وقتى در دست هات ميبارم
پيكرم چك- چك باران است
نرم -نرمك راهى ام به دلت
دامنم ،پهنه ى خراسان است
دستهايم، همى ترا خواهند
دوش بگشا، دلم پريشان است
درد هايم برزگ، چو هندوكش
سينه ى كوچكم چو زندان است
گاهى با هر زنانه گى، مرد ام
گاه كه نرى ، به جاى مردان است
بند و زندان به من نميايد
وحشى ام، خوى من بيابان است
عشق زولانه است ، زنجير است
كندن اش سخت است، نه آسان است
من گستم، تو نيز پاره نما
رشته ى را كه بين ما، هان است
تانيا عاكفى ۱۴ سپتمبر ۲۰۱۳
|