میایستم
در کنار همه تیرهبختان جهان
آنگاه که شکستن پایانی ندارد
چه تمام ناتمامی ام!
میتوان همیشه بخیهزد
این همه دریدهگی و درز را؟
بانگ میزند کسی چه -بیامان- بیزبان و بیزمان
پاره پاره
تکه تکه
درد
تیر میزند به مغز و استخوان
میتوان گذشت
این خطوط قرمزی و مرز را؟
آخ، چیزی بازهم شکست!
بازهم شکست
میایستم
در کنار همه تیرهبختان جهان
***
عزیزالله ایما
|