کابل ناتهـ، Kabulnath




















Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

حسین رهیاب (میلاد بلخی) hrahyab@yahoo.com

 
 

زنانی که «زن» شدند!
قسمت اول


 

 
 

اشاره

زنان در جوامع عقب مانده و بدوی وسیله ی اند برای تامین رفاه و سرگرمی مردانی که قدرت خانواده را در دست دارند. این مردان زنان را وسیله ی برای زندگی می دانند اما کمتر با آنان «زندگی» می کنند. در جامعه ما زن «ضعیفه» ی است ناقص العقل که باید بچه بزاید و چون حیوانی در خانه «جان» بکند تا «جان» دهد و به تعبیر محترمانه! یکی از هموطنان «زن کفشی است که هر وقت لازم شد عوض می کنیم.» اما مساله حقوق زنان فقط مشکل جامعه ما نیست، بلکه معضلی است قدیمی و جهانی که رسیدن به حقوق برابر برای زنان بدون شناخت آن امکان ندارد.

در این مقاله تلاش شده است به نقش تاریخی زنان در تحولات زندگی بشر پرداخته شود و در واقع این نوشته با دنبال کردن نقش زنان در طول تاریخ در پی یافتن جواب این سوال است که «چگونه و چه عواملی باعث شد که زنان «زن» شوند؟»

****

اطلاعات و شناخت ما، از موجودات اولیه ای که انسان خوانده می شود، بسیار ناقص و تقریبا هیچ می باشد. دانسته ها و آگاهی های ما از آن دوران بیشتر از حکاکی های درون غارها و برخی از کشفیات پراکنده دیگر است که واقعا قضاوت در مورد آن دوران را به شدت سخت و دشوار می نماید و این دشواری حتی تا چند قرن قبل ادامه می یابد. به همین دلیل است که در مباحث مرتبط با زندگی بدوی و جوامع بعدی اختلافات بسیاری به چشم می آید. تاریخ نگاران و خصوصا کسانی که در زمینه تاریخ تمدن به پژوهش پرداخته اند، گرچه دچار نابسامانی مطالعاتی اند، اما با این وجود تلاش کرده اند، در حد توان خود به حقایقی دست یابند. طبعا آنچه که در مورد آن دوران گفته و نوشته می شود، قبل از این که یک حقیقت محض باشد، به نظریه علمی شباهت بیشتری دارد و به همین دلیل تضادها و تناقض های بسیاری در باره آنها به چشم می آید. این واقعیت همانطور که در تمامی مباحث دیده می شود، در مورد زندگی انسان اولیه و چشم انداز آن نیز به نظر می رسد. باید هم پذیرفت که دستیابی به آگاهی قابل اطمینان از روی شواهد ناقص و ابتدایی به دست آمده کاری است سخت و دشوار ولی با این وجود تصاویری که دانشمندان از آن دوران ارائه می دهند بسی دلفریب و خیره کننده و البته غیر قابل باور می نماید. زیرا زندگی در آن دوران به گونه ای بوده که «زنان» آن روز، تقریبا نقش «مردان» امروزی را بازی می کرده اند. پس شاید جای هیچگونه اغراق و تعجب نباشد که زنان آن روزی را مردان امروزی نام نهیم. ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن تصویر کاملی از آن زندگی به نمایش می گذارد:

«در دوره شكارورزي، جز تعقيب شكار، تقريبا تمام كارهاي ديگر خانواده بر عهده زن بود. مرد، براي رفع خستگي شكار، قسمت اعظم سال، با خيال راحت به آسايش و تن پروري مي پرداخت. زن زياد مي زاييد و نوزادان خود را بزرگ مي كرد و كلبه يا خانه را خوب نگاه مي داشت و از جنگلها و مزارع خوراكي به دست مي آورد و پختن و پاك كردن و تهيه لباس و كفش بر عهده او بود. هنگام حركت قبيله، مردان، كه مي بايستي منتظر دفع هر حمله اي باشند، تنها كارشان حمل اسلحه بود و زنان باقي ساز و برگ خانواده را حمل مي كردند. زنان قبيله بوشمن را به عنوان حمال، براي حمل اسباب خانه، استخدام مي كردند و چون معلوم مي شد كه نيروي حمل بار را ندارند، آنان را ميان راه مي گذاشتند و خود به راه خويش ادامه مي دادند. مي گويند هنگامي كه ساكنان اطراف قسمت جنوبي نهر ماري، در استراليا، براي اولين بار ديدند كه بر پشت گاوان بار گذاشته اند، پيش خود چنين تصور كردند كه اين گاوان، زنان سفيد پوستان هستند.»

دانشمندانی که به تاریخ تمدن پرداخته اند، شاید نظریه نویسندگان فمینیست را تایید کنند که به گفته اینان عمده تفاوت های بدنی، مقاومتی و جسمانی که امروزه بین زن و مرد به چشم می آید، نه جزو طبیعت اصلی آنان که فرآیند شرایطی است که مردان در طول تاریخ بر زنان تحمیل کرده اند و گرنه در دوران شکارورزی، تفاوت میان زنان و مردان بسیار اندک و غیر قابل توجه بوده است. درتاریخ تمدن می خوانیم:

 «اختلاف مقاومتي كه اكنون ميان زن و مرد ديده مي شود، در آن روزها چندان قابل ملاحظه نبوده است؛ اين اختلاف، بيشتر از لحاظ شرايط زندگي و محيط پيدا شده و، از حيث عمقي و فطري بودن، چندان قابل توجه نيست. اگر از ناتوانيهاي زيست شناسي زن چشم بپوشيم، در آن هنگام، از حيث بلندي قامت و بردباري و چاره انديشي و شجاعت، دست كمي از مرد نداشته و مثل زينت و تجمل يا بازيچه جنسي مرد به او نظر نمي كرده اند، بلكه حيواني بوده است نيرومند كه مي توانسته ساعات درازي به انجام كارهاي دشوار بپردازد، و هر گاه ضرورت پيدا مي كرده در راه فرزندان و عشيره خود، تا حد مرگ، مي جنگيده است.»

در این دوران تسلط کامل زنان بر زندگی امری است مسلم و غیر قابل خدشه و این زن است که به ساخت و سکونت در خانه می پردازد و سعی می کند با استفاده از محیط، به زندگی معنا و مفهوم ببخشد. در این دوران مرد که شبانه روز تنها به فکر شکار و تسلط بر حیوانات وحشی بوده و بر عکس زنان که در خانه و یا کلبه زندگی کرده و در نوع خود شهری به حساب می آمده اند، عمرش را در سوراخ ها و غارها و در کنار دیگر حیوانات سپری می کند، حتی تصور رام کردن رقیب را به مخیله راه نمی دهد. در این دوران ظاهرا مردان بیشتر از زنان دارای خوی و خصلت های حیوانی می باشند و زنان اجبارا می کوشند با تربیت و اهلی کردن مردان و آموختن آداب معاشرت به آنان، خدمتی به نسل های آینده ارائه دهند، اما زنان نمی دانستند و حتی تصور هم نمی کردند که با اهلی شدن مردان، فکر تسلط بر زنان وارد مغز آنان خواهد شد و گرنه احتمالا زنان از خیر اهلی کردن این جماعت صرف نظر می کردند. نکته مهم دیگر این که به احتمال زیاد، زنان با رفتار خود، برای اولین بار فکر مرد سالاری را به مغز مردان راه دادند:

«كانون خانوادگي را نيز زن به وجود آورده و بتدريج نام مرد را هم در فهرست حيوانات اهلي خود وارد كرده و به او ادب آموخته و هنر معاشرت و آداب اجتماعي را، كه بنيان روانشناسي و ملاط مدنيت است، تعليم كرده است.»

 

منابع:

1- دورانت، ویل تاریخ تمدن ج اول ترجمه احمد آرام تهران سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی 1365.

2- لنسکی، گرهارد و لنسکی، جین سیر جوامع بشری ترجمه ناصر موفقیان تهران انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی 1369.

3- لوکاس، هنری تاریخ تمدن ج اول ترجمه عبدالحسین آذرنگ اول تهران کیهان 1368.

4- کریمی، فرشته زن در طول تاریخ اول شیراز نوید 1385.

5- انصافپور، غلامرضا قدرت و مقام زن در ادوار تاریخ تهران شرکت نسبی کانون کتاب 1346.

6- عبادزاده کرمانی، محمد سیمای زنان در آیینه زمان بی نا بی تا.

7- دورانت، ویل لذات فلسفه ترجمه عباس زریاب خویی هفدهم تهران شرکت علمی و فرهنگی 1384.

8- سیبرت، ایلسه زن در شرق باستان ترجمه رقیه بهزادی اول تهران پژوهنده 1379.

9- عظیمی نژادان، شبنم زن معمار جامعه مرد سالار تهران اختران 1384.

10- اعزازی، شهلا جامعه شناسی خانواده تهران روشنگران و مطالعات زنان 1376.

 

 
 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل ۲۰۷       سال نهــــــــــم                      جدی   ۱۳۹۲                اول جنوری   ۲۰۱۳