مدتی است که حوادث مصر ذهن گروه بزرگی از هموطنان ما را به خود مشغول نگه داشته است. در این میان موضعگیری ها خیلی متفاوت است ولی با وجود این تفاوت شباهت فراوانی در میان نظر دهندگان دیده می شود. کسانی هم یافت می شوند که نه علمی برای حرف زدن دارند و نه عقلی برای خاموش ماندن. شمار زیادی از هموطنان ما که به تأیید و یا مخالفت با کودتای نظامی مصر برخاسته اند، پیش از آنکه به کنه و حقیقت حوادث آن جامعه
نظری بیندازند پیش فرضهای خویش را داور قرار داده و بر مبنای نزدیکی خود شان با گروه های شبیه به صفبندی های مصر در کشور ما موضع گرفته اند. اما بد تر از همه این است که برخی دیگر دشمنی خویش را اصل قرار داده تو گویی این دشمنی، آنها را از اندیشیدن مستغنی ساخته است . موضع ما در این میان اصولی، قاطع، روشن و انسانی است. نه دشمنی با گروهی و نه هم دوستی با جناحی اساس این داوری بوده بلکه حق و عدالت معیار خواهد بود.
ما همانطوری که چند روز پیش با قاطعیت اعلام نمودیم که الغای کرسی نماینده جامعه هندو و سیکهـ افغانستان در پارلمان جفای بزرگی به حق و عدالت است، امروز هم اعلام می داریم که سرنگونی رژیمی دموکراتیک و روی کار آمدن حکومتی نظامی و سرکوبگر مردود است، چه رسد به کشتار بیگناهانی که سلاحی جز حنجره و زبان در اختیار نداشته اند.
حوادث مصر معیاری است که صاحبان عقل و خرد را از کسانی که مغز و چشم و گوش شان را در اختیار رسانه های نیرومند دنیای استعماری قرار داده اند جدا می سازد. امروز کسانی که دارای استعداد ذهنی کمی هم هستند می بینند که پرده سیاهی بروی میدانهای خونین مصر افگنده شده و جهانیان با توطئه سکوت شرمباری مواجه اند. امروز بر علاوه چینلهای نیرومند خبری غربی، هشتاد و چند چینل در داخل مصر مصروف مغزشویی بیست و چهار ساعته مصریان اند. در این روز ها سیلی از
واژه و جمله در شبکه های اجتماعی در جریان است، ولی من به عنوان دانش آموز کوچک علوم سیاسی تا هنوز توجیهی دموکراتیک برای کودتای نظامی در مصر نیافته ام. گروهی می گویند که اخوانی ها سعی داشتند تا بساط دموکراسی را بر چینند. عده دیگری می گویند که آنها قدرت را احتکار نموده بودند. دسته سوم اوضاع اقصادی نابسامان و مدیریت سیاسی را دلیل آورده و اخوان را مقصر می دانند. ولی تا جایی که من شنیده و خوانده و دیده ام این سخنان چیزی جز فرضیه و ادعا نیست که
برای اثباتش یک دلیل منطقی هم ارائه نشده است.
طوری که همه می دانیم قدرت فیزیکی در دست ارتش مصر است و هر گونه تلاشی در جهت انحصار قدرت بدون ارتش ممکن نیست، ارتشی که حکومت مرسی با آن کاری نداشت. برخی دیگر تعیین والیهای جدید از سوی حکومتی دموکراتیک و رئیس جمهوری منتخب را ناقض دموکراسی ترسیم شده در ذهن خود شان تصور می کنند بی خبر از اینکه رهبر کودتای جدید در ظرف چند روز هژده والی جدید را تعیین نمود که بیشتر شان افسران کهنه ارتش بوده اند. اوضاع اقتصادی مصر هم چندان
رابطه ای با مرسی و حکومت او ندارد زیرا تحولی به این بزرگی و انقلابی به این پهنا پیامد هایی باید می داشت که نمی توان آن را به این سادگی اختصار نمود. دموکراسی های دنیا از خود قواعد و اصولی دارند. یکی از قواعد بازی در این نظامها این است که برای جناح برنده فرصت می دهند تا مدتش را تکمیل نموده و سپس بر مبنای حکم صندوق انتخابات یا دوباره انتخاب گردد و یا اینکه کنار گذاشته شود. آخر چه کسی گفته است که هر که توانست مظاهره ای براه اندازد
باید حکومت را در اختیار بگیرد. در مورد مظاهره مخالفان مرسی مبالغه های بزرگی صورت گرفته است که یکی از کارشناسان با دلایل محکم ریاضی و علمی بطلان آن ادعاهای بلند بالا و مونتاج سینمایی آن راه پیمایی ها را ثابت نموده است.
آنچه در مصر می گذرد خیلی مهم است ولی آنچه برای من مهمتر است ذهنیت عقده مند برخی هموطنان است که می خواهند لباسی مطابق مزاج خود شان برای دموکراسی دیزاین کنند. یکی از این دموکراسی خواهان در صفحه فیسبوک خود می گوید که خون فرعون هنوز هم در رگ انسان بزرگ مصری در جریان است، انسانی که باید اخوانی ها را در کنار کوچه ها چون گوسفند ذبح نماید. با خواندن سخنان هراس انگیزی از این قبیل مو در بدن انسان راست می شود و لرزه بر اندام می افتد
که ما با چه موجوداتی در جامعه خویش روبرو هستیم. ما در این مدت با مفاهیمی چون «دموکراسی مافیایی» و «دموکراسی قبیلوی» و امثال آن سر و کار داشتیه ایم حالا فرصت آن رسیده است تا از «دموکراسی فرعونی» این هموطنان نیز سخن گوییم.
حزب آزادی و عدالت مصر و رئیس جمهور مظلوم آن سخت مستحق پشتیبانی اند، البته نه به خاطر عقیده ای که دارند و راهی را که در این هشتاد سال طی نموده اند، بلکه بخاطر حق و عدالت و دموکراسی و حقوق انسان و همزیستی مسالمت آمیز و هر ارزش متعالی دیگری. آخر همین ارزشها نیست که هواپیماهای بی-۵۲ و راکتهای توماهوک نشر آن را در جهان ما به عهده گرفته اند؟!
|