کابل ناتهـ، Kabulnath




















Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

بی بی سی اردو

 
 
لتا منگیشکر: هفتادسال، در سفر ۱۰۰ ساله ی فلم های هندی،
از آن من اند.

برگردان از اردو: ایشور داس
 



لتا منگیشکر با هردی ناتهـ منگیشگر برادر بزرگش
 

 
 

   لتامنگیشکر، آوازخوان سرشناس بالیود (سینمای هندوستان) با یادآوری از آوان کودکیش می گوید: با برادرها و خواهرهایش خیلی محبت می ورزید و آنها را هیچگاهی سرزنش هم نکرده.
نامبرده می گوید، بعد از درگذشت پدر و مادرشان، من برای فرزندانم (برادر - خواهر) در جایگاه پدر و مادر نقش داشته ام. "گپ ویژه ما بردارها و خواهرها این بود که میان ما هرگز جنگی رخ نداده و تا امروز هم باهم نجنگیده ایم."
در زمان کودکی ما آوانیکه مادر در آشپزخانه نان می پخت من برایش آواز می خواندم. مادرم می گفت: "بگذار نخست من نان بپزم" من می گفتم: نه تو به آوازخوانی من گوش بده. و آهنگ های بابا و آهنگ سیهگل را بازخوانی کرده می شنواندمش."
مادرم گاهی از من می رنجید و می گفت این دختر مرا فرصت انجام دادن کار خانه را هم نمی دهد و می افزود خانه را رها کرده خواهد رفت. من زیاد شوخ بودم. مادرم گاه گاهی مرا محکم گرفته لت هم می کرد.
در نزدیک خانهء ما آب ایستاده ی بود. مادرم می پنداشت که مبادا من در آن آب نیافتم. نوکر خانه را پیم می فرستاد.
يك بار خانه را رها کرده بیرون رفتم. در بالکن پدر عزیزم ایستاده بود و گفت :"هان بگذار لتا برود!. ما او را زیاد زحمت می دهیم!. برو! لتا، برو!."
پدرم چنین می گفت و من به پشت سر گاه گاه می دیدم که کسی بیاید و مرا مانع شود ولی کسی نیامد.
اگرچه مادرم آواز نمی خواند ولی آوازخواندن را نیک می فهمید. پدرعزیزم سحرگاهان ساعت پنج و نیم تان پرا را باخود گرفته به آوازخوانی شروع می کرد. باری پدر گرامی ام به یکی از شاگردانش موسیقی فرا می داد و شامگاهان باید جایی می رفت و به شاگردش گفت تو مشق کن من می آیم.
من در بالکن نشسته آواز شاگردش را می شنیدم بیدرنگ به سویش رفته و گفتمش: "تو این بندش را نادرست می خوانی. این را اینگونه باید خواند. و من آن بندش را به او خوانده و شنواندم و درهمین لحظه پدرم آمد و من از آن جا فرار کردم. آن هنگام چهار یا پنج ساله بودم و برای پدرم آشکارا نبود که من آوازخوانی هم می کنم. بعد از رفتن شاگرد، پدرم به مادرم گفت: در خانه شما حقداری هست و من به مردم بیرون موسیقی فرا می دهم. فردایش پدر گرامی ام مرا ساعت شش صبح از خواب بیدار
کرده تان پرا به من سپرد.

 




لتا، در کودکی بسا شوخ بود، قهر کرده چند باری از خانه بیرون می رفت
 

 

پیش از آوازخوانی در یک کمپنی مراتی در برخی فلم ها نقش بازی می کردم. این نقش ها بسیار کوتاه می بودند مانند خواهر قهرمان فلم ویا خواهر هنرپیشه زن در فلم. در آن هنگام چهارده ساله بودم.
پدرم گفت زمانی بود که فهم دانستن فلم را نداشت ولی سرود های بسیار خوب می سرود. من به پدر گرامی ام، می گفتم : من سیهگل را خیلی دوست دارم.
در خانه ی ما شب و روز همواره آواز سیهگل بلند می بود. در سال ۱۹۴۲ به دنیای فلم رو آوردم. در سال روان (
۲۰۱۳) درین دنیای هنری به ماه ی اکتوبر ۷۱ مین سالم پوره شد.

لتا منگیشکر گفت:"اگر سینمای هندوستان ۱۰۰ سالش را پور
ه کرده، در آن هفتاد سال از آن من اند."
 

لینک اصلی این مطلب

 

http://www.bbc.co.uk/urdu/entertainment/2013/05/130515_lata_mangeshkar_music_life_sz.shtml

 

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل ۱۹۲            سال نهــــــــــم                      ثـــــــور/جوزا    ۱۳۹۲                ۱۶ می   ۲۰۱۳