کابل ناتهـ، Kabulnath




















Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

واسع بهادری

 
 
در اندوه مهاجرین

 
 

   

روز، جمعه ۱۲ جولای خبری توجه ام را بیشتر جلب کرد،با تأثرخندیدم وگفتم عجب دنیایی است. خبر این بود که علی اکبر صالحی وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی ایران از وزیر خارجۀ امارات متحدۀ عربی خواهش کرده است که از فرستادن ایرانی ها از خاک امارات منصرف شوند. خبر های مربوط را که تعقیب کردم،واضح شد که مقامات امارات عربی ، بسیاری از اتباع خارجی را از آن کشور اخراج می نماید. در خبر مقامات امارات عربی گفته شده است ، آن خارجی هایی  که اجازۀ قانونی ندارند ویا  مدت اقامت شان به پایان رسیده است باید خاک این کشور را ترک بگویند. معلوم است که از سالها به طرف تعداد زیاد پاکستانی ، بنگله دیشی ،  افغانی، ایرانی وغیره در آنجا به حیث کارگرکارمی کنند وبعضی دارندۀ شرکت های تجاری می باشند. زندگی کارگران مانند هر جای دیگر،آسان نیست. مزد ناچیز می گیرند ومانند پس کوچه های دوبی، ده ها کارگر در یک اطاق کوچک وغیر صحی شب رابه روزمی رسانند،تا اگر شود چند پولی ذخیره کنند،وبرای خانوادۀ خویش بفرستند. بعضی ها در همان جا صاحب زن وفرزند شده اند وعربی را را هم یاد گرفته اند.

حالا مقامات امارات عربی، تصمیم گرفته اند که تعدادی از آنها را اخراج کنند.

در بارۀ منظور وانگیزۀ امارات گپ های ضد ونقیض وجود دارد.

مامورین امارات می گویند که کسانی را اخراج می کنیم که به شکل غیر قانونی در امارات کار وفعالیت دارند.

 

 

بعضی ها می گویند که هدف عربی سازی است وغیر اعراب را نمی گذراند که در امور تجارتی آنجا سهم داشته ویا با هویت غیر عربی در اجتماع داخل شوند.

تعدادی هم مخصوصا ایرانی ها عقیده دارند که اخراج ایرانی ها منظور اصلی می باشد . و این تصمیم از اختلافات ایران با اعراب وامارات عربی و واردکردن فشار بر ایران ناشی می شود.

جالب انعکاس خبر مربوطه  وعکس العمل در برابر آن  در ایران می باشد. وزیر خارجه ایران مدعی دفاع از حقوق ایرانی ها می شود و از آنها دفاع می کند ودرمطبوعات طرفدار حکومت ایران، از حق مهاجرین ایران و اینکه در آنجا زحمت کشیده و باید دارای حقوق باشند، صحبت می شود.

شنیدن چنین خبرها، برای هموطنان ما که از وضع مهاجرین در ایران وپیشامد مقامات جمهوری اسلامی ایران با خبر می باشند، آیا می تواند بدون عکس العمل باشد.

 

در ایران به غیر از تعداد اندکی که از امتیازات جمهوری اسلامی ایران برخوردار شده اند، بقیه خاطرات تلخ در دل وسینه دارند. هزاران انسان را درحالی از ایران اخراج کرده اند که فرصت نیافته اند، پولی را که باعرق وخون دل و گشنگی کشیدن جمع کرده ونزد کسی گذاشته بودند،به دست بیاورند.

 کسانی را اخراج کرده اند که وقت نیافته اند زن وفرزند خود را  ببینند.

 کسانی را اخراج کرده اند که مریض بوده وحال زار داشته اند.

دادن زن به افغانها وگرفتن زن موقوف بوده است.

 گناه فرزندان صدها هزار افغان که از نعمت سواد ، درس وتعلیم محروم شدند بر دوش مقامات جمهوری اسلامی ایران است. زیرا اولاد مظلوم مهاجرین را اجازه ندادند که مکتب بروند.

کاش وزیر خارجۀ ایران در وقت عکس العمل نشان دادن خویش ، روی این موضوع هم وجدان را به کار می انداخت.

ولی مقامات جمهوری اسلامی ایران، حد اقل برای اتباع کشور خویش در امارات حقی را می خواهند، وای برحال بیچاره مهاجر افغانستان که از سالها به این طرف در بندی خانه های پاکستان پوسیده است، مگر کسی سراغ او را نمی گیرد.

 وای برحال محبوسینی که در ایران می پوسند ویا انتظار اعدام را می کشند مگر مقامات وزارت خارجه وحکومت افغانستان ،به دلیل رشوت گیر چیزی نمی گویند وهیچ وقت به این موضوع اعتراض جدی نمی کنند. هیچ وقت طرحی را با  مقامات ایران در بین نگذاشتند که به سرنوشت مهاجر مظلوم افغانستان کمک کند.

 

وقتی این سطر ها را می نوشتم، بازهم خبرغرق شدن  یک کشتی دیگر را شنیدم که مهاجرین  ایرانی وافغانستانی را به طرف استرالیا انتقال می داد. مهاجرینی که تعداد شان زیاد می شود وبخاطر تحمل نکردن شرایط مشکل زندگی ودیدن بی امنیتی ، فشارهای مختلف راه گریز می پالند. سرنوشت  این دردمندان در یک کشتی است. برای سرنوشت آنها باید افغانی وایرانی  بشر دوست صدای خود را بیرون کنند و توجه را جلب نمایند.

 

 
 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل ۱۹۶            سال نهــــــــــم                      سرطان/اسد    ۱۳۹۲                ۱۶جولای   ۲۰۱۳