جعبۀ تبرکات طلایی منحصر بفردی که در فوق عکس آنرا می بینید در سال ۱۸۳۰ م. از استوپۀ بیماران جلال آباد افغانستان، توسط چارلس مأسون بریتانوی کشف گردید و به انگلستان برده شد که تا کنون در برتش موزیم لندن OA ۱۹۰۰.۲-۹.۱ نگهداری می شود.
نام چارلس مأسون Charles Masson بریتانوی با نام باستانشناسی افغانستان گره خورده است. وی از جملۀ اولین کسانی بود که از ۱۸۲۸ تا ۱۸۳۸ م. حفریات و تحقیقات غیر قانونی و خود سرانۀ باستانشناسی را در افغانستان براه انداخت و نتیجۀ این مطالعات اش را برای اولین بار درجهان باستانشناسی در خارج از افغانستان به نشر رساند. این انتشارات چارلس مأسون، اولین معرفی نامه از باستانشناسی افغانستان بحساب می آید که به اثر آن افغانستان بحیث یکی از گنجینه های باستانشناسی جهان و مرکز مهم تمدن بشری در مسیر چهارراۀ ابریشم تازه به جهان معرفی گردید. گرچه اشخاصی چون Moorcroft و Trebeck کمی وقت تر نسبت به چارلس مأسون استوپه ها را در شمال غرب هند و افغانستان دیده بودند و کم و بیشی به فعالیت های از اینگونه در افغانستان نیز پرداخته بودند اما چون اینها، نتایج مطالعات شان را در مورد باستانشناسی افغانستان بعد تر از چارلس مأسون به نشر رساندند،
چارلس مأسون اولین شخصی شناخته می شود که اهمیت برازندۀ باستانشناسی افغانستان را به باستانشناسان جهان وانمود ساخت و افغانستان باستانی را به جهانیان شناختاند و در کتاب معروف اش:
Narrative of various Journy in Blochistyan, Afghanistan
The Panjab and Kalat
خاطرات آمدن اش به افغانستان و فعالیت های باستانشناسی اش در این کشور را ثبت دفتر روزگار نمود.
داستان آمدن چارلس مأسون به افغانستان و اینکه وی کی بود و چگونه خود را به افغانستان رساند؛ منظور اصلی وی از آمدن به افغانستان چه بود و حفریات و کار های باستانشناسی وی در کدام ساحات افغانستان انجام داده شده است همه و همه، موضوع مقالۀ دیگری میباشد که در آیندۀ نزدیک آنرا تکمیل خواهم نمود. در اینجا بطور مختصر در مورد همین یک اثر منحصر بفرد طلایی - چگونگی خصوصیات آن و دیگر آثاری که با آن یکجا از همان یک استوپۀ بیماران بدست آمده است بسنده می شویم:
جعبۀ تبرکات یا Reliquary چیست؟
جعبه و یا ظرف کوچکی را گویند که در داخل استوپه ها مدفون می گردید. جعاب مذکور معمولاً از موادی مثل طلا، نقره، برنج و یا سنگ های رنگین با اشکال، اندازه ها و دیزاین های متفاوتی ساخته می شد که در داخل آن بقایای بدن زندۀ بودا از قبیل؛ مو، ناخن و دندان و یا توته و پارچه های از جسد سوختۀ بودا یکجا با اسناد و اشیای قیمتی دیگر،جا می گرفت که پیروان بودا به اطراف استوپه های مذکور یعنی به اطراف همین جعاب تبرکات، طواف می نمودند. این رسم طواف کردن بدور استوپه های مذکور در بین پیروان بودا تا هنوز مروج می باشد و یکی از مناسک اصلی مذهبی بودایان بحساب میرود.
حینیکه بودا وفات یافت، جسد اش را مطابق خواست خود وی سوختاندند و در داخل یک استوپه که شکل ساختمان آنرا خود بودا معین ساخته بود مدفون نمودند. اما زمانیکه آشوکا پادشاۀ بزرگ موریایی هند که به بودیزم گرائیده بود بقدرت رسید، استوپۀ مذکور را دوباره باز کردند و بقایای جسد سوختۀ بودا را از داخل آن گرفتند و پارچه های خرد و ریزه شدۀ آنرا در هشت هزار استوپۀ که به امر شخص آشوکا در سرتا سرقلمرو وسیع تحت فرمان اش جدیداً اعمار گردید در داخل جعاب تبرکات با اشیای قیمتی، زیورات و اسناد کتبی که همه از طرف پیروان و هواخواهان بودا صدقه داده می شد،مدفون گردید که طبق اسناد موثق کتبی بودایی، استخوان جمجمۀ بودا در یکی از استوپه های هدۀ جلال آباد افغانستان مدفون شده بود.
در سال ۱۸۳۰ م. وقتی چارلس مأسون به جلال آباد رسید با آگاهی از مهم بودن جلال آباد در عالم بودیزم، سه مرکز از معابد بی حساب بودایی جلال آباد را مورد کاوش و کندوکاو خود قرار داد.
وی بتعداد ۱۸ استوپه بشمول استوپه های بزرگ و جسیم کوت پور، بیماران ونندره را در ساحۀ درونتۀ جلال آباد، ۶ استوپه را در منطقۀ چهارباغ جلال آباد و۱۳ استوپه را در مرکز بزرگ و وسیع معابد بودایی هدۀ جلال آباد شگافت و جعاب تبرکات همۀ این استوپه ها را کشف کرد و با دها هزار سکه و آثار دیگر تاریخی از ساحات مختلف افغانستان با خود به لندن برد.
از لحاظ کرونولوژیک، این استوپه ها و معابد بودایی مربوط آن همه از اواخر قرن اول میلادی تا اوایل قرن ششم میلادی سنه گذاری می گردد. لیکن نمی توان انکار نمود که تعدادی از هشت هزار استوپۀ که به امر آشوکا احداث گردید در داخل خاک های افغانستان کنونی واقع بوده است که تحقیقات باستانشناسی روزی بر همه روشنی خواهد انداخت. ( نگارنده در سال ۱۹۷۷ م. در تپۀ شتر و تپۀ توپ کلان که هر دو از معابد بزرگ بودایی هده بحساب می رفت، همراه با تیم باستانشناسان افغانی به سرپرستی داکتر زمریالی طرزی حفریات نموده ام که راپور آنرا در موقع مناسب از این طریق به نشر خواهم رساند. هر دو تپۀ مذکور که بصورت موزیم های غیر منقول درآورده شده بود به اثر جنگ در همان سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۰ م. بکلی تخریب و آثار ان بتاراج برده شد.).
استوپۀ بزرگ بیماران ( رسم نمبر ۲ ) که جعبۀ تبرکات مورد مطالعۀ ما از داخل آن بدست آمده است ابتدا توسط M.Honigberger (۱) شگافته شد که موصوف با بی حوصلگی نتوانست کار شگافتن بیشتری استوپۀ مذکور را ادامه دهد. از این سبب بدون دریافت جعبۀ تبرکات داخل آن، کار را متوقف نمود. موصوف قسمت شگافته شده را دوباره مسدود و استوپه را بحال اش رها کرد.
اندک زمانی بعد، حینیکه چارلس مأسون با این استوپۀ بزرگ و پر ارزش هنری ساحۀ بیماران روبرو شد، بادرک این حقیقت که جعبۀ تبرکات آن بحال خود دست ناخورده باقی مانده است، دوباره همان قسمت شگافته شدۀ قبلی را باز کرد و به کاوش بیشتر آن پرداخت که سرانجام به کشف جعبۀ تبرکات منحصر بفرد آن که مورد مطالعۀ ما در این نوشته است دست یازید.
جعبۀ تبرکات طلایی بیماران بشکل یک قلفی مدور A round casket سرپوش دار از طلای خالص میباشد. ارتفاع جعبۀ مذکور ۶.۷ سانتی متر و قطر قسمت پایینی آن ۶.۶ سانتی متر میباشد. بتعداد دوازده رواق مشابه بشکل نوک دار (Cusped niche) دورادور ظرف مدور مذکور را پر ساخته است که هر یک از سه عدد از رواق های مذکور باهم یک صحنه را بنمایش می گیرد بترتیب ذیل:
از این سه رواق ِ پهلوی هم، در رواق وسطی تصویر بودا قرار دارد که در رواق سمت چپ اش تصویر اندرا برهمن و در رواق سمت راست آن تصویر یک مرید از جنس زن نشان داده شده است که هر سه تن بحالت ایستاده قرار دارند. بتعداد دوازده دوازده نگین از سنگ سرخ رنگ (Garnet) در بالا و پایین رواق های مذکور شانده شده است و قسمت پایینی جعبه با تزیین گل لوتوس یا نیلوفر مزیین میباشد.
تاریخ این جعبۀ تبرکات از اواخر قرن دوم میلای تا اوایل قرن سوم میلادی تخمین زده شده است. طبق نوشته های چارلس مأسون در داخل این جعبۀ تبرکات توته و پارچه های استخوان ( مطمیناً بقایای جسد سوختۀ بودا) با اشیای گوناگون متعدد دیگر از طلای خالص وجود داشت. این جعبه در داخل یک ظرف و یا گلدان معمولی سرپوش دار از جنس Teatite ( کلمۀ هندی که شاید نوعی از سنگ و یا فلز باشد) جا داده شده بود. ظرف مذکور در داخل استوپه در مرکز و یا وسط ساختمان آن و در پایین ترین سطح در روی خاک زمین قرار داشت. روی بدنۀ ظرف ویا گلدان و سرپوش آن با کتیبه ها مزیین شده بود. در داخل گلدان مذکور، یکجا با جعبۀ تبرکات، بتعداد زیادی از پارچه های تزیینی طلایی همراه با زیورات و مهره های متعدد گوناگون و غیره اشیای قیمتی جا داده شده بود. در بیرون و در کنار ظرف و یا گلدان مذکور چهارعدد سکۀ مسی که با وضعیت خوبی حفظ گردیده بود بدست آمد. در یک روی سکه
های مذکور تصویر یک اسپ سوار با لقب BASILEUS BASILEON و در روی دیگر آنها کتیبۀ به حروف خروشتی حک گردیده بود.
از سرنوشت ظرف، سکه ها و اشیای دیگر متذکره که یکجا با جعبۀ تبرکات طلایی از داخل استوپۀ بیماران بدست آمده است اطلاعی در دست نگارنده تا فعلاًً وجود ندارد.
کشف همچو آثار گرانبهای هنری، فرهنگی و تاریخی و موجودیت بقایای هزار ها استوپه در خاک های افغانستان امروزی نشان دهندۀ آنست که بعد از مرگ آشوکا، افغانستان کنونی مرکز مهم بودیزم و پناه گاۀ ده ها هزارراهب بودایی منطقه گردیده بود که بقول هیوانگ سونگ زایر چینایی تنها ده هزارراهب بودایی در مغاره های اطراف دو مجسمه بزرگ ایستادۀ بودای بامیان در قرن ششم میلادی زندگی داشتند که با آمدن اسلام همه چیز دگرگون شد.
اگر زردشت از بلخ برخاست و اگر معبد هندویی کابل محل تاج پوشی شاهان هندوی افغانستان بود و اگر سلطان محمود غزنوی افغانی اسلام را به سرزمین هند افسانوی ترویج و گسترش داد؛ بودیزم نیز با عشق و علاقۀ مذهبی فرزندان این مرزو بوم به اوج تکامل هنری و کمال معنوی اش رسانیده شد و این سرزمین - افغانستان کنونی خاستگاه، منبع و محل ظهور و ترویج فرهنگ ها در منطقه بوده است و هر وجب این خاک گهر بار را اگر بکاوید به بقایا و اثرات مادی فرهنگ زردشتی، هندوی، بودایی و دیگر مذاهب مروج قبل از ظهور اسلام برمی خورید که کسی آنرا از چشم بینای فرهنگ شناسان و فرهنگ دوستان جهان مخفی نگهداشته نمی تواند. دشمنان افغانستان باید بدانند که هویت زدایی فرزندان افغانستان که وارث و پاسدار چنان یک تمدن و فرهنگ پرشکوه و غنامندی در منطقه میباشند با ویران کردن چند مجسمه ، معبد و آبدۀ تاریخی مذهبی امکان پذیر نیست و ساکنین افغانستان کنونی از بقا، هستی
و هویت شان همانطوریکه در طول تاریخ دفاع کرده اند امروز نیز دفاع می نمایند و این کشور با همین نام مقدس و بزرگ افغانستان که شکوۀ مدنیت های یونانوباختری، کوشانی، کیداری، یفتلی، کابل شاهیان، غزنوی، غوری و تیموری را در خود نهفته دارد جاویدانه ماندنیست. پایان
تصویر نمره ۲ : استوپۀ بیماران جلال آباد که در سال ۱۸۳۰ میلادی توسط چارلس مأسون رسامی گردیده و در کتاب یادداشت های سفرهای گوناگون وی به نشر رسیده است. محل شگافته شدۀ استوپه بخوبی در رسم مذکور معلوم شده می تواند. بقایای این استوپه تا سالهای ۱۹۷۸ م. که نگارنده به هده و جلال آباد رفت و آمده میکردم در کنار راست سرک کابل - جلال آباد در دامنۀ کوه دیده شده می توانست.
-------------------------------------------
۱ - John Morthin Honigberger Dr. یک نفر داکتر طب از رومانیا بود که در سال ۱۸۲۹ م. از طریق خدمت به کمپنی هند بریتانوی خود را به افغانستان رسانیده بود.
|