کابل ناتهـ، Kabulnath




















Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
         ۸ صبح

داکتر اشرف‌غنی احمدزی

 
 
فصلی ناتمام در تاریخ افغانستان


 
 
 

   

افغانستان در میان کشورهای اسلامی، آسیایی و افریقایی، از جمله محدود کشورهایی است که استقلال خود را در سال ۱۲۹۸ هجری خورشیدی به‌دست آورده است. در آن زمان، هند که پاکستان امروزی هم جزو آن بود، هنوز زیر استعمار قرار داشت. چین نیز میدان بازی نیروهای بزرگ جهانی بود و جنگ داخلی را تجربه می‌کرد. هم‌چنین انقلاب خونین و جنگ‌های داخلی، روسیه را در وضعیت بدی قرار داده بود. در دنیای اسلام تنها سه کشور (ترکیه، عربستان و فارس ( استقلال نسبی داشتند؛ اما این کشور‌ها در آن زمان یک نظام باثبات مانند افغانستان نداشتند.
ترکیه برای به‌دست آوردن استقلال خود در مقابل طرح‌های غربی در حال نبرد بود. خانواده‌ی سعود هنوز حاکمیت خود را بر تمام قلمرو عربستان استحکام نبخشیده بود. اگرچه، فارس (ایران امروزی) به‌طور رسمی کشوری مستقل بود، اما تحت قیمومیت غیررسمی قدرت‌های غربی قرار داشت و رضاخان (۱۹۲۵- ۱۹۴۱ میلادی) هنوز حاکمیت قاجار را که آخرین نفس‌هایش را می‌کشید، سقوط نداده بود.


در یک‌ چنین شرایطی بود که امان‌الله‌خان، شاه جوان کشور، ابتکار عمل را روی دست گرفت و صدای آزادی و استقلال افغانستان را به گوش جهانیان رسانید. شاه جوان در این زمینه، بر دو میراث بازمانده از دوره‌های قبلی اتکا داشت. اول این‌که او از پدر و پدرکلانش حکومت مطلقه را به ارث برده بود. هرچند این حکومت مطلقه روایت‌گر مشکلات متعدد و خودکامگی بود، اما از یک جهت تسلط کامل به تمام کشور داشت و از سوی دیگر پس از چهار جنگ داخلی و سرکوبی بیش از صدهزار شورش کوچک و متوسط، قدرت را در انحصار دولت مرکزی قرار داده بود.
میراث دوم شاه جوان، افکار تجددخواهانه‌ی محمود طرزی و سایر مشروطه‌خواهان بود که از ظلم، بردگی، ساختن کله‌منارها، قین‌و‌فانه و سایر بی‌عدالتی‌ها به ستوه آمده بودند و برای ایجاد یک‌ چنین دولتی، در تلاش بودند تا تمام مردم از حقوق و وجایب قانونی برخوردار باشند.
شاه امان‌الله‌خان با به‌دست آوردن قدرت و با اتکا به مقام و موقف اسلامی‌اش به‌حیث اولی‌الامر، علیه انگلیس‌ها اعلام جهاد کرد و در نتیجه استقلال کشور را به‌دست آورد. بعد از آن‌که وضعیت دگرگونه در جهان اسلام با به حاشیه رفتن خلافت عثمانی و سقوط آن رونما شد، موقعیت استثنایی برای شاه جوان به‌دست آمد. با اعلام آزادی و استقلال افغانستان، قبایل آن‌سوی سرحد و تمام حرکت‌های آزادی‌خواهانه شبه‌قاره‌ی هند از استقلال افغانستان و عزم راسخ شاه جوان در این راستا، استقبال کردند. قابل یادآوری است که پیروزی شاه امان‌الله‌خان در نبرد استقلال، او را به یک الگو برای آزادی‌خواهان هندی مبدل ساخت و عامل بزرگ برای ایجاد همکاری میان مسلمانان و هندوها در شبه‌قاره هند شد.
شاه امان‌الله‌خان چگونه اقداماتی روی دست گرفت که او را به امروز و فردای ما پیوند می‌دهد؟ برداشت من این است که دهه اول حاکمیت شاه امان‌الله‌خان فصل ناتمام تاریخ معاصر افغانستان را می‌سازد؛ یعنی تمام کارهایی بنیادی را که شاه جوان در رابطه با ایجاد یک دولت مدرن روی دست گرفته بود، ما در ۸۴ سال پس از او نتوانستیم آن را انجام دهیم و این فصل ناتمام را تمام کنیم. ما بارها به طرح‌های بنیادی او برگشتیم، اما نتوانستیم نظام باثباتی را ایجاد کنیم که در آن وطن‌داران ما در آسایش و آرامش زندگی کنند. اکنون ما در مرحله حساسی از تاریخ خویش قرار داریم. سال آینده برای اولین بار در کشور، اقتدار ملی توسط آرای مردم مطابق به احکام قانون اساسی از یک رییس‌جمهور منتخب به رییس‌جمهور منتخب دیگر انتقال خواهد یافت. از این‌رو ما نیاز داریم که به آجندا و برنامه‌های دوره امانی با یک دید جدید نظر بیندازیم و از آن درس‌های لازم را برای آینده افغانستان بیاموزیم. چهار بخش عمده آجندای دوره امانی که دارای اهمیت اساسی از نکته نظر مفهوم «فصل ناتمام تاریخ» است، قرار زیر می‌باشد:

حاکمیت قانون

با تدوین و تصویب قانون اساسی و سایر قوانین متمم یا تطبیقی که در آن زمان به‌نام نظام‌نامه یاد می‌شد، دولت مطلقه به مشروطه تغییر کرد و حدود صلاحیت‌ها و مسوولیت‌های آن براساس قانون تعیین شد. در عین حال، لویه‌جرگه از یک نهاد سنتی به یک نهاد نیرومند تصمیم‌گیر و در برخی از موارد مشورتی تبدیل شد. بحث‌های لویه‌جرگه‌ها همه‌جانبه و افغانستان‌شمول بودند که براساس همین دلیل، هم اتفاق و هم جدایی قشر سیاسی افغانستان با شاه جوان در همین لویه‌جرگه‌ها صورت گرفت. در عین زمان، مطبوعات آزاد شد و برای اهل قلم، زمینه بحث، انتقاد و پیشنهاد اصلاحی فراهم گردید.
میر غلام‌محمد غبار با نشر «ستاره افغان»، عبدالهادی داوی با مدیریت «امان افغان»، محی‌الدین انیس با نشر «انیس»، محمد نوروز با نشر «نوروز» و احمدراتب با مدیریت روزنامه «نسیم سحر» اولین گام‌ها را در زمینه آزادی مطبوعات برداشتند. در زمان شاه امان‌الله‌خان برای اولین‌بار نشریه‌های ولایتی نیز به چاپ رسید که به‌عنوان نمونه می‌توان از «اتفاق اسلام» در هرات، نشریه «بیدار» در بلخ ، نشریه «اتحاد مشرقی» در ننگرهار و «طلوع افغان» در قندهار یادآوری کرد.

حکومت‌داری

تشکیلات اداری افغانستان به‌طور قانونی تنظیم شد. سلسله مراتب اداری از قریه تا علاقه‌داری، حکومت کلان، حکومت اعلی و نایب‌الحکومگی تعریف و وظایف تمام ادارات و مسوولان آن‌ مشخص و در نظام‌نامه تنظیم گردید. جمع‌آوری معلومات، منظم و منسجم شد؛ یک مثال بارز آن بررسی ولایت قندهار توسط شخص شاه است که به‌صورت کتاب چاپ شد. مثال دومی بررسی ولایات قطغن و بدخشان است که توسط محمد نادرخان، وزیر دفاع وقت که به‌حیث رییس تنظیمیه این ولایات تعیین شده بود، صورت گرفت. گزارش بررسی مذکور توسط برهان‌الدین خان کُشککی جمع‌آوری و در یک کتاب جداگانه مرتب و نشر شد. هیات‌های مشابه به سایر ولایات کشور نیز توظیف شدند، اما متاسفانه گزارش‌های کاری‌شان به نشر نرسید.

حقوق و وجایب هموطنان

شاه امان‌الله‌خان برای رفع مظالم گذشته، به دو اقدام بنیادی متوسل شد. بردگی را که پدرکلانش بر مناطق مرکزی افغانستان تحمیل کرده بود، ملغی اعلان کرد و هم‌چنان امتیازاتی را که در سال ۱۸۹۶ میلادی امیر عبدالرحمان‌خان برای هر طفل، مرد و زن طایفه محمدزایی به‌حیث حق میراثی آن‌ها قایل شده بود، لغو کرد. امیر عبدالرحمان‌خان به این باور بود که طایفه محمدزایی نسبت به سایر مردم افغانستان برتری دارد و به همین دلیل افراد متعلق به محمدزایی‌ها باید زندگی خاص و امتیازات ویژه داشته باشند و از خزانه دولتی تمویل شوند. برعکس، شاه امان‌الله‌خان به این باور بود که امتیاز باید نتیجه کار، لیاقت و خدمات مشخص هر فرد جامعه باشد. شاه جوان زمانی‌که برای سفر طولانی به بیرون از کشور رفت، به‌جای آن‌که یکی از اعضای خاندان محمدزایی را به نیابت از شاه مامور کند، سرپرستی اداره دولت را به محمد ولی‌خان دروازی سپرد.
اهمیت آجندای شاه جوان در رابطه با تامین حقوق و وجایب وطنداری، در تمرکز بر ایجاد سرمایه بشری بود. بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاری در دوره امانی بر کیفیت معارف صورت گرفت. نه تنها تعداد مکاتب در پایتخت و ولایات کشور بیشتر شد، بلکه تعداد قابل ملاحظه جوانان با پول بیت‌المال برای ادامه تعلیم و تحصیل به کشورهای خارجی فرستاده شدند. علاقه شاه به معارف تا حدی بود که شخصا در امتحانات لیسه‌های حبیبیه، امانی و امانیه (لیسه استقلال فعلی) اشتراک می‌کرد.
شاه امان‌الله‌خان از لحاظ وجایب، نظام مالی افغانستان را به‌شکل بنیادی تغییر داد و آن را تابع اصول و قواعد ساخت. در تمام دوره امانی، بودجه مصارف از عواید کم‌تر بود یا به عبارت دیگر کسر بودجه وجود نداشت؛ در حالی‌که کمک‌های مالی انگلستان که با امیر عبدالرحمان‌خان و امیر حبیب‌الله صورت می‌گرفت، در زمان شاه جوان قطع گردیده بود. طرح برنامه شهرسازی در دوره امانی که با شرایط امروزی ما نیز ارتباط می‌گیرد، یکی از شاهکارهای آن دوره به‌شمار می‌رود که به‌عنوان مثال می‌توان از ‍‍پروژه شهر دارالامان یادآوری کرد.
نقشه این شهر توسط یک مهندس فرانسوی طرح شد و تطبیق آن را یک گروه انجنیران آلمانی به عهده گرفت. مسوولیت این گروه را «آرتن» معاون شاروال وقت برلین به دوش داشت. از آغاز تا انجام اعمار قصر دارالامان ۶۰۰ تن از فارغان صنف ششم که در این پروژه ایفای وظیفه می‌کردند، زیر نظر انجنیران آلمانی آموزش دیدند. قصر دارالامان نه تنها از لحاظ مهندسی یک شهکار آن زمان بود، بلکه ماهیت آن هم متفاوت از دفترهای کاری سایر شاهان افغانستان بود. با یک مقایسه سطحی قصر دارالامان با بالاحصار و ارگ امروزی، تفاوت ماهیوی فلسفه باز و بسته دولت‌داری را می‌توان مشاهده کرد. بالاحصار و ارگ امروزی بیشتر شباهت به قلعه جنگی دارند که دیوار‌های بلند این دو قصر شاهی نمایانگر فاصله بین مردم و دولت‌مردان است؛ اما ساختار قصر دارالامان در این مورد ویژگی خاصی دارد.
شاه از دفتر کارش می‌توانست بیرون از قصر را مشاهده کند و در ظرف چند دقیقه به دوایر وزر‌‌‌‌ا و مجلس شورا برسد. این قصر شباهتی به قلعه جنگی ندارد و هیچ‌گونه هیبت و ترسی را از شاه در اذهان مردم ایجاد نمی‌کند.
توجه امان‌الله‌خان در زمینه شهرسازی تنها به شهر کابل محدود نبود، بلکه او توانست طرحش را در پغمان از نظر به عمل تطبیق کند. همان بود که پغمان به یک منطقه تفریحی و دیدنی تبدیل شد. او طرح تبدیلی لغمان به پایتخت زمستانی کشور را نیز داشت که عملی نشد؛ اگر دوره امانی ادامه پیدا می‌کرد، احتمال این‌که اکثر شهرهای افغانستان به‌طور منظم نقشه‌برداری و اداره می‌شدند، وجود داشت. باید یادآور شد که طرح‌های عمرانی مدرن دوره امانی هنگامی در کشور عملی می‌شد که ویانا پایتخت امپراتوری اتریش-هنگری، برلین و سایر شهرهای عمده اروپایی در دهه اول قرن بیست تازه به طرح‌های منظم شهرسازی آغاز کرده بودند. در آن زمان، اعمار دهلی جدید هنوز حتا به‌حیث یک مفکوره و یا نظر هم مطرح نشده بود.

پایگاه و دیدگاه فرهنگی نظام‌سازی

بنیاد فکری نظام امانی را نظریات محمود طرزی و سایر مشروطه‌خواهان افغانستان تشکیل می‌داد. اتکای فکری محمود طرزی هم استوار به اندیشه‌های سید جمال‌الدین افغان بود. اندیشه‌های اعضای کمیته اتحاد و ترقی امپراتوری عثمانی که بعدها به‌نام ترکان جوان شهرت یافت، هم بر افکار محمود طرزی تاثیراتی داشت. محمود طرزی در طول سال‌های تبعیدش در دمشق به مطالعه افکار تجددگرای اسلامی پرداخته بود. او زمانی‌که به افغانستان برگشت، نه تنها خانم سوری‌اش، بلکه تعدادی از اعضای عرب و ترک‌تبار کمیته اتحاد و ترقی نیز با او همراه بودند و در نشر و چاپ سراج‌الاخبار و تطبیق اصلاحات در اردوی افغانستان سهم گرفتند.
نظام‌نامه‌های این دوره بر دلایل محکم شرعی استوار بودند و مولوی عبدالواسع یکی از برجسته‌ترین علمای آن زمان نقشی برازنده در این زمینه داشت. او یکی از بزرگ‌ترین آثار شرعی را به نام تمسک‌القضات در دو جلد نوشت. جرات اخلاقی مولوی عبدالواسع تا حدی بود که به‌طور مستقیم از شاه انتقاد می‌کرد. گفته می‌شود که او باری به شاه امان‌الله‌خان گفت: هنوز هم اعمال شما حکایت از شاهی مطلقه می‌کند. حاکمیت قانون هنگامی تثبیت می‌شود که شما خودتان حاکمیت قانون را مافوق پادشاهی خویش بپذیرید.
این انتقاد مولوی عبدالواسع بیانگر موجودیت اختلاف نظر و دیدگاه در میان قشر سیاسی افغانستان در دو سال اخیر سلطنت شاه امان‌الله‌خان بود.
یکی از دلایل عمده ایجاد اختلاف نظر در میان قشر سیاسی افغانستان که در ابتدا از اقدامات شاه جوان حمایت می‌‌کردند، تغییر دیدگاه فرهنگی شاه در رابطه با نظام‌سازی در کشور بود. شاه به جای اتکا بر افکار، نظریات، مشوره‌ها، تجارب و توانایی‌های محمود طرزی، او را به‌حیث سفیر به فرانسه فرستاد. این اقدام تنها بر محمود طرزی عملی نگردید، بلکه برخی از افراد برجسته‌ی دیگر به‌شمول نادرخان نیز به خارج از کشور فرستاده شدند.
شاه زیر تاثیر زرق و برق ظاهری کشورهای غرب قرار گرفت. با سفر طولانی‌اش به اروپا، دریافت که افغانستان تا چی اندازه عقب‌مانده است. شاه جوان به‌جای دریافت تعادل بین تداوم و تحول بنیادی، برنامه عاجل را برای عصری ساختن ظاهری کشور آغاز کرد و بدون آن‌که منتظر نتایج سرمایه‌گذاری‌اش بر نیروی انسانی باشد، به تغییر لباس مردم توجه کرد. او حتا از دکانداران خواست تا طرز پوشیدن لباس‌شان را عوض کنند و از همه خواست تا کلاه شپو به سر کنند.
شاه جوان در لویه‌جرگه ۱۹۲۸ میلادی بحث‌های همه‌جانبه‌ای در موارد ذکر شده با سیاست‌گزاران افغانستان انجام داد که آن‌ها در اخیر با این طرح‌ها موافقت کردند، اما با برگشت به ولایت‌های‌شان تبدیل به تماشاچیان اوضاع شدند. همین بود که با دو شورش نسبتا ضعیف در مقایسه با شورش‌های قبلی و با مداخله غیرمستقیم خارجی، نظام امانی به‌طور ناگهانی سقوط کرد.

نتیجه‌گیری

سردار محمدداوودخان در زمان صدارت و بعد در زمان ریاست‌جمهوری‌اش، ظاهرشاه در دهه دموکراسی و چپی‌ها در زمان حاکمیت‌شان به نحوی از انحا به آجندای ناتمام دوره امانی برگشتند تا این فصل ناتمام تاریخ را تمام کنند. اما هیچ‌یک از آن‌ها نتوانستند ثبات پایدار را ایجاد کنند. رسالت نسل جوان امروزی، قشر سیاسی و اقتصادی و همه وطنداران افغانستان این است تا با تدبیر، حوصله‌مندی و واقعیت‌گرایی نظام کنونی را به یک نظام باثبات و مردم‌سالار تبدیل کنند تا از تکرار حوادث غم‌انگیز گذشته جلوگیری و شرایطی ایجاد شود که در آن آرزو‌ها و خواست‌های مردم نجیب افغانستان در مورد صلح، آسایش، آرامش، ترقی و وحدت ملی به واقعیت زندگی‌شان تبدیل شود

 

 
 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل ۱۹۹            سال نهــــــــــم                      سنبله    ۱۳۹۲                اول سپتمبر   ۲۰۱۳