یکجا شده با آنها خویشاوندی کرده باشند .ازایشان نسل براهویی باقی مانده است. پس چنین ادعا می شود که اصل و نسب براهویی های منطقه بکلی سچه گی اش را ازدست داده باشد .براهویی ها غیرازعرب ها ، با عشایرپشتون ، بلوچ و خراسانی نیزمختلط شده اند .
۲ـ کتاب « تصویری اززنده گانی مردم بلوچ » تالیف غلام رحمن امیری ـ صفحه ۲۰۷ چاپ کابل سال ۱۳۶۵
۳ـ کتاب « افغانان » مونت استوارت الفننستون ـ ترجمه محمد آصف فکرت ـ چاپ ایران ۱۳۷۶ ـ همچنان کتاب تصویری اززندگانی مردم بلوچ ـ نوشته غلام رحمن امیری ـ صفحه ۲۰۸
۴ـ دانشنامه ادب فارسی ـ چاپ ایران سال ۱۳۷۸ به سرپرستی حسن انوشه ـ صفحه های ۲۰۴ و ۲۰۵
۵ـ کتاب حدود عالم ـ مقدمه مینورسکی ـ ترجمه میرحسین شاه چاپ کابل ۱۳۴۲ ص ۲۲۳
۶ـ مجله آریانا برون مرزی چاپ سویدن سال دوازدهم شماره اول سال ۱۳۸۹صفحه ۱۱۲ «تاریخ افغانان»
۷ـ کتاب « نگاهی به سیستان و بلوچستان » صفحه های ۱۱۴ و ۱۱۵ تالیف ایرج افشارسیستانی چاپ ایران ۱۳۶۳
۸ـ کتاب تصویری اززنده گانی مردم بلوچ ـ صفحه
|