فشردهی گفتوگو
محمدآصف آهنگ نویسنده و پژوهشگرتاریخ افغانستان معتقد است که در افغانستان به جز یکبار همیشه لویه جرگهها فرمایشی بوده و کارایی هم نداشته اند. به باور او«برگزاری لویه جرگه با داشتن نظام دموکراتیک به مشروعیت نظام ضربه میزند.» محمد آصف آهنگ که سالهای زیادی را به خاطر دموکراسی خواهی درزندان سپری کرد، یکی از آزادی خواهان و مبارزان پیشکسوت افغانستان به شمار میرود، او میگوید:
«دموکراسی نیاز به اخلاق دموکراسی و ارگانهای قوی دارد». درعین حال، او تاکید میکند که این دموکراسی نیمبند را که به کمک جامعه جهانی در افغانستان به میان آمده است، غنیمت شمرده و سیاستمداران و دولتمردان به حقوق شهروندان این کشور ارج بگذارند.
آقای آهنگ هشدار می دهد که افغانستان درمرحلهی حساس قرار دارد و هرگاه باهوشمندی عمل نشود، «میتواند در قبرستان تاریخ دفن شود».
آهنگ: لویه جرگه ها درتاریخ ماهمه فرمایشی بوده اند
آقای آهنگ طوریکه شما هم اطلاع دارید باردیگر درافغانستان لویه جرگه برگزار میشود. درمورد این لویه جرگه و عواقب آن بعداً بحث خواهیم کرد، اما در آغاز میخواهم که درمورد تاریخچه ی لویه جرگه صحبت کنید.
آقایآهنگ: آنچه درمورد لویه جرگهها و بسا رویدادهای تاریخی دیگر درافغانستان در دوران استبداد نوشته شده است، باید با دقت مورد بررسی قرار بگیرد. تاریخ استبداد همیشه بعد از مرگ مستبد نوشته میشود. به طور نمونه میخواهم از کتاب سراج التواریخ اثر مورخ نستوه فیض محمد کاتب یادآوری کنم. شما بهخوبی میتوانید مشاهده کنید که علامه (کاتب) در جلد اول و دوم
که در زمان استبداد به نشر رسیده بسیاری از حقایق را گفته نتوانسته است، اما در بخشهای بعدی این کتاب که به تازگیها توسط دانشمندان خودمان به چاپ رسیده، نویسنده واقیعتها را بیان کرده است.
شما بهتر میدانید که به طورمثال سردارمحمد نعیم خان، برادر سردارمحمد داود خان، از جمله وزیر خارجهی افغانستان آنوقت، مورخان کشورمان را مجبورمیساخت تا آنچه را که او تاریخ میپنداشت درج دفاتر کنند. بناءً درمورد لویه جرگهها باید دو مطلب را مطرح کرد: اول اینکه برگزاری جرگهها نه تنها درافغانستان معاصر، یعنی بعد از تاسیس امپراتوری درانی (۱۷۴۷م) بلکه در زمان قدیم تر نیز، در زمانیکه ما با همسایههای مان تاریخ مشترک داشتیم، رایج بوده است. درشهنامه فردوسی هم شما نمونههای از تشکیل جرگه ها را مشاهده میکنید، اما در جهان امروزی و جوامع پیشرفته پارلمانها
رفته، رفته جای جرگههای سنتی را گرفتند.
سخن دوم اینکه؛ به جزء یکبار، دیگرهمه لویه جرگههای که در تاریخ معاصرافغانستان، یعنی از احمدشاه بابا تا به امروز، برگزار شده اند، همه فرمایشی بوده و صرفاً برای تایید اهداف و برنامه های حُکام بوده اند .
سوال: یعنی اولین لویه جرگه که در تاریخ از آن یاد میشود و یا لویه جرگهی که امان الله خان برگزار کرد و یا لویه جرگهی که منجر به تصویب قانون اساسی دهه دموکراسی گردید... همه فرمایشی بوده اند؟
آقایآهنگ: بله؛ و نه تنها این لویه جرگه ها بلکه لویه جرگه نادرخان و لویه جرگهی که داوود خان برپا کردند، همه فرمایشی بودند. یعنی نمایندههای واقعی مردم و خواست مردم در آنها مورد نظر قرار نگرفتند. درمورد احمدشاه بابا باید گفت که درجرگهی «تخت نشینی» او، بیشتر بزرگان درانی حضور داشتند و به این دلیل از آن جرگه نمیشود به نام لویه جرگه یاد کرد.
سوال: و لویه جرگه را که امان الله خان برگزار کرد، هم همینگونه بود؟
آقایآهنگ: ببینید؛ شاه امان الله خان غازی با عشقی که به میهنش و عجلهی که در پیشرفت و ترقی داشت، لویه جرگه را برگزار کرد و هدفش تایید برنامه هایش بود. اما زمانیکه مرحوم عبدالرحمان خان لودین در حضور همه تقاضای روشنفکران را به شاه جوان مطرح کرد، به آن پاسخ نداد.
سوال: منظور شما از کدام تقاضا است؟
آقایآهنگ: عبدالرحمان لودین در لویه جرگه از امان الله خان خواست که چون شخص شاه در مقابل قانون مصئون است، پس بهتراست که یک صدر اعظم تعیین شود تا در مقابل مردم جوابگو باشد. امان الله خان در آنجا برایش جوابی نداد، ولی روز بعد در بیانیه اش اعلام کرد که نمیخواهد بین او و ملتش یک صدراعظم قرار بگیرد. پس قدرت را تقسیم نکرد و خواست لویه جرگه را هم نپذیرفت.
سوال: سرنوشت عبدالرحمان خان لودین چه شد؟
آقایآهنگ: لودین را سالها بعد نادرخان در دفتر خود به زیر مشت و لگد کُشت. چون لودین از نادرخان انتقاد کرده بود.
سوال: شما اما از یک جرگه واقعی یاد کردید؟
آقایآهنگ: بله؛ بعد از کشته شدن شاه شجاع سران اقوام و سرداران ملی درکابل درمسجد غازیها (مسجدغازیها واقع درباغی بود که مربوط به نواب محمد زمان خان، برادر شاه شجاع میشد. مسجد امروزهم در کابل در گوشهی باغ نواب قرار دارد.) گردهم آمدند- این افراد از طرف حکام تعیین نشده بودند- آنها به ابتکار خود و برای نجات مملکت جمع شده بودند.
سوال: سران اقوام مختلف؟
آقایآهنگ: بله، سران اقوام مختلف: پشتونها، تاجیکها، قزلباشها و... این افراد در این جرگه کوچک تصمیم گرفتند که پسرشاه شجاع را به حیث شاه قبول کنند و مشترکاً در مقابل انگلیسها که از جمله برای انتقامگیری درحال حمله به افغانستان بودند، به جنگ برخیزند.
سوال: آیا تصامیم این لویه جرگه عملی شدند؟
آقایآهنگ: نخیر؛ در این میان، زمانیکه لویه جرگه کابل تصامیم خود را گرفت، دوست محمدخان با انگلیسها به تفاهم رسید که تختوتاج کابل از آن او خواهد بود. بناءً دوست محمدخان به پسرش، وزیرمحمد اکبرخان اطلاع داد که جنگ نکند و بگذارد که انگلیسها بیایند و انتقام خود را بگیرند. وزیرمحمد اکبرخان حین جنگ فرار کرد و لشکر بی فرمانده ماند؛ انگلیسها ۱۵هزار مجاهد واقعی را کشتند و بازار چهارچَتَه کابل و شهرک استالف را ویران کردند. بعد دوست محمد خان به کابل آمد و امیرشد.
سوال: پس یگانه لویه جرگه واقعی هم به گفته شما، ناکام شد؟
آقایآهنگ: دقیقاً؛ ازماست که برماست.
سوال: پس اگر گفتههای شما را اساس قرار بدهیم، لویه جرگهی که گفته میشود به زودی در کابل برگزار خواهد شد، نمایش و فرمایشی بیش نخواهد بود؟
آقایآهنگ: دقیقاً. ببینید؛ افغانستان امروز رسماً دارای رییس جمهور منتخب و پارلمان منتخب میباشد. یعنی افغانستان معاصر در طول تاریخش حکومت و دولتیکه تا اینحد مشروعیت داشته باشد، تجربه نکرده است. پس بهتر است که رییس جمهور منتخب قرارداد همکاری با ایالات متحده امریکا را که برای افغانستان فوق العاده مهم است به ولسی جرگه پیش کند و بعد از اینکه نظر نمایندگان ملت را گرفت؛ بنابر خواست ملت عمل کند. به این شکل هم به اخلاق دموکراتیک و هم به ارگانهای دموکراتیک ارج گذاشته است؛ دموکراسی نیاز به اخلاق دموکراسی و ارگانهای قوی دارد.
سوال: برخیها به این باورند که حلقههای حاکم در حکومت میخواهند از لویه جرگه به نفع بقای خود در مراکز قدرت استفاده سوء کنند، شما چه فکرمیکنید؟
آقایآهنگ: شاید چنین باشد، شاید هم چنین نباشد. بههرحال، برگزاری لویه جرگه با داشتن نظام دموکراتیک به مشروعیت نظام ضربه میزند. بعد از اینکه داوودخان سلطنت دو صدساله را که احمد شاه درانی بنیان گذاشته بود سقوط داد؛ افغانستان سخت از نبود یک نظام مشروع رنج میبرد. ببینید؛ در طول چند دهه گذشته همه سیاسیون ما، چه در داخل حکومت و چه در بیرون از حکومت، به قوانین و ایدیولوژیهای که ظاهراً برای آن کار میکردند، خود احترام قائل نبودند. یکی از دلایل عمدهی هرج ومرج و نابسامانی درکشورما، همین است. حالا با گرفتن درس از این تجارب باید تمام سیاسیون همین نظام و قانون اساسی را که حداقل روی کاغذ به رای مردم ارج
میگذارد، تقویت کنند. امید، مردم ما تجربه کنند که انتخابات یعنی رای مردم رییس جمهور و نمایندههای ملت را تعیین میکند نه خود خواهیهای یک گروه کوچک، و از اینگونه حرفها.
افغانستان در مرحلهی قرار دارد که میتواند در قبرستان تاریخ دفن شود. پس باید با کمال هوشمندی عمل کنیم و ملت را قربانی خواستههای شخصی خود نکنیم.
تشکر ازشما.
|