بنا به روايتی که ميان پارسیان هند رايج است، وقتی نخستين زرتشتیهای فراری پا به خاک شهر بندری "نوساری" در ايالت گجرات هند نهادند و از فرماندار محل درخواست جان پناه و پشتيبانی کردند، حاکم گجرات برای آنها کاسهای شير فرستاد که به معنای خوش آمد بود و در عين حال به فزونی جمعيت در گجرات اشاره میکرد.
موبد موبدان پارسی، مقداری شکر در کاسۀ شير ريخت و کاسه را بازپس فرستاد. شکر افزوده در شير تحليل رفت و آن را شيرين کرد و در عين حال حتا يک قطره از شير کاسه بيرون نريخت؛ يعنی مهاجران مزاحم مردم بومی نخواهند شد و در عين حال در شيرينتر شدن کام آنها خواهند کوشيد. فرماندار گجرات از زرتشتیها با خوشرويی پذيرايی کرد و به آنها پناهگاهی داد که پس از مدتی زادبوم دوم زرتشتيان شد.
صرف نظر از صحت و سقم اين روايت، پارسیهای هند که هزار سال پيش با آتش بهرام زرتشتی از ايران به هند پناه بردند، اکنون تنها اقليت مذهبی آن کشور هستند که میتوانند مدعی بيشترين سهم در شيرين کام کردن مردم آن سرزمين و در افزودن بر غنای مادی و معنوی آن باشند.
با اين که شمار زرتشتیهای هند زير صد هزار تن است و اين در ميان بيش از يک ميليارد هندی قطرهای در دريا را میماند، حضور پارسیها در همه عرصهها محسوس است.
در سراسر هند میتوان خودروها و کاميونها و بيمارستانها و مدرسهها و هتلها و خواربار و فرآوردههای صنعتی "تاتا"، "واديا" و "گودرِج" را ديد که شرکتهای زنجيرهای متعلق به خاندانهای پارسیاند. بسياری از پژوهشگران بر اين باور هستند که تمرکز زرتشتیها در بزرگترين شهر هند مومبای (بمبئی) باعث توسعه چشمگير اين شهر شده است.
"جمشيد جی تاتا"، فرزند يک موبد زرتشتی که سال ١٨٣٩ در شهر نوساری گجرات زاده شد، در سن ١٤ سالگی با پدرش به بمبئی رفت و در پی تلاش و مبادرت فراوان از يک تاجر کوچک به بازرگانی بزرگ تبديل شد که اکنون او را پدر صنعت هند مینامند.
جمشيدجی تاتا پايه گذار "تاتا استيل" است که نخستين شرکت خصوصی توليد فولاد در آسياست که سالانه چهار ميليون تن فولاد توليد میکند. موسسات و شرکتهای مختلف ديگر موسوم به تاتا هم - مانند موسسه پژوهش بنيادين تاتا و شرکت انرژی تاتا – ميراث اوست. اکنون مجموعه شرکتهای "تاتا گروپ" از زمره بزرگترين شرکتهای هند است.
نخستين کارخانه تصفيه پنبه در هند محصول زحمات يک پارسی ديگر با نام "کاوس جی نانابهای داور" بود که سال ١٨٥٤ در بمبئی آغاز به کار کرد. نخستين تبعه هند هم که به دريافت لقب شواليه دربار بريتانيا مشرف شد، "جمشيد جی جیجی بهای"، پارسی بشر دوستی بود که هم اکنون بيمارستانها، کالجها، خانههای بينوايان و خيابانهای متعددی در هند نام او را دارند.
قديمیترين روزنامه بمبئی با نام "بامبی ساماچار" را هم پارسیها میچرخاندند.
زرتشتیان هند از جمله نخستين اقشار اين کشور بودند که از نظام آموزشی جديد "لرد مکولی" بهره بردند. "لرد مکولی" معتقد بود که به عدهای از مردم هند بايد زبان و فرهنگ انگليسی را ياد داد، تا نياز بريتانيايیها به مترجم و مامور انگليسیدان محلی رفع شود.
نظام آموزشی جديد او سال ١٨٣٥ راه افتاد و پارسیها را بیدرنگ به خود جذب کرد. در نتيجه شمار زيادی از پارسیها شغل سنتی تجارت و داد و ستد را کنار گذاشتند و حرفههای تازه را فرا گرفتند. از اين جاست که نام خانوادگی بسياری از پارسیها، در واقع، نام حرفه اجداد آنهاست، به مانند "وکيل"، "دکتر"، "انجينير" (مهندس) و "کونفکشيونر" (قناد).
اما شمار قابل ملاحظهای از فارغ التحصيلان پارسی مدارس "لرد مکولی" پس از مدتی خار چشم حاکمان بريتانيايی شدند و در زمره پيشاهنگان جنبش استقلال خواهی هند قرار گرفتند.
"دادابهای نوروجی"، ملقب به "پير ملی گرايی هندی"، طی سالهای ١٨٨٦، ١٨٩٣ و ١٩٠٦ رياست کنگره ملی هند را به دوش داشت و از مربيان "ماهاتما گاندی" بود. در ميان مبارزان راه استقلال هند نام پارسيان ديگر از قبيل "مادام بيکایجی کاما" و "سر فيروزشاه مهتا" نيز میآيد. جمشيد جی تاتا نيز نخستين هندیای بود که حلقه انحصار اروپايیها در صنعت هند را شکست و به ساير هندیها هم مجال داد که صاحب صنايع خود باشند.
همين پيشينه باشکوه باعث شده است که منطقه "کولابا"ی مومبای فضايی به شدت پارسی داشته باشد: هتلهای مجلل پارسی، کولونی (مهاجرنشين) خسرو باغ، رستورانهای زرتشتی، کافه لئوپولد (ميعادگاه معمولی جهانگردان در مومبای)، نگارستان جهانگير، کالج کاوسجی، تنديس دينشاه واچا، خيابان نوروز جی فريدون جی، همه و همه يادآور همان کاسه شير گجراتی است که با شکر پارسی درآميخته بود. صحنههايی از کولابا را می توان در گزارش مصور همين صفحه ديد.
کولابا منطقهای است که در محور رمان پرفروش "شانتارام" به قلم "گرگوری ديويد روبرتز"، نويسنده استراليايی قرار دارد. شانتارام زندگی نامه نويسنده آن است که از زندان فرار میکند و با گذرنامهای جعلی وارد هند میشود، چند زبان محلی هند را فرا میگيرد، به هند دل میبندد، در آنجا زندانی میشود و پس از آزادی باز هم زندگی در منطقه کولابای مومبای را اختيار میکند.
تصاوير و ماجراهای جالب اين کتاب که عمدتا در مومبای و در همين منطقه کولابا گذشته است، يکی از انگيزههای سفر من به اين شهر بود.
پارسيان هند، با اين که پوست روشنتر دارند، چندان قابل تشخيص از ساير هندیها نيستند. زبان گجراتی زبان مادری بيشتر آنهاست و برخی از رسوم و آيينهای هندی ميان زرتشتیها هم مرسوم است. ولی لباس فاخر بلند و گشاد و روسرى، بانوان سنتی زرتشتی را در خيابانهای مومبای متمايز میکند.
اما اکنون تعداد پارسیهای هند به شدت رو به کاهش است. بسياری معتقداند که ديدگاههای مذهبی محافظهکارانه انجمنهای زرتشتی هند که ازدواج با ناپارسیها را مجاز نمیداند و مخالف پيوستن هموندان تازه به اين کيش است، در حال سوق دادن جمعيت پارسی هند به ورطه انقراض است.
|