حتا اگر بعد از اعتراضات فراوان داخلی و خارجی، چیزی بهنام «دفتر سیاسی امارت طالبان» وجود خارجی نداشته باشد، در عمل دفتری که برخلاف خواست کابل در قطر باز شده، به صورت غیررسمی نمایندگی سیاسی طالبان است. وقتی نمایندگان امارت طالبی میتواند به تهران سفر کنند، در قطر در کنار معاون وزیر خارجه آن علیه حکومت افغانستان بیانیه صادر میکنند، به قانون اساسی و حاکمیت ملی افغانستان حمله میبرند، پس دفتر دوحه کارکرد عملی سیاسی دارد، هرچند که هیچ جناحی حاضر به اذعان رسمی آن نباشد.
طبیعی است که رسوایی لوحه و پرچم امارت تروریستی طالبان یک اتفاق ساده نبود. نه ایالات متحده و نه دولت قطر میتوانند بیمبالاتی و نادیده گرفتن اصول و حقوق اولیه دولت جمهوری اسلامی افغانستان را توجیه کنند. هرچند که دو کشور مذکور در یک اقدام سریع عمل فوق را اصلاح کردند ولی برداشت منفی از رفتار سوالبرانگیز دو کشور در اذهان عامه شکل گرفته است.
حکومت افغانستان به سیاست روشن و دارای خطوط قرمز در سیاست مصالحه با طالبان نیاز دارد تا با پافشاری و فراهمآوری پشتوانهی سیاسی و نظامی برای آن، به طرز موثری روی مطالبات خود تاکید کرده بتواند.
این بیمبالاتی به خودی خود نشان میدهد که در مذاکره و تماس با طالبان رعایت خطوط قرمز و اصول اساسی تقریبا ارزش چندانی ندارد. همه طرفها، از جمله ایالات متحده، برای رسیدن سریع به توافقات با این گروه تروریستی، هر راه و نظری را آزمایش میکند. طبیعی است که حتا اگر طالبان از لقب دروغین خود نیز در کنفرانس رسمی استفاده کردند، دولت قطر واکنش و حساسیت چندانی از خود نشان ندهد و دولت امریکا هم بهخاطر خجالت ناشی از این رسوایی، به تصحیح ماجرا دست بزند. اما در اصل قضیه تفاوتی پیش نمیآید: کشورهای دخیل در قضیه از تمام کارتهای خود برای رسیدن به توافق با طالبان استفاده میکنند.
چنان که سخنگوی حکومت افغانستان در مقالهای در سایت بیبیسی افشا کرد، امریکاییها برای هیات افغانی در واشنگتن گفتهاند که این کشور پس از سال ۲۰۱۴ میلادی دیگر جنگی با طالبان ندارد. به گفته داوود مرادیان، تحلیلگر امور افغانستان، «به همین دلیل سریعترین راه حل از همه بیشتر وسوسهکننده است. اما همانطور که سرگذشت غم انگیز عراق ثابت ساخت، عجله بیش از حد در خارج کردن نیروها، میتواند هزینههای وحشتناک انسانی، اقتصادی و سیاسی به دنبال داشته باشد.»
در عین حال، چنین نیست که حکومت افغانستان در این راستا اشتباهاتی مرتکب نشده باشد. باید حکومت ما بداند که چنین حوادثی نتیجه سیاستها و رفتارهای اشتباهاش است. وقتی در چند سال گذشته فرهنگ توجیه و سفیدنمایی طالبان در حکومت افغانستان رایج بوده است، آنگاه که برداشت عموم، چه در داخل و در خارج، چنان است که گویا در برابر صلح با طالبان، آماده دادن هر امتیازی است، طبیعی است که رسوایی دفتر قطر اتفاق بیافتند. وقتی حکومت به زبان روشن در مورد خطوط قرمز خود حرفی نمیزند و روی اصولش پافشاری نمیکند، مطالبات مبهمش از سوی دیگران نادیده گرفته میشود.
سکوت در برابر تهران، غوغا علیه واشنگتن
حکومت افغانستان به سیاست روشن و دارای خطوط قرمز در سیاست مصالحه با طالبان نیاز دارد تا با پافشاری و فراهمآوری پشتوانهی سیاسی و نظامی برای آن، به طرز موثری روی مطالبات خود تاکید کرده بتواند. در حقیقت، با پالیسی و دیپلوماسی روشن و محکم حکومت افغانستان، در میز مذاکرات با ایالات متحده و طالبان، و در بیرون از مذاکره با کشورهای ذیدخل چانهزنی و تعامل کرده میتواند، و از سوی دیگر در داخل سردرگمی جناحهای سیاسی و مردم نیز مرفع میگردد. اما به صورت واضح، حکومت از چنین قدرت و امتیازی در چند سال گذشته برخوردار نبوده است.
در کنار این که در چند سال گذشته برای توجیه طالبان ادبیات نامناسبی از سوی رییس دولت و برخی وزرای حکومت به کار رفته است، آقای کرزی به طور غیر قابل درکی در برابر کشورهای ذیدخل در قضیه طالبان، مواضع متفاوتی اتخاذ کرده است. در حالی که کابل از رفتار دولت اوباما در ارتباط به طالبان و دفتر قطر خشمگین است، اما، در برابر تهران احتیاط و سازش آشکار را اتخاذ کرده است. این در حالی است که ایرانیان به طور آشکاری در صدد دور زدن حکومت افغانستان و تامین روابط عادی با گروه طالباناند. جالب اینجاست که کشور ایران پس از ماجرای دفتر قطر جانب افغانستان را گرفت و با فرصتطلبی از امریکاییها و قطریها انتقاد کرد. اما رژیم ایران نمیخواهد به روی خود بیاورد که چگونه نمایندگان این گروه را برای مذاکرات به خاک خود دعوت کرد و حالا با تکبر و بیمسوولیتی همیشگی خویش هیچ توضیح رسمی نیز از بابت این کارش به جانب افغانستان ارایه
نمیدارد. بدیهی است که تهران از آن رو در قضیه مذکور سکوت پیشه کرده تا با ارایه هر نوع توضیحی، موجب بر افروختن کابل نگردد.
اما چرا کابل به رغم حساسیت موضوع، در این ماجرا خود را به غفلت زد و در برابر اقدام تهران هیچ واکنشی از خود نشان نداد؟ طبیعی است که دولت ایران با دعوت نمایندگان طالبان ضمن این که به این گروه رسمیت بخشید، به کابل نیز نشان داد که به ثبات و دوام حکومت مرکزی اعتمادی نداشته و از همین حالا بهتر است که با دشمن قدرتمند خود کانالهای مراوده و اعتمادسازی را باز کند.
کابل با سکوت در برابر تهران زمینه تضعیف دیپلوماتیک خود را در برابر کشورهای دخیل در قضیه طالبان فراهم ساخت. احتمال این میرود که بیتوجهی قطریها و امریکاییها به مساله لوحه و پرچم دفتر طالبان در دوحه، ناشی از این عقیده رایج باشد که حکومت حامد کرزی برای جلب طالبان حاضر به پذیرش هر حرکتی است. در گذشته به رغم قتل عام وحشیانه مردم عادی به دست طالبان، حکومت افغانستان به اکراه حاضر به انتقاد از این گروه تروریستی شده است و بارها رهبران شورای تروریستی پیشاور و کویته را برادران خود لقب داده است. طبیعی است که وقتی کابل در برابر اقدام تهران مبنی بر دعوت رسمی از طالبان اعتراضی نکرد، برداشت قطریها و امریکاییها این بوده باشد که ارگ بایستی با شکل و شمایل دفتر دوحه مشکل چندانی نداشته باشد.
|