مقدمه
در عصر حاضر با توجه به رشد نفوس و گسترش صنعت، اهميت آب چندين برابر گرديده است. تدوين سياستهاي کلان براي حفظ و استفاده بهينه از آب شيرين و جلوگيري از هدر رفتن آن يكي از وظايف عمده دولتهاي ملي و تشکلهاي شهروندي امروزي را تشکيل ميدهد. اگر امروز ملتي فاقد سياست دوربينانه در اين مورد باشد، فردا با اين واقيعت غافلگيرانه و تلخ روبرو خواهد شد که براي تامين آب خود ناچار دنبالهرو سياست اين يا آن کشور و اين يا آن قدرت فراملي خواهد بود. در پهلوي ارزش و اهميت آب در زندهگي انسانها، اين ماده مهم، قرنها به عنوان علت عمده تنشها و مناقشات بين کشورها شناخته شده است.
با شش برابر شدن تقاضاي آب در طول قرن بيستم، هيچ گشايشي بر سر مسائل مربوط به آبهاي مرزي حاصل نشده و همين امر سبب گرديده تا عدهيي از کارشناسان پيشبيني کنند که جنگهاي قرن ۲۱ بر سر آب خواهد بود. صندوق جمعيت ملل متحد گزارش داده است که طي هفتاد سال گذشته جمعيت جهان ۳ برابر و مصرف آب در جهان ۶ برابر شده است. سالانه به جمعيت جهان ۷۵ مليون نفر افزوده ميشود و پيش بيني گرديده است، که جمعيت کشورهاي توسعه نيافته و کمتر توسعه يافته تا سال ۲۰۵۰ از رشدي ۳۰۰ در صدي فراتر خواهد رفت. در اين صورت مقدار مصرف آب نظر به ميزان رشد نفوس، چندين مراتبه بيشتر خواهد شد، درحاليکه به اساس بعضي از پيش بينيها ذخاير آب قابل استفاده موجود در کشورهاي مختلف رو به اختتام نهاده است. به عنوان مثال، از کم شدن آب درياچه اورال در آسياي ميانه که آب چهار جمهوري آسياي ميانه ازاين درياچه
تامين ميشود و کاهش سطح آب رودخانه اندوس (سند) در پاکستان که بزرگترين منبع تامين آب براي کشاورزي و سيستم بزرگ آبياري در اين کشور ميباشد، ميتوان يادآور شد.
خاورميانه و آسياي ميانه در زمره مناطق خشک و کم آب در جهان به شمار ميروند. البته همه کشورهاي واقع در اين مناطق گرفتار کم آبي نيستند، در اين ميان افغانستان و ترکيه دو نمونه برجسته ميباشند.
کشور ترکيه از منابع آب خود در بخش اقتصاد و بعضاً به عنوان اهرم سياسي در برابر همسايگان خود جهت اعمال فشار و نفوذ بر آنها، استفاده کرده است. برخلاف، افغانستان باوجود اينکه داراي رود خانههاي بزرگي چون رود آمو، رود کابل، هريرود و رود هلمند ميباشد نهتنها استفاده درست و محسوسي از اين منابع سرشار نتوانسته بل سالهاست که آب افغانستان مورد استفاده کشورهاي همسايه اش قرار گرفته است.
آب در افغانستان از اهميت سرنوشتسازى برخورداراست، زيرا حيات بيش از ۸۰ درصد مردم افغانستان به کشاورزي، باغدارى و دامداري بسته است. توسعه اين سه بخش منوط به وفور آب است، طوريکه خشکساليهاى متواتر سالهای پسین زيانهاي بيشماري را به بخشهاي مختلف
زنده گي مردم افغانستان وارد کرده و اين کشور را از لحاظ اقتصادي و زيست محيطي شديداً متاثر ساخته است.
علاوه بر اين موضوع، افغانستان در مسير پيشرفت و توسعه خود نياز به ابزارها و منابعي دارد که با استفاده از آنها بتواند اين مسير را بخوبي بپيمايد. آب به عنوان يکي از منابع حياتي و ارزشمند پاسخگو به اين نياز افغانستان ميباشد، زيرا در اين کشور منابع غني آب شيرين قابل دسترسي بوده و همين منابع آب شيرين افغانستان داراي ارزش و اهميت فوق العاده میباشد زيرا آب در عصر حاضر هم از نگاه اقتصادي نهايت مهم بوده و هم از لحاظ سياسي و استراتيژيک بينهايت ارزشمند
شمرده ميشود. در صورتيکه افغانستان آبهاي موجود در قلمرو خود را غرض استفاده درست در داخل کشور مديريت کرده و مورد بهره برداري قرار دهد بدون شک اين کشور در عرصههاي اقتصاد و سياست شاهد تغيير و تحول مثبت خواهد بود. اما اين که آيا منابع آب موجود در افغانستان به آن حدي است که هم نيازمندي اين کشور را رفع کرده و هم در جهت رشد و توسعه اقتصادي و سياسي از آن بهره گرفته شود؟ آيا افغانستان از لحاظ سياسي و اقتصادي در موقيعتي قرار دارد که آبهاي موجود در قلمرو خود را مورد استفاده قرار دهد؟ و در اين راستا کدام فرصتها براي اين کشور وجود دارد؟ و بلآخره اين که آيا آبهاي موجود در افغانستان براي کشورهاي همسايه اش ارزشمند است و يا خير؟ پرسشهاي است که نوشته حاضر در پي يافتن پاسخ به آنها ميباشد.
مقاله حاضر که زير نام " ديپلوماسي آب و تاثير آن بر مناسبات افغانستان با همسايگان " نوشته شده است. تلاشي است در جهت اين که تصوير واقعي از منابع آبي موجود در افغانستان، ارزش و اهميت اين منابع در زمينه رشد و توسعه اقتصادي، استفاده از اين منابع جهت برون رفت از وابستگي به کشورهاي همسايه، ميزان استفاده و وابستگي کشورهاي مسير رودخانههاي که منبع اصلي آنها افغانستان ميباشد، به اين رودخانهها، و بلآخره بررسي فرصتها و چالشهاي که فرا راه افغانستان در زمينه استفاده از منابع آبي موجود در قلمروش قرار دارد، به نمايش بگذارد.
دیپلوماسی آب
آب به عنوان یک عنصر ارزشمند در سراسر جهان از جایگاه خاص برخوردار گردیده است، زیرا از یکطرف نفوس جهان رو به افزایش است و از سوی دیگر، با وجود اینکه نیازمندی به آب در تمامی عرصه های زنده گی انسانها بشکل سریع رو به رشد میباشد، منابع آب شیرین موجود در جهان بطور روز افزون رو به کاهش نهاده است. افزایش تقاضا در تمامی عرصه های زنده گی برای آب و عدم کفاف منابع موجود آب جهت رفع نیازمندی های کشور ها و همچنان تلاش کشور ها برای بدست آوردن ابزار نفوذ و فشار بر یکدیگر ، مقولهی بنام دیپلوماسی آب را در بین کشور ها رایج گردانیده است. که هدف از آن مدیریت منابع آب، جهت استفاده دیپلوماتیک از آن به منظور دستیابی به اهداف اقتصادی و سیاسی، در برابر سایر کشور ها میباشد.
به نقل از گزارش سال ۲۰۰۰ نشریه آمریکایی Fortune ، آب در قرن ۲۱ به یک کالای استراتیژیک بدل خواهد شد که حمایت آن از سوی قدرت های بین المللی و کنسرن های بزرگ مورد سوء استفاده قرار خواهد گرفت. در حال حاضر چیرگی بر منابع آب شیرین یکی از علت های اساسی درگیریها میان اسرائیل و کشور های همسایه اش را تشکیل میدهد. این مدل درگیری ها و معضلات روی منابع آب را در تمام جهان از جمله آسیای میانه
که افغانستان نیز جزئی از آن می باشد، میتوان سراغ کرد.
افغانستان سرزمین کوهستانی و محاط به خشکه است و جز اردن تنها کشور در "خاورمیانه بزرگ" است که به بحر راه ندارد. حداقل فاصله افغانستان از آبهای ازاد ۵۰۰ کیلومتر است. اما افغانستان، علاوه بر اینکه منبع چندین رودخانه
بزرگ مانند رود کابل، مرغاب، هیرمند، آمو و... میباشد، دارای منابع آبی زیر زمینی نسبتاً غنی نیز است. در صورتیکه دولت افغانستان منابع آبی موجود در قلمرو خود را، به صورت درست مدیریت کرده و مورد بهره برداری قرار دهد بیشتر نیازمندی های این کشور برطرف خواهد شد. افغانستان تا به حال از منابع موجود آب در قلمرو خود استفاده درست نتوانسته است. استفاده درست از منابع آبي در افغانستان متضمن رشد اقتصادي و سياسي در اين كشور ميباشد.
نیاز افغانستان به مدیریت منابع آب
مدیریت آب و تسلط کامل بالای منابع آبي در افغانستان بنا به دلایل زیر، امری اجتناب ناپذیر مي باشد :
الف: به استثنای ایران، افغانستان در قسمت منابع آب با سایر همسایه های خود مشکل ندارد. یعنی ملکیت افغانستان بالای منابع آبی اش بلامنازعه است. در قسمت مشکل آب با ایران باید گفت که اولاً ایران از افغانستان خواهان حقآبه میباشد، این موضوع با در نظرداشت رفع نیازمندی های داخلی قابل حل است. (گرچه این
مساله در قراردادی میان ایران و افغانستان درسال۱۳۵۱ حل گردیده اما افغانستان باید بنا به دلایلی چون کاهش سطح آب رودخانه هیرمند نسبت به سال های گذشته، عدم موجودیت آمار دقیق از مقدار آب در این رودخانه و موضوع نیازمندی های داخلی، باید در این مورد، خواستار تجدید قرارداد گردد.)
دوم اینکه مشکل افغانستان از ناحیه آب به تناسب کشور های همسایه خصوصاً جمهوریت های آسیای مرکزی خیلی ها ناچیز است. مثلاً در "آسیای مرکزی شبکه آب تیمون که متعلق به ازبکستان است، در قلمرو ترکمنستان قرار دارد، ایستگاه برق آبی اندیجان که مال ازبکستان محسوب میشود زمین های قرغیزستان را زیر آب کرده است و آب انبار شبکه موسوم به (فرهاد) ملکیت تاجیکستان است، ولی ایستگاه برق آبی آن در ازبکستان واقع شده است". بدین ترتیب سرنوست کشور های آسیای مرکزی از ناحیه منابع آب بهم گره خورده است. طوریکه هیچ یک از
کشور های متذکره آزادی کامل در رابطه به منابع آبی خود ندارند.
پس باید، قبل از اینکه دولت افغانستان از ناحیه منابع آب دچار مشکلات به سان دیگر کشور ها گردد، منابع آبی خود را مدیریت كرده و موقیعت خویش را بالای این منابع تثبیت کند.
ب: وابستهگی یکی از عوامل عمده عقب مانی است که تمامی ساختار های یک کشور را متاثر میسازد. افغانستان در عرصه های بارزگانی و کشاورزی وابسته به کشور های همسایه میباشد و کشورهای همسایه وابسته به آب های هستند که منبع اکثر آن آبها افغانستان است. این وابسته گی به حدیست که بسته شدن آب هیرمند می تواند فاجعه انسانی و تغییرات زیست محیطی را در استان سیستان و بلوچستان ایران به بار آورد. اما تاحال وابستگی افغانستان به کشور های همسایه یک جانبه بوده
است، زیرا آب افغانستان ( بدون استفاده درست از آن در داخل کشور ) به خارج از این کشور جاری میباشد.
در روابط بین المللی دو اصل همواره وجود دارد یکی اینکه وابستگی یکجانبه مایه ضعف است و در عرصه سیاست بی ثباتی با خود دارد و اصل دیگر طوریست که وابستگی متقابل میتواند منبع قدرت باشد. اصل اول در افغانستان بخوبی تجربه شده و حتی در حال حاضر نیز دوام دارد... یعنی افغانستان به عنوان یک کشور همواره وابسته به کشور های دیگر بوده است.
یکی از راه های برون رفت از وابستگی یک جانبه ایجاد وابستگی متقابل میباشد. برای اینکه دولت افغانستان بتواند در روابط خود با کشور های همسایه وابستگی متقابل ایجاد کند، تا با استفاده از آن، سیاست کشور های همسایه را به نفع خود رقم زند، دولت افغانستان باید منابع آب خود را مدیریت کرده و خود را در موقیعتی قرار دهد که بالای منابع آب خویش تسلط کامل پیدا کرده و در صورت ضرورت از آب به عنوان ابزار دیپلوماتیک در برابر همسایه ها استفاده کند. این موضوع از نگاه اصل واقعگرایی در سیاست جهت تامین منافع ملی قابل توجیه می باشد.
ج: افغانستان در طول تاریخ قربانی داشته های خود شده است. اگر از گذشته های دور بگذریم در جریان قرون ۱۹و ۲۰ افغانستان گاهی بعنوان حایل میان دو ابر قدرت وقت به بازی گرفته شده است و زمانی هم برای اینکه در مسیر انرژی قرار دارد...، قربانی گردیده است.
در یکی از کنفرانس های مربوط به آب ومحیط زیست که در سال ۱۹۹۲ در دوبلین تشکیل شد، شرکت کننده ها بر این موضوع اتفاق نظر داشتند که امروز آب مانند گذشته کالای ارزان و فراوان نیست. و کمبود آن به علت مصرف زیاد برای توسعه ملتها در ابعاد مختلف، می رود از همان اهمیتی برخوردار شود که در گذشته ها نفت دارا بوده است. یعنی اهمیت آب روز به روز رو به افزایش است. بناءً ( با در نظرداشت تجربه های تاریخی ) برای اجتناب از اینکه مبادا داشتن منابع آب برای افغانستان مایه رنج و عذاب شده و باعث گردد که افغانستان از
ناحیه آب هم وابسته به دیگران شود، طرح سیاست های کلان به سطح ملی جهت مدیریت منابع آب برای افغانستان نهایت عمده و ضروری است.
د: افغانستان در روند توسعه و پیشرفت خود نیاز به ابزار و وسایلی دارد که با استفاده از آنها بتواند این روند را به موفقیت سپری كند. در این راستا بزرگترین کمک را به افغانستان منابع آن کرده میتواند. در بین منابع افغانستان، آب موجود در این کشور از اهمیت بیشتر بر خوردار میباشد. زیرا این منبع ( آب ) در پهلوی ارزش و اهمیت رو به افزایش آن، به آسانی قابل دسترس است. یعنی مانند سایر منابع زحمت و هزینه کشف و استخراج را نیاز ندارد زیرا مقادیر قابل ملاحضه منابع آب افغانستان را آب های روزمینی تشکیل میدهد. از جانب دیگر افغانستان یک کشور زراعتی بوده که بیش از ۸۰% جمعیت این کشور متکی به زراعت هستند. و همچنان به جز از چند شهر مهم در افغانستان، سایر نقاط این کشور به نیروی برق دسترسی ندارند. برق موجود در شهر ها هم به
اندازهی نیست که به صورت کل نیازمندی این شهر ها را مرفوع بسازد. بناءً رشد و توسعه کشاورزی و دسترسی به برق که تقریباً نیاز های اولیه مردم افغانستان را تشکیل میدهد منوط به مدیریت آب و استفاده درست از آن در راستای دست یابی به این اهداف میباشد.
با در نظرداشت مطالب بالا دولت افغانستان نیاز جدی به اتخاذ سیاست های موثر و کارآ در قسمت مدیریت آبهای موجود در قلمروش دارد. به بیان دیگر استفاده موثر از آب متضمن توسعه و پیشرفت افغانستان در عرصه های اقتصادی و سیاسی است. هرگاه از بعد اقتصادي به مساله آب در افغانستان نگاه کنیم اهداف سياسي نیز در لابلای آن نهفته میباشد. یعنی حصول اهداف اقتصادي از منابع آب باعث برآورده شدن اهداف سياسي؛ خواهد گردید. طوریکه هرگاه دولت افغانستان با مدیریت دقیق، منابع آب خود را مهار کند یعنی با ایجاد بند های آب گردان روی رودخانه های داخلی آب این رودخانهها را جهت استفاده داخلی که همانا در عرصه های کشاورزی و صنعت برق خواهد بود، مورد بهره برداری قرار دهد از یکطرف نیازمندی جدی افغانستان در عرصه های کشاورزی و برق ( که فعلاً افغانستان از هردو ناحیهی برق و محصولات کشاورزی نیازمند بوده
و همین نیازمندی ها خصوصاً تهیه محصولات کشاورزی بخش بزرگ وابستگی افغانستان را به همسایه جنوبیاش تشکیل میدهد. ) مرفوع میگردد و از جانب دیگردولت افغانستان قادر خواهد گردید تا با استفاده از سیاست آب بر همسایگان خود که در مناطق پایانی رودخانه های واقع در افغانستان، قرار دارند تاثیر بسیار گذاشته و در تغیر سیاست آنها به سود افغانستان از آب استفاده کند. به عنوان مثال، ۹۰% منابع آب آسیای میانه را تاجیکستان و قرغیزستان در اختیار دارند. این در حالیست که مصرف کنندهگان اصلی آب یعنی ازبکستان و قزاقستان به ترتیب میتوانند صرف ۱۴و ۴۵ در صد آب مورد نیاز خود را تامین کنند
. این دو کشور برای تامین احتیاجات خود از ناحیه آب نیاز به آبهای دارند که اکثراً منبع آنها در تاجیکستان و قرغیزستان قرار دارد. کشور های دارای منابع آب ( تاجیکستان و قرغیزستان ) در بدل واگذاری آب به کشور های نیازمند به آب ( ازبکستان و قزاقستان ) گاز و انگشت ( ذغال ) را به قیمت ارزان بدست میآورند. این مساله در افغانستان نیز قابل تطبیق میباشد. طوریکه افغانستان دارای منابع بزرگ آب است و کشور های همسایه ایران، پاکستان و ترکمنستان به آبهای افغانستان ضرورت جدی دارند. افغانستان بهترین ابزار را برای نفوذ بالای همسایه ها که همانا آب میباشد، در دست دارد. با مدیریت دقیق آب میتوان از آن به عنوان ابزار دیپلوماتیک جهت بیرون رفت از وابستگی یکجانبه در برابر همسایه ها استفاده کرد.
۳- اولویت های دولت افغانستان جهت مدیریت منابع آب
برای مدیریت منابع آب و اتخاذ سیاست آب، دولت افغانستان باید اقدام به موارد ذیل کند. یعنی مدیریت منابع آب مستلزم اقدامات زیر می باشد:
الف: تثبیت دقیق مقدار آب موجود در افغانستان توسط نصب دستگاههای آب سنج بالای رودخانه ها. زیرا آمار موجود در افغانستان ازمقادیر آب در اين كشور، قبل از سال ۱۹۸۰ میباشد.
ب: ایجاد بند های ذخیره بالای رودخانههای افغانستان به منظور ذخیره و استفاده از آبهای این رودخانهها در داخل کشور، جهت توسعه بخش کشاورزی و صنعت برق. در هردو بخش متذکره کشور های آسیای میانه مدل های خوبی میباشند.
ج: تثبیت ارزش آب های افغانستان برای کشور های استفاده کننده از این آب ها. ارزش آب را زمانی میتوان تثبیت کرد که از آب به عنوان ابزار، برای چانه زنی سیاسی و منبع برای درآمد داخلی استفاده کرد. یکی از اشکال استفاده از آب به عنوان منبع درآمد داخلی، واگذاری مقدار اضافی آب در بدل پول برای کشور های نیازمند به آب میباشد. در قسمت استفاده پولی از آب مثالهای زیادی وجود دارد چنانچه ایالات متحده برای یک متر مکعب آب نوشیدنی به کانادا ۵ سنت می پردازد، ترکیه در برابر یک مترمکعب آب مبلغ ۱۲ سنت به بلغاریا میپردازد
. و همچنان در اين اواخر تفاهمنامهی ميان ايران وکويت درموردصادرات و انتقال آب به امضا رسيده است . به اساس اين تفاهمنامه قراراست که طى يک دوره سى ساله، سالانه ٩٠٠ ميليون مترمکعب آب از سد کرخه ايران به منطقه الزور کويت توسط خط لوله انتقال داده شود. مصارف احداث اين خط لوله ٥٤٠ کيلومتری (٥ر١) ميليارد دالر پيشبينى
شده است که توسط هردو کشوربطور مشترک تامين ميشود. صادرات اين مقدارآب براى دولت ايران سالانه بيشتر از يک ميليارد دالر درآمد به همراه خواهد داشت.
د: تعین قیمت دقیق و مناسب آب برای مصرف کننده گان آن در شهرها، جهت تفهیم ارزش آن و حفظ و استفاده مسئولانه از آب. زیرا در شهر ها سیستم آبرسانی کاملاً بینظم میباشد. طوریکه یک خانواده با مصرف یکمتر مکعب آب همان قیمت را میپردازد که خانواده دیگر با ده متر مکعب عین قیمت را. این در حالی است که در اکثر نقاط شهر ها از خدمات آب رسانی خبری نیست.
ه: ایجاد سیستم نوین آبیاری کشاورزی. زیرا در حال حاضر سیستم آبیاری در بخش کشاورزی کاملاً نادرست میباشد. این موضوع باعث پائین آمدن کیفیت زمین و به هدر رفتن مقادیر قابل ملاحضه آب میگردد.
برای دستیابی به موارد بالا در قدم اول باید دید که کدام امکانات در این راستا برای افغانستان وجود دارد یعنی موضوعاتی از قبیل وضعیت آب در افغانستان، مشکلات افغانستان در قسمت استفاده از آب و موقف کشور های همسایه افغانستان در رابطه به آبهای موجود در این کشور را باید بررسی کرد. اما قبل برآن بيجا نخواهد بود تا روشهای سهمبندی آب بین کشورها را مورد بررسی قرار دهیم تا در جریان بحث پیرامون منابع آبی افغانستان دید روشنی از موضوع سهمبندی آب بین کشورها داشته باشیم.
روشهای سهم بندی آب بین کشورها
الف: دکترین هارمن: در سال ۱۸۹۵ میلادی "هارمن" وزیر دادگستری و دادستانکل آمریکا این دکترین را در مباحث میان آمریکا و مکزیک در مورد آلوده شدن رودخانه رئوگرانده مطرح ساخت. هارمن اعلام کرده بود که موازین بین المللی هیچگونه تعهد یا مسئولیتی را بر آمریکا تحمیل نمیکند. و این کشور در استفاده از رودخانه های داخلی خود از استقلال کامل برخودار است. بر مبنای دکترین هارمن کشورهای که سرچشمه
رودخانه در قلمرو آنها قرار دارد میتوانند آزادانه از منابع آب رودخانه ها در قلمرو خویش استفاده کنند، بدون اینکه پیامد آنرا برای کشور های واقع در مسیر رودخانه در نظر بگیرند. این اصل یا راه حل که بهتر است به آن راه حل داخلی گفته شود، از لحاظ تاریخی دولتها در مسائل مربوط به آب و رودخانه ها بر همین اصل اتکاء میکردند. اما این اصل در عصر و زمان فعلی کاربرد ندارد. اتکا و عمل به آن خیلیها جنجال برانگیز و حتی ناممکن می باشد.
ب: راه حل بین المللی: مطابق به موازین حقوق بین الملل، در مورد چگونگی استفاده از آب رودخانهی که میان چند کشور در جریان است، اینطور صراحت وجود دارد:
" دولتی که در سرچشمه آب واقع است، هنگام استفاده از منبع آب بین المللی در قلمرو خود تمام تدابیر را می اندیشد تا از وارد شدن خسارت به دولت دیگر که مجرای آب از قلمرو آن میگذرد، جلوگیری کند." هرگاه این اصل از جانب تمام کشورها ملاک عمل قرار گیرد، بدون شک راه حل مناسبی است. اما واقعیت ایناست که مانند سایر اصول حقوق بینالملل این اصل نیز ملاک عمل قرار نمیگیرد.
ج: توافق منطقوی: یکی دیگر از راه حلهای که اکثر کشورها در رابطه موضوع سهم بندی آب های مشترک از آن استفاده میکنند، عبارت از انعقاد توافقنامهها در این مورد (سهمبندی آب) میباشد. بطور مثال سودان و مصر درباره تقسیم آب رودخانه نیل در سال ۱۹۹۵ به توافق رسیدند. اما این توافق بی ثبات بود زیرا عرضه آب را برای حبشه و سایر کشور هایی که به آب رودخانه نیل وابسته هستند، کاهش میداد. عراق و سوریه درمورد سهمشان از آب رودخانه فرات به نتیجه رسیدند اما ترکیه به عنوان سرچشمه رودخانه متذکره حاضر به امضای معاهده تقسیم آب نمیباشد.
تجربه جهانی بیانگر اینست که توافق کشورها در مورد آبهای مشترک به موفقیت نیانجامیده است. سوای هندوستان و پاکستان که این دو کشور در قسمت تقسیم آب رودخانه سند به توافق رسیدند. اما توافق این دو کشور نیز متاثر از مناسبات سیاسی شان میباشد.
موقیعت آب رودخانههای افغانستان
بيش از سه چهارم ساحه قلمرو افغانستان را کوههاى سر به فلک کشيدهى تشکيل ميدهند که از ٣ تا ٦هزار متراز سطح بحر بلندى دارند. این سلسله کوه ها داراى يخچال هاى بزرگى است که منابع دايمى آب رودخانههاى
افغانستان را تشکیل میدهد.
رودخانه های بزرگ افغانستان مانند آمو، هریرود و کابل، هرکدام با پیمودن فاصله های مختلف در داخل، به خارج از افغانستان جریان دارند. تا به حال بحث های که در مورد منابع آبی یا رودخانه های افغانستان انجام یافته، منابع متذکره به عنوان منابع داخلی افغانستان قلمداد گردیده و اکثراً بر مبنای همین دیدگاه، پیشنهاد اتخاذ دیپلوماسیآب برای دولت افغانستان صورت گرفته است.
در رابطه به منابع داخلی یک دولت اصل طوریست که دولت ها بالای آنچه که در محدوده جغرافیایی شان قرار دارد، دارای حاکمیت بوده و مطابق قوانین بین المللی کنترول کامل بالای دارایی های طبیعی و منابع یک کشور مستقل در زمره حاکمیت ملی آن کشور به شمار میرود و هر امری که منافی آن باشد مردود شمرده میشود.
در رابطه به موضوع حاکمیت بالای منابع یک کشور، دو مساله را باید در نظر داشت. یکی اینکه در عصر حاضر مفهوم حاکمیت به معنی کلاسیک آن زیر سوال قرار گرفته است. بدین معنی که یک کشور نمیتواند بنام حاکمیت اعمالی را انجام دهد که منافع سایر کشورها را به خطر مواجه سازد. مساله دوم اینکه با نظرداشت مساله اول، تعمیم و توجیه مفهوم حاکمیت بر منابع داخلی، بالای منابع آبیی که به خارج از مرز های یک کشور جریان دارد، در قدم اول ممکن نیست زیرا در عرصه بین المللی مفاهمی از قبیل " آبهای بین المللی" ، " آبهای مرز گذر" و " آبهای ملی" معمول است که تعین جایگاه آبهای یک کشور بر اساس موازین بین المللی مقدم بر تعمیم مفهوم حاکمیت بر آن است. در قدم دوم هرگاه به شکلی از اشکال این عمل ممکن گردد یعنی آبهای موجود در افغانستان آبهای داخلی شمرده شود بازهم اجرای دیپلوماسیآب برای
افغانستان کار آسان نمیباشد. زیرا اجرای اینکار نیازمند برقراری امنیت حتی بطور نسبی آن، سیاست گذاری خیلی دقیق و ماهرانه در این عرصه و هزینه های هنگفت است که متاسفانه افغانستان در تمام بخش های ذکر شده دارای مشکلات فراوان میباشد. مثلاً رود هيرمند که برای طرح دیپلوماسیآب افغانستان از اهمیت فراوان برخودار است، در آن بخشی از قلمرو افغانستان قرار دارد که در زمره ناامن ترین نقطه این کشور به شمار میرود. همچنان در بخش سیاست گذاری منابع آب، افغانستان باید از تمامی امکانات و یا بهتر است بگویم تمامی
برگ های برندهی که در دست دارد و یا كه میتواند بدست بیآورد، به نفع خود استفاده کند مثلاً سهم دادن کشور ها یا کنسرن های بزرگ در سود بدست آمده از منابع آبی افغانستان که اینکار به نوبه خود با در نظرداشت وضعیت موجود و جو حاکم در عرصه سیاسی افغانستان خیلی ها دشوار میباشد.
منابع آبی افغانستان
طوریکه در بالا هم ذکر شد افغانستان از لحاظ منابع آبی غنی است چنانچه مجموعه ظرفیت آبی افغانستان در سالهای عادی (نورمال) آبی بیش از ۷۵ ملیارد متر مکعب آب میباشد. از مجموع این مقدار ۵۷ ملیارد متر مکعب آنرا آبهای سطحی ( رو زمینی ) و ۱۸ ملیارد متر مکعب آنرا منابع آبی زیر زمینی تشکیل میدهد.
افغانستان با در نظرداشت جغرافیای طبیعی و موقیعت کوه های آن دارای سه حوزه آبی است. این حوزه های آبی عبارتند از حوزه آبی پامیر و شمال هندوکش، حوزه آبی جنوب هندوکش و سفید کوه و حوزه آبی هیرمند و هریرود.
براي درك بهتر موضوع در اينجا هريك اين حوزه هاي آبي را بطور جداگانه مورد مطالعه قرار مي دهيم.
حوزه آبی پامیر و شمال هندوکش
درحوزه آبى پامير وشمال هندوکش، رودخانه آمو قراردارد که شاخه هاى فرعى آن را رودخانههاي کوکچه، فرخار، بنگى و ايبک تشکيل ميدهند. رودآمو و شاخه هاى فرعى آن از پاميرخورد وشمال هندوکش سرچشمه گرفته و پس از طى مسافت ٢٥٤٠
کيلومتر به درياچه اورال سرازير ميشود. از لحاظ اقتصادى باوجوديکه دراين حوزه آبى از رودخانه هاى فرخار، بنگى، خنجان وسمنگان بيشترين بهره بردارى درولايات تخار، کندز، بغلان و سمنگان صورت گرفته، ولى افغانستان تا به حال کمترين بهره بردارى را از این رودخانه انجام داده است. "اين درحالى است که افغانستان ميتواند
سالانه ٣١ ميليارد مترمکعب آب از رود آموبرداشت کند"
رودخانه آمو
رود آمو بزرگترین رود در منطقه آسیای میانه به شمار میرود. این رود از رشته کوه های پامیر سرچشمه میگیرد. آمو در پامیر از ارتفاع ۴۰۰۰ متر شروع می گردد و از شمال شرق رو به جنوب غرب جریان پیدا میکند. جریان آب این رود در نواحی پنچ خیلی تند و با شتاب است که عبور از آن غیر ممکن میباشد. در قسمت شمال شرقی بدخشان رود آمو یک چرخ مثلثی زده بازهم به مسیر خود ادامه میدهد .
مقدار آب سالانه این رود خانه بین۹۴۶۰- ۴۱۰۸ متر مکعب در نوسان بوده و میانگین آب آن مقدار ۵۷۸۰ متر مکعب میباشد. آب این رودخانه به علت گل و لای زیادی که با خود حمل میکند بیشترین آلودهگی را در میان آبهای جهان دارد. آمو یکی از رودخانه های معروف و تاریخی است که اسم آن در زبان های قدیم ذکر شده است. این رود علاوه بر آمو در مناطقی چون پامیر، واخان، تاجیکستان و روسیه بنام های "آب واخان"، "آب پنج" و " پنج" مسما میباشد. رود آمو پس از طی مسافت ۱۴۰۰ ت۱۵۰۰ کیلومتر به
دریایچه اورال می ریزد. رود آمو در خاک افغانستان تقریبا موازی باهندوکش است. قسمت کم عرض این رودخانه در نواحی حیرتان واقع شده است. رود آمو بخش اعظم مرز افغانستان را با همسایگان شمالی اش تشکیل می دهد. بر اساس خط تال وگ که در سال ۱۹۴۶ تعین گردید مجموعه طول آن ۲۴۰۰ کیلومتر است.
چگونگی استفاده همسایه های شمالی افغانستان از آب رود آمو
به استثنای قزاقستان تقریباً متباقی کشور های آسیای میانه بطور کامل در حوزه دریاچه اورال قرار دارند. این دریاچه مهمترین تامین کننده آب برای کشور های آسیای میانه بشمار میرود و رود آمو به همراهی رودخانه سیر تامین کننده ۹۰% آب برای دریاچه اورال بشمار می رود.
کانال معروف قره قوم شریان حیاتی آب ترکمنستان بوده و رودخانه آمو به عنوان بزرگترین تامین کننده آب برای این کانال به شمار میرود. این کانال برای حل مشکلات خشکسالی و کم آبی ترکمنستان احداث شده و از جمله بزرگترین پروژه های عمرانی داخلی شوروی سابق بشمار میرود. این کانال حجم بسیار زیاد آب رودخانه آمو را در شرق ترکمنستان گرفته و به داخل خاک این کشور جاری می سازد. قره قوم دارای ۱۳۰۰ کیلومتر طول بوده و در مسیر شرق به غرب جریان دارد. این کانال با پیمودن۱۱۰۰ کیلومتر آب شهر های مرو، قازانجیق، ترکی، تج، عشق آباد، نبت داغ را تامین و یک ملیون هکتار زمین کشاورزی را که شامل کشتزار های پنبه می شود، آبیاری می کند. همچنان باید گفت که آب کشور ترکمنستان از خارج از مرز های این کشور تامین می گردد.
کشور تاجیکستان علاوه بر استفاده وسیع در بخش کشاورزی از آب آمو، در نظر دارد که به تعداد ۱۴ نیروگاه برقی را با توان مجموعی چهارهزار میگاوات، بالای رودخانه آمو اعمار کند که بزرگترین آنها نیروگاه دشت جم با ظرفیت تولیدی ۱۵.۶ ملیارد کیلوات ساعت برق در سال خواهد بود . هزینه این پروژه تقریباً چهار هزار ملیون دلار آمریکایی تخمین شده است.
جمهوری ازبکستان طی سالیان متمادی از آب رودخانه آمو جهت آبیاری زمین های کشاورزی خود استفاده اعظمی کرده است. ولایات سرخان دریا، قشقه دریا، بخارا، نوایی، خوارزم و جمهوری خودمختار قره قلپاق با حفر و اتصال کانال های بزرگ و کوچک به رودخانه آمو، از آب این رود خانه منحیث منبع اصلی آبیاری مزارع پنبه خود که قلم عمده صادرات ازبکستان را تشکیل میدهد، استفاده می کنند. همچنان از طریق آب پمپ های بزرگ و کانال های طویل آب رودخانه آمو به سد بزرگ (تورپالانگ) در جنوب ولایت سرخان دریا سرازیر میشود.
کانال بزرگ بخارا که در زمان شوروی احداث گردیده است آب مورد نیاز استیشن هایدرولیک نوایی را از آب رودخانه آمو تامین میکند. در ناحیه تالی مرجان ولایت قشقه دریا سد آب دیگری که ظرفیت آن به بیش از ۱۰ ملیون متر مکعب میرسد و همچنان چندین کانال و بند آب دیگر در ناحیه خوارزم و جمهوری قره قلپاق احداث شده است، که منبع تمام آنها آب رودخانه آمو است.
موارد ذکر شده در بالا نمایانگر استفاده اعظم کشورهای آسیای میانه از آب رود آمو است که در اینجا صرف به عنوان نمونه از چندتای آن نام برده شد. اما مقدار استفاده کشور های آسیای میانه از آب رودخانه آمو به همین پیمانه خلاصه نمی شود.
موقف افغانستان بالای رود آمو
موقف افغانستان بالای رودخانه آمو را باید از دو منظر به بررسی گرفت، یکی افغانستان به عنوان کشور منبع رودخانه آمو. و دیگر اینکه رودخانه آمو به عنوان رود مرزگذر بین افغانستان و سه کشور آسیای میانه قرار دارد. مطابق به اصول حقوق بینالملل عمومی امتیاز در نظر گرفتن مصلحت کشور مسیر رودخانه ازآن کشور منبع رودخانه میباشد و همچنان از لحاظ مرزگذر بودن رودخانه آمو افغانستان به تنهایی دارای حقآبه بالای سه کشور تاجیکستان، ازبیکستان و ترکمنستان می گردد. یعنی اینکه افغانستان دارای امتیاز بیشتر نظر به همسایه های شمالی بالای رودخانه آمو میباشد.
سهم بندی آب آمو بین افغانستان و همسایههای شمالی مساله حساس و در خور اهمیت است. در اینجا میخواهم به طور کوتاه این مساله را مطابق به سه اصل سهمبندی آب که در بالا از آنها ذکر بعمل آمد مورد بررسی قرار دهم. به فرض هرگاه رودخانهی آمو را رودخانهی که منبع آن افغانستان است در نظر گرفته و مطابق به اصل بینالمللی خواهان سهمبندی آب آن باشیم، دو نکته باید دقیقاً در نظر گرفته شود. نخست اینکه مطابق به اصل متذکره، رعایت مصلحت کشور های مسیر رود خانه وظیفه کشور منبع رودخانه است و این موضوع زمانی ممکن بود که افغانستان قبل از سایر کشور ها اقدام به بهره برداری از رودخانه آمو میکرد. نکته دوم اینکه میزان استفاده همسایههای شمالی افغانستان از آب این رودخانه خیلی زیاد است. یعنی همسایه های شمالی مطابق به میل و توانایی خود از آب آمو استفاده کرده اند. با
نظرداشت دو نکته بالا سهمبندی آب آمو مطابق به معیارهای بینالمللی آسان به نظر نمیرسد.
روش اخیر یعنی انعقاد موافقتنامههای استفاده از آب رودخانه مشترک بین کشور های استفاده کننده نیز در مورد آب آمو خالی از اشکال نیست. طوریکه کشور های آسیای میانه بدون حضور افغانستان، در مورد بهره برداری از آب رودخانه آمو بین هم به توافق رسیده اند. در اواسط قرن بیستم در زمان حاکمیت شوروی وقت چند موافقتنامه منطقوی در رابطه به چگونگی بهره برداری از آب رودخانه آمو بین کشور های آسیای میانه به امضا رسیده بود. برپایه این موافقتنامه ها یک کمیسون بین المللی باید ایجاد می شد تا به نحوه استفاده از آب رودخانه آمو رسیدهگی میکرد. پس از سال ۱۹۹۱ وظیفه این کمیسون را کشورهای تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان به پیش میبرند. در فبروری سال ۱۹۹۲ رهبران پنج جمهوریت تازه به استقلال رسیده برای استفاده از منابع آب آمو موافقتنامهی را امضا کردند و در اگست همان سال در
شهر آلماتی پنج کشور متذکره پروتوکول ها و قطع نامه ها را برای حفاظت از آب آمو امضا کردند. این توافقات در غیاب افغانستان صورت گرفته است.
پیشنهاد به دولت افغانستان در مورد استفاده از آب آمو
طوریکه در بالا هم بیان کردم افغانستان بالای رودخانه آمو موقف دوگانه دارد. این موقف ایجاب میکند که افغانستان از آب این رودخانه استفاده درست کند. در حال حاضر استفاده افغانستان از رودخانه آمو محدود به بخش کشاورزی میشود. در ایام آب خیزی خسارات زیادی از ناحیه رودخانه آمو به جانب افغانستان وارد میشود.
وزارت انرژی و آب افغانستان در برنامه های دراز مدت ، میان مدت و کوتاه مدت خویش در نظر دارد که از آب آمو بهره برداری کند. پروژه دراز مدت این وزارت بالای رودخانه آمو شامل برنامه های ذیل میشود:
الف: احداث بند ذخیره بالای رود آمو در ناحیه مرزی افغانستان با جمهوری تاجیکستان به منظور تهیه آب آشامیدنی برای صفحات شمال کشور. علاوه برآن این بند توانائی تولید ۱۰۰۰ میگاوات برق و آبیاری دو و نیم ملیون هکتار زمین را در ولایات بلخ، جوزجان و فاریاب خواهد داشت.
ب: احداث کانال عمومی آب بطول ۳۵۰ کیلومترکه از قلعه ذال ولایت کندز شروع و به ولسوالی اندخوی و نواحی آن در ولایت فاریاب ختم میگردد.
به باور نگارنده محاسبات وزارت انرژی و آب درست نمیباشد. زیرا اولاً وزارت انرژی و آب آمار دقیق از مقدار آب رودخانه آمو را در دسترس ندارد. در قدم دوم طرح دراز مدت این وزارت به تناسب حقوق افغانستان بالای رودخانه آمو و میزان استفاده کشور های آسیای میانه از آب رودخانه آمو ناچیز میباشد. استفاده درست از آب رودخانه آمو که هم جوابگوی نیازمندی های داخلی کشور بوده و هم زمینه استفاده دیپلوماتیک از آب را مساعد سازد مستلزم اقدامات ذیل میباشد:
۱- مدیریت و استفاده از آب رودخانه آمو برای دولت افغانستان در قدم اول قرار دارد. یعنی هرگاه دولت افغانستان خواهان استفاده از آبهای موجود در قلمرو خود باشد در اینصورت نقطه آغاز این تصمیم رودخانه آمو باید باشد. زیرا میزان وابستگی افغانستان به کشور های آسیای میانه به تناسب ایران و پاکستان کم بوده و کشور های آسیای میانه از ناحیه امنیتی نیز برای افغانستان به پیمانه ایران وپاکستان مشکل آفرین نیستند. اما اگر
دولت افغانستان قبل از پرداختن به آب آمو در پی رسیدن به سایر حوزههای آبی خود گردد، شاید خیلی برایش گران تمام شود.
۲- دولت افغانستان باید بادرنظرداشت حقوق قانونی خود و میزان استفاده کشور های مسیر رودخانه آمو، طرح های استفاده از آب رودخانه آمو را پی ریزی کرده و در جهت اجرای آن اقدام کند. بدون شک در شرایط حاضر ابزارهای در دست دولت افغانستان قرار دارد که استفاده از آنها در این جهت دور از امکان نخواهد بود.
۳- سود بدست آمده از پروژه آب آمو باید جهت کاهش سطح وابستگی افغانستان به کشورهای همسایه به مصرف برسد. مثلاً زمینه های اشتغالی که این پروژه به میان میآورد، برای کسانی که غرض دریافت کار به کشور های همسایه مهاجرت کرده اند، در نظر گرفته شود. زیرا زمانیکه دولت افغانستان خواهان حل مساله آب با سایر همسایه خود گردد، کشورهای همسایه از مهاجرین افغانستان به عنوان ابزار فشار در برابر افغانستان استفاده کرده
نتوانند. یعنی با استفاده از زمینههای حوزه آمو، نرخ وابستگی افغانستان از ناحیه مهاجرین به کشورهای همسایه طوری کاهش داده شود که از مهاجرین به عنوان ابزار فشار علیه دولت افغانستان استفاده صورت گرفته نتواند.
۴- برای جلوگیر از اینکه همسایههای شمالی افغانستان در تبانی با سایر همسایهها در برابر طرح های افغانستان در رابطه به آب رودخانه آمو قرار نگیرند، دولت افغانستان باید به شکلی از اشکال پای دو همسایه دیگر خود را در این موضوع دخیل بسازد. مثلاً کشور ایران دارای مقام بلندی در قسمت بند سازی و فنآوری بند میباشد. بناءً هرگاه دولت افغانستان قرارداد سد سازی روی رودخانه آمو را با ایران منعقد سازد در اینصورت منافغ اقتصادی به این کشور اجازه نخواهد داد که در تبانی با کشورهای مسیر رودخانه آمو، در برابر افغانستان قرار گیرد.
در نتیجه باید گفت که رودخانه آمو ظرفیت بزرگی را در عرصه های کشاورزی و صنعت برق دارا بوده و برای طرح دیپلوماسی آب افغانستان از ارزش بی نهایت زیاد برخوردار میباشد. بناءً دولت افغانستان باید در قسمت مدیریت آب این رودخانه و تثبیت موقف خویش بالای آن، جدیت به خرج داده و در این راستا محاسبات فعلی خویش را کنار گذاشته و با در نظرداشت نیازمندی و موقف قانونی خویش بالای رود متذکره، باید اقدامات عملی را روی دست گیرد.
حوزه آبی هریرود و هیرمند
در حوزه آبی هریرود و هیرمند رودخانه هاى متعددى درجريان ميباشند که اين رودخانه ها عمدتاً از دامنه هاى کوه بابا درمناطق مرکزى کشور سرچشمه میگيرند. دراين حوزه آبى هم استفاده از آب رودخانه های آن به تناسب نيازهاى محيطى محدود بوده و اين آب ها بدون استفاده پس از طى
مسافت نسبتاً طولانى درخاک افغانستان، واردکشور ايران شده ومناطق وسيعى را در استانهاى سيستان و بلوچستان وخراسان آنکشورآبيارى میکند.
رودخانه هیرمند
رودخانه هیرمند از جمله بزرگترين رودخانه هاى افغانستان بوده که از ارتفاعات کوه بابا (واقع درشصت کيلومترى غرب کابل) سرچشمه گرفته ودرميان اراضى کوهستانى بطرف جنوب وجنوب غرب کشورجريان دارد. اين رودخانه با عبور از نزديکى گرشک وارد اراضى مسطح وهموارگرديده وبارسيدن به قلعه تاريخى بست، مسيرخود را به سمت جنوب وسپس بسمت غرب و
بعداز سدکمال خان بسوى شمال تغيير ميدهد. رود هلمندبا ١٤٠٠٠ کيلومترطول بزرگترين رودخانه داخلى کشوربوده که در دوطرف شمال و جنوب آن دشت هاى پهناورمارگو و گود زره قراردارد.
رودخانه هلمند پس از طی مسافتی به دوشاخه تقسيم ميگردد که يک شاخه آن بطرف شمال وشاخه ديگر آن بطرف شمال غرب جريان مىيابد. شاخه شمالى آن که قسمتى ازمرزميان افغانستان وايران را تشکيل ميدهد، پس از آنکه چخانسور(نيمروز) راآبيارى میکند به درياچه هامون ميريزد. شاخه دومى آن که بطرف شمال غرب جريان دارد، وارد ايران شده و در چاه نيمه های زابل ذخيره ميشود.
بارش باران هاى فصلى وآب شدن ذخيره هاى برفى ارتفاعات(مرکزى) در اواخر زمستان و اوايل بهارباعث طغيان آب در رود هیرمند شده که بعضاً باعث ويرانى هايى درولايت نيمروز افغانستان ميگردد. ولى درفصل هاى تابستان و پایيزآب اين رودخانه به تدريج کم شده ودرقسمت هاى پایين آن خشک ميشود. رودخانه هیرمند ۴۰% زمین های کشاورزی افغانستان را آبیاری میکند. این رودخانه امکانات توسعه فراوان را دارا می باشد.
رودخانه هیرمند مهمترین تامین کننده آب برای استان سیستان و بلوچستان ایران بشمار می رود. اهمیت آب این رودخانه برای ایران بقدریست که بسته شدن آب هیرمند بالای ایران باعث تحولات منفی زیست محیطی و حتی فاجعه انسانی در استان سیستان و بلوچستان ایران خواهد گردید.
موضوع آب رودخانه هیرمنداز گذشته باعث ایجاد تنش در روابط افغانستان با ایران بوده و در شرایط حاضر نیز این مساله کاملاً حل نگردیده است. حل مساله آب هیرمند چندین مرتبه مورد حکمیت کشور های خارجی قرار گرفت که در هر مرتبه قناعت جانب ایران را حاصل کرده نتوانسته است. آخرین قرارداد بین افغانستان و ایران در زمان صدارت محمد موسی شفیق در رابطه به آب هیرمند منعقد گردیده است.
چگونگی استفاده ایران از آب رود هیرمند
خشکسالى هاى متواتردراواخر دهه چهل وخشک شدن رودخانه هیرمند، دولت ايران را برآن داشت تا بااستفاده از مشاوره هاى تخصصى جاپاني ها، براى کاستن دامنه زيانهاى ناشى از شرايط اقليمى و استفاده مناسب از آب رودخانه هیرمند، اين آب رادر گودالهاى
که درکنار مرزبا افغانستان ايجادشده، هدايت کرده و ذخيره سازى کند. اين ذخيره گاه هاى (مصنوعى) درايران بنام چاهنیمه( Chanemeh) های زابل یاد میشود که قبلاً تعداد آنها به سه حلقه میرسید و این چاهنیمه ها به ظرفیت ۰.۷ ملیارد متر مکعب برای مصرف آشامیدنی احداث گردیده بودند اما دولت ایران با احداث چاهنیمه چهارمی ظرفیت آنها را به ۱ ملیارد متر مکعب رسانید. براى احداث چاهنيمه چهارم درمجاورت چاهنيمه هاى قبلى (که همگى با صرف ميليونها دلاراحداث شده
اند) مبلغ هشتاد ميليون دلارپول به مصرف رسيده وکار احداث آن دراوايل سال ١٣٨٣ شمسى به پايان رسيد.
طرح احداث خط لوله ١٩٢ کيلومترى (آب براى شهريک ميليون جمعيتى زاهدان) از پروژه هاى مهم ديگرى است که جهت انتقال آب ذخيره شده ازرود هیرمند، در چاهنيمه ها به شهرزاهدان درسال ١٣٨٣ به بهره بردارى سپرده شد. قراراست که آب انتقال شده توسط اين خط لوله که مقدار آن به ٣٧ ميليون مترمکعب میرسد، نياز هاى آبى (هشتصدهزارنفر) از ساکنان شهرزاهدان مرکز استان سيستان وبلوچستان رادر سال تامين کند. براى اجراى اين پروژه هم مبلغى درحدود ٧٥
ميليون دالر بمصرف رسيده است. این در حالی است که به اساس معاهده سال ۱۳۵۱ در مورد تقسیم آب رودخانه هیرمند، جانب ایران حق استفاده از آب هیرمند را به طوریکه در حال حاضر جریان دارد، دارا نمیباشد. زیرا مطابق به مفاد قرارداد تقسیم آب هیرمند بین دوکشور از مجموع ۱۷۶ متر مکعب فی ثانیه آب هیرمند، حقآبه ایران ۲۶ مترمکعب فی ثانیه که معادل ۸۲۰ ملیون مترمکعب میشود، تعیین گردیده است.
تامین آب موردنياز شهرزاهدان با جمعيت تخميناً يک ميليونى آن از ذخيره هاى آب هیرمند، برخلاف مواد موافقتنامه تقسيم آب هیرمند ميان ايران وافغانستان است ، زيرا درهيچ ماده يا مواد آن افغانستان تعهدى به ايران نسپرده تا آب موردنياز
مرکزاستان سيستان و بلوچستان وبخصوص شهرزاهدان را از رودخانه هیرمند تهيه کند. برای معلومات بیشتر در مورد موضوع آب بین افغانستان و ایران، اشاره به قرارداد آب هیرمند بین این دو کشور میکنم.
جزئیات قرارداد آب هیرمند بین افغانستان و ایران
این قرارداد که بنام قرارداد شفيق-هويدا مشهور است بعد از سفر محمد موسی شفیق صدراعظم وقت افغانستان به ایران در ماه میزان سال ۱۳۴۷ ، منعقد گردیده است. هنگام این سفر گفت وگوهای دوجانبه در باره مساله رودخانه هيرمند آغاز شد. اين مذاکرات در نهايت در سال ۱۳۵۱، به امضاء يک معاهده و دو پروتکل منجر شد. براساس معاهده سال ۱۳۵۱ (مارچ١٩٧٣) تقسيم آب رودخانه هیرمند، حقابه ايران عبارت است از: "مجموع مقدارآبى که از رودهيرمنددرسال نورمال آب
ويا سال مافوق نورمال آب ازطرف افغانستان به ايران تحويل داده ميشود منحصراست به اوسط(متوسط) جريان ٢٢ مترمکعب درثانيه طبق جدول شماره ١٠ راپور کميسيون دلتاى هيرمند مورخ ٢٨ فبرورى ١٩٥٠ مطابق تقسيمات ماهانهیي که درستون (٢) جدول مندرج ماده سوم اين معاهده ذکرشده ويک مقدار اضافى اوسط(متوسط) جريان چارمترمکعب درثانيه متناسب به تقسيمات ماهانه مشمول
ستون (٢) جدول مندرج درماده سوم توضيح گرديده وبه سايقه حسن نيت وعلايق برادرانه ازطرف افغانستان به ايران تحويل داده ميشود. " معاهده آب هیرمند بین افغانستان و ایران به تصویب شورای ملی افغانستان نرسید. و مخالفین رژیم همان وقت از معاهده متذکره به عنوان ابزار قوی تبلیغاتی علیه حکومت موسی شفیق استفاده کردند. و همین معاهده یکی از عوامل براندازی حکومت شفیق و کودتای سال
۱۳۵۲ محسوب میگردد.
ایرادات وارد بر معاهده آب هیرمند
در رابطه به موضوع آب هیرمند بین ایران و افغانستان، هردو کشور دارای دید یکسان نمیباشند طوریکه جانب ایرانی خواهان اجرای مواد موافقتنامه سال ۱۳۵۱ میباشد . اما جانب افغانستان در رابطه جهت گیری مشخص ندارد. و هنگامی که از جانب دولتمردان ایرانی تقاضای مذاکره روی موضوع آب هیرمند، صورت گرفت، جانب افغانستان به دلیل عدم آماده گی های لازم حاضر به مذاکره در این مورد نگردیده است. در قسمت موافقتنامه سال ۱۳۵۱ ایراداتی وجود دارد که دولت افغانستان باید آنها را جداً در نظر گرفته و موضوع آب هیرمند
را با ایران مورد بازرسی قرار دهد. ایرادات متذکره به قرار ذیل میباشد:
۱- قرارداد هایی که میان دولت ها منعقد می گردد، از لحاظ حقوقی قدرت الزامی خود را بعد از الحاق هردو دولت به همان قرارداد یا معاهده پیدا میکند. دولت افغانستان هیچگاهی به قرارداد سال ۱۳۵۱ میان افغانستان و ایران در مورد آب هیرمند الحاق نکرده است. بنابراین
حکومت افغانستان مطابق به قانون اساسی این کشور ملزم به اجرای قرارداد سال ۱۳۵۱ تا زمان الحاق افغانستان به این موافقتنامه نیست.
۲- قرارداد سال ۱۳۵۱ بر مبناي محاسبات همان وقت از مقدار آب رودخانه هیرمند بسته شده است. در آن زمان آب رودخانه هیرمند ۱۷۶ مترمکعب در ثانیه محاسبه شده بود و به اساس همین محاسبه حقآبه ایران ۲۲ مترمکعب در ثانیه تعیین گردیده بود.( چهارمتر مکعب اضافی به شکل حسن نیت به ایران وگذار شده است.) اما در اوضاع و احوال کنونی که در اثر خشک سالی های چند ساله سطح آب در افغانستان
تقلیل یافته، آب رودخانه هیرمند نیز به میزان گذشته خود باقی نمانده است. بناءً واگذاری آب رودخانه هیرمند به اساس محاسبات و معیار های گذشته کاملاً به ضرر افغانستان خواهد بود.
۳- تا به حال جانب ایران کاملاً خلاف قرارداد سال ۱۳۵۱ رفتار کرده است. طوری که ظرفیت ذخیره های آب را که در آنسوی مرز با افغانستان برای ذخیره آب هیرمند احداث شده بود از ۰.۷ ملیارد مترمکعب به ۱ ملیارد متر مکعب و تعداد این ذخیره ها را از سه به چهار ذخیره آب ازدیاد بخشیده است. همچنان خلاف رفتاری صریح دیگر جانب ایران از مفاد قرارداد ۱۳۵۱ احداث خط لوله انتقال آب هیرمند برای تامین آب شهر زاهدان مرکز استان سیستان و بلوچستان می باشد. بناءً هرگاه دولت ایران به عنوان طالب اجرای قرارداد ۱۳۵۱ بخود حق میدهد که قرارداد مورد نظر خود را نقض کند، جانب افغانستان نیز بخود حق خواهد
داد تا قرارداد متذکره را مورد تجدید نظر قرار دهد.
پینشهاد به دولت افغانستان در مورد رودخانه هیرمند
بنا به موارد ذکر شده در بالا دولت افغانستان باید بطور جدی موضوع آب هیرمند را مورد توجه خود قرار داده و اقدامات زیر را روی دست گیرد:
الف: اقدامات عاجل در جهت پیمایش مقدار آب رودخانه هیرمند بشکل فنی و مسلکی آن.
ب: تشخیص دقیق نیازمندی های مناطق مسیر رودخانه هیرمند به آب این رودخانه.
ج: تعین حقآبه ایران با در نظرداشت دو موضوع ذکر شده در بالا.
نکات مهمی که میخواهم در آخر این مبحث بیان کنم اینست که اجرای موارد ذکر شده در بالا زمانی میسر خواهد شد، که اولاً افغانستان سطح وابسته گی خود را به ایران کاهش دهد. عمده ترین وابسته گی افغانستان را به ایران مهاجرین تشکیل میدهد. طوریکه در مبحث مربوط به رود آمو بیان کردم در اجرای طرح دیپلوماسی آب افغانستان رودخانه آمو در مقام اول قرار دارد یعنی افغانستان اولاً باید در مورد رودخانه آمو اقدام کند. سود و شغلی را که از پروژه آب آمو بدست میآورد، در قسمت اشتغال و عودت مهاجرینی که در ایران به سر میبرند به مصرف برساند تا در مرحله دومی نوبت به حل موضوع آب با ایران
فرا رسد.
افغانستان کشوریست که هم از داخل و هم از بیرون شدیداً آسیبپذیر میباشد. برای اجرای طرح دیپلوماسی آب باید از هردو ناحیه داخلی و خارجی میزان آسیبپذیری را کاهش داد. در داخل باید موضوع آب را به عنوان یک مساله ملی در بین مردم تبلیغ و ترویج کرد. تا اجماع همگانی در این مورد حاصل شود و بهترین الگو در این مورد پروژه هسته یی ایران میباشد. در بعد خارجی باید قسمی عمل صورت گیرد که همسایگان افغانستان بصورت جمع در برابر افغانستان قرار گرفته نتوانند. مثلاً در پروژه آمو
افغانستان نیاز به ایجاد بند های آبگردان جهت استفاده برای تولید برق و کشاورزی دارد که همسایه غربی افغانستان یعنی ایران در قسمت بند سازی از جایگاه ویژه یی در میان کشور های جهان برخودار میباشد. استفاده از تجربه این کشور برای افغانستان ضروری میباشد. و یا در رابطه به آب هیرمند افغانستان در نواحی این رودخانه دارای بیابان های وسیع برای آبیاری و کشاورزی میباشد که در این عرصه بهترین کمک را به افغانستان، پاکستان کرده می تواند. زیرا پاکستان دارای تجربه چهلوچند ساله در قسمت آبیاری، و دارای یکی از بزرگترین شبکه های آبیاری در جهان میباشد.
هریرود
هریرود از دامنه هاى کوه بابا درمناطق مرکزى کشورسرچشمه گرفته و از بهم پيوستن دوشاخه فرعى درمنطقه «دولت يار» به وجود مىآيد. هريرود مسافت طولانى را درداخل ولايت غور طى نموده وبا عبورازشهر چغچران مرکز آن ولايت وارد ولايت هرات ميشود. در شمال اسلام قلعه رو به شمال می نهد از همین نقطه به طول شصت کيلومتر مرز مشترک
ميان ايران و افغانستان را تشکيل ميدهد. هريرود١١٢٤ کيلومترطول داشته و٥٦٠ کيلومترآن درداخل افغانستان جارى است. هريرود سرانجام وارد ترکمنستان شده ودر ريگزارهاى «قره قوم» دفن ميگردد. امتداد این رودخانه در ترکمنستان "زهین" نام دارد.
چگونگی بهره برداری ایران و ترکمنستان از آب هریرود
" درسالهاى اخيردوکشور همسايه ايران و ترکمنستان در تبانی با هم، سدى رابنام سد دوستی، بمنظوربهره بردارى از آب هریرود احداث کردند. سد دولتى دوستی با همکارى مشترک دوکشورترکمنستان و ايران روى آب هاى هريرود درهفتادوپنج کيلومترى سرخس احداث گرديده است. هدف احداث اين سدآبيارى ٥٠ هزارهکتاراز اراضى زراعتى دوکشور
وتامين ١٥٠ ميليون مترمکعب آب آشامیدنی شهر سه ميليون نفرى مشهد ميباشد. کاستن خطر سيل وبهبود زيست محيطى منطقه از جمله هدفهاى ديگراحداث سد دولتى اعلام شده است. عمليات اجراى ساخت اين سد درسال ١٣٧٩ش( دوره طالبان بعد از کشتن٩ نفر دیپلومات ايرانى درشهر مزارشريف و اوج اختلاف ايران با طالبان) آغاز و تا اوايل بهارسال ١٣٨٣ شمسى که آبگيرى شد، ٨١
فيصد کارهاى اجرائى آن به انجام رسید. قرار بود که این سد در سال ۱۳۸۴ به بهره برداری سپرده شود اما دو کشور ایران و ترکمنستان به موافقه همدیگریکسال قبل از موعد تعین شده یعنی در سال۱۳۸۳ کار اعمار این سد را به انجام رسانیدند. مصرف اجراى اين پروژه ١٦٨ ميليون دالرمحاسبه شده بود که توسط دوکشور متذکره بصورت مساوى تامین گردید."
ایران و ترکمنستان بدون در نظر گرفتن افغانستان به عنوان کشور منبع هریرود و یا کشور ناظر، سد دوستی را به توافق هم، به منظور ذخیره آب رودخانه یکه منبع آن افغانستان است احداث کردند.
دولت افغانستان به عنوان کشور منبع هریرود و کشوریکه حق بیشتر نظر به ایران و ترکمنستان بالای هریرود دارد باید اعتراض رسمی خود را مبنی بر غیر حقوقی بودن احداث سد دوستی و عدم موافقت خود در این راستا، هرچه زودتر اعلام کند. زیرا زمانی که جانب افغانستان پروژه بهره برداری از آب هریرود را روی دست گیرد، درب اعتراضات و مخالفت های حقوقی دولت های ایران و ترکمنستان باید از قبل بسته ساخته شده باشد.
حوزه آبی جنوب هندوکش و سفیدکوه
درحوزه آبى جنوب هندوکش وسفيدکوه رودخانه هايى چون پنجشير، کابل، لوگر، عليشنگ، وکنروکامه قرارگرفته اند. اين رودخانه ها از دامنه هاى جنوبى هندوکش ورشته کوه هاى بابا وسفيدکوه سرچشمه گرفته وپس ازطى مسافتى تقريباً٤٦٠ کيلومتردرداخل خاک
افغانستان واردخاک پاکستان شده و بلآخره در رودخانه سند ميريزند. باوجودآنکه جهت استحصال برق سدهايى همچون نغلو، ماهى پر، سروبى و درونته بالاى رودخانه کابل احداث شده، ولى بازهم بهره بردارى اقتصادى درصنعت وزراعت از آب هاى اين حوزه آبى اندک بوده واضافه آب آن پس از آبيارى مناطق وسيعى درايالت صوبه سرحد وارد
رودخانه سنددرخاک پاکستان مي شود. جریان آب این حوزه آبی در نهایت به خاک پاکستان سرازیر می شود.
به باور نگارنده در شرایط حاضر اتخاذ سیاست آب از جانب افغانستان در برابر پاکستان خیلی ها عملی نمیباشد. زیرا میزان وابستگی افغانستان به پاکستان خیلی ها بلند بوده و در میان مدت امکان رفع آن بعید به نظر میرسد. همچنان از لحاظ امنیتی افغانستان متاثر از سیاست های پاکستان است. افغانستان در قدم اول باید متوجه طرح و اجرای سیاست آب در برابر جوانبی باشد که میزان وابستگی به آن جوانب کم باشد.
مطالعه تمام آبهای افغانستان که از این حوزه آبی به کشور پاکستان سرازیر میشود، نیازمند وقت کافی و پژوهش گستردهتر در این رابطه میباشد. من در اینجا صرف به وضعیت آب در پاکستان و ارزش آبهای افغانستان برای پاکستان مختصراً اشاره می کنم تا از اینطریق اهمیت و برنده گی دیپلوماسی آب را در برابر پاکستان را به نمایش بگذارم.
وضعیت آب در پاکستان
ذخایر آبی پاکستان از لحاظ جغرافیایی مرهون منابع آبی همسایگان شرقی- غربی اش بوده و این در حالیست که سکتور زراعت در این کشور از جمله نهاد های اساسی اقتصادی محسوب میشود. کمبود ذخایر آب به مثابه فشاریست که همواره ذهن سیاسی- اقتصادی پاکستان را تخریش کرده و حکومات نظامی و غیر نظامی این کشور را در اختلاف زمان به چالش های جدی فرا خوانده است. هرگاه پاکستان در راستای دریافت راه های برون رفت از این بن بست به موفقیت نایل نگردد، این کشور در سال ۲۰۲۰ از جمله کشور های قحطی زده جهان خواهد بود. مشکل
کمبود منابع آب با در نظرداشت رشد نفوس در این کشور امر سطحی نیست. این مشکل روند رشد اقتصادی پاکستان را در آینده شدیداً متاثر خواهد ساخت. آقای Johm Briscoe مشاور ارشد بانک جهانی در امور منابع آب های آسیای جنوبی، در گزارش خود در رابطه به منابع آبی پاکستان چنین نوشته است" کشور پاکستان جهت حفظ و بهبود ساختار کنونی شبکه آبرسانی اش سالانه به ۱۰ بلیون دالر آمریکایی نیاز دارد.
اقتصاد پاکستان متکی به کشاورزی است. ۸۸% آب در این کشور، در بخش کشاورزی به مصرف میرسد. تقریباً ۶۸% نفوس پاکستان در دهات زنده گی میکنند که اینها به شکل مستقیم و غیر مستقیم ارتباط به کشاورزی دارند. بیشتر از ۷۰% صادرات پاکستان را محصولات کشاورزی تشکیل میدهد که آب تکیه گاه اصلی بخش کشاورزی در پاکستان را تشکیل میدهد. این در حالی است که سطح آب در این کشور در اثر رشد نفوس و عوامل مختلف دیگر، تقلیل زیادی یافته است.
کمبود و کاهش روز افزون منابع آب و در مقابل رشد نفوس و صنایع که در تخریب محیط زیست و کم شدن سطح آب در پاکستان نقش دارد، چالش بزرگی در برابر پاکستان میباشد. این کشور همواره تلاش میکند تا این نقطه ضعف را تقویت کرده و نگذارد که بیشتر از این پیکر سیاسی اش را بیازارد. در این راستا پاکستان در نظر دارد که یکتعداد بند های آبگردان با ظرفیت های کلان را در این کشور اعمار کند. یکی از این بند ها بند جنجال برانگیز کالاباغ در منطقه ( میانوالی ) ایالت پنجاب در کنار رودخانه سند و حدود ۵۰ کیلومتری جنوب پل اتک، است. این بند ۲۶۰ فت (۸۰متر) ارتفاع داشته وحداعظمی ارتفاع آب آن ۹۱۵فت تخمین گردیده است. بدین اساس ظرفیت ذخیروی و میزان تولیدی این بند ۶.۱ میلیون ایکر فت
آب و ۳۶۰۰ میگاوات برق میباشد. هزینه این بند ۶ ملیارد دالر آمریکایی تخمین شده است که کار اعمار آن طی ۷-۸ سال به پایه اکمال خواهد رسید. ذخیره آب این بند به طول مایل به طرف رودخانه اندوس(سند) ، ۳۶ مایل به طرف رود سوان و ۱۰ مایل به جانب رودخانه کابل ( تقاطع رودخانه های کابل و اندوس ) امتداد خواهد داشت. موضوع اعمار بند کالاباغ برای اولین مرتبه در سال ۱۹۵۳ مطرح گردید اما تا به حال حکومات مختلف پاکستان موفق به جلب رضایت سه ایالت ( سرحد، بلوچستان و سند ) این کشور در رابطه به اعمار این بند نگردیده اند.
اهمیت آبهای افغانستان برای پاکستان
بادر نظرداشت اینکه پاکستان کشوریست که در صدی بلند اقتصاد آن وابسته به کشاورزی است، ذخیره آب، و مدیریت آن برای این کشور از اهمیت زیادی برخودار میباشد. کمبود ذخایر آب و تهدید پاکستان بوسیله آب از جانب همسایه های شرقی و غربی اش همواره موضوعی بوده است که ذهن دولتمردان پاکستان را مغشوش نگهداشته است. پاکستان در رابطه به موضوع سهم بندی آب رودخانه اندوس با همسایه غربی اش یعنی هندوستان تقریباَ به توافقی دست یافته اما موضوع آب بین افغانستان و پاکستان حل ناشده باقی مانده است. کشور پاکستان تلاش های زیادی را تا به حال انجام داده است که در رابطه به موضوع آب با افغانستان به یک راه حل برسد. طوریکه روزنامه پاکستانی دیلی نایمز در شماره ۲۸ مارچ ۲۰۰۴ خود به نقل از وزارت امور خارجه پاکستان در رابطه به موضوع آب با افغانستان اینطور نوشته است." از آنجاییکه معاهده آبهای مشترک
در سال ۱۹۲۱ میان افغانستان و حکومت هند برتانوی جزئیات بیشتر را در مورد آب های مشترک افغانستان و پاکستان احتوا نمی کند بناءً نمی تواند اساس معاده دوجانبه در زمینه قرار گیرد." روزنامه متذکره به دوام گزارش خود می افزاید که: قرار بود که وزارت آب و برق پاکستان مسوده معاهده استفاده از آبهای مشترک افغانستان –پاکستان را تهیه کند. کمیسیون موظف به اینکار از جانب وزارت آب و برق از وزارت خارجه پاکستان تقاضا بهعمل آورده بود که تا معلومات لازم را در مورد استفاده کنونی و متوقع افغانستان از آبهای مشترک را بدست آورد. همچنان کمیسیون مذکور از حکومات ایالتی سرحد و بلوچستان تقاضا کرده بود تا مقدار آبهای را که از رودخانه های افغانستان مانند رود کابل، کایتور، توچی و گومل وراد قلمرو پاکستان میشود، سنجش کنند.
همین روزنامه به نقل از منابع رسمی پاکستان نوشته بود که رودخانه های کابل و کنر شاخه های مهم رودخانه اندوس را تشکیل میدهد و استفاده مشروع جانب افغانستان از آبهای مذبور منجر به کاهش ۱۵% آب رودخانه اندوس خواهد گردید.
روزنامه The Nation پاکستانی در شماره مورخ ۲۴ مارچ۲۰۰۴ خود به نقل از مقامات رسمی پاکستان گزارش داده بود که از رودخانه های کابل، کنر و سایر رودخانه های افغانستان مجموعاً بیش از هژده ملیون ایکرفت MAF آب به کشور پاکستان سرازیر میگردد. در حالیکه مجموع آب مورد نیاز پاکستان ۱۱۶ ملیون ایکرفت آب در سال میباشد.
در سایت انترنتی رسمی وزارت آب و برق پاکستان جریان سالانه آبهای رودخانه های پاکستان در سه مقصع زمانی (بین سالهای ۱۹۲۲-۱۹۶۱ ، ۱۹۸۵-۱۹۹۵ و ۲۰۰۰-۲۰۰۲ ) توسط یک جدول به نمایش گذاشته شده است. در این جدول رودخانه کابل نیز شامل است و مقدار قابل ملاحضه آب سالانه پاکستان را همین رودخانه تشکیل میدهد. طوریکه در مقطع اول از مجموع ۱۸۹ ملیون ایکرفت آب تمامی رودخانه های پاکستان، رودخانه کابل ۲۶ ملیون ایکرفت آنرا، در مقطع دوم از مجموع ۱۴۸.۸ ملیون ایکرفت، ۲۳.۴ ملیون ایکرفت آنرا و بلآخره در مقطع سومی از مجموع ۹۲.۶۲ ملیون ایکرفت آب، ۱۸.۹ ملیون ایکرفت آنرا تشکیل میدهد.
طوریکه در بالا هم ذکر کردم بخش اعظم اقتصاد پاکستان را کشاورزی تشکیل میدهد. رشد و رونق کشاورزی بسته گی به موجودیت آب دارد. گرچه کشور پاکستان دارای یکی از بزرگترین سیستم های آبیاری در جهان میباشد اما در این اواخر نیاز این کشور به آب روزافزون میباشد و این نیازمندی آهسته آهسته برای پاکستان به شکل یک چالش بزرگ در میآید. زیرا که نیاز های روبه افزایش پاکستان به آب ایجاب میکند که این کشور مصرف آب خود را کاهش داده و از هدر رفتن آب و همچنان ذخیره آب بند های بزرگ را اعمار کند. اما اینکار برای پاکستان به ساده گی میسر نیست زیرا علاوه بر اینکه یک مقدار قابل ملاحضه آب این کشور از بیرون تامین میگردد ( که این کار در دراز مدت برای پاکستان میسر نخواهد بود ) در داخل نیز این کشور در بین واحد های فدرالی خود در رابطه به تقسیم آب و ذخیره آن به مشکلات جدی مواجه میباشد. زیرا
به استثنای ایالت پنجاب سایر ایالت های این کشور بنا به دلایل متعدد سیاسی و اقتصادی حاضر نیستند که پروژه های سد سازی پاکستان را حمایت کنند.
هرچند در حال حاضر برای دولت افغانستان میسر نیست که طرح دیپلوماسی آب را در برابر پاکستان عملی سازد اما طوریکه از اظهارات مقامات پاکستانی معلوم میشود آنها خواهان انعقاد قرارداد های تقسیم آب بین خودشان و افغانستان هستند. دولت افغانستان باید قبل از اینکه بطرف انعقاد قرارداد در رابطه به سهم بندی آب با پاکستان برود، باید آماده گی های لازم از قبیل سنجش مقدار آبهایکه به پاکستان سرازیر میشود و میزان نیازمندی داخلی به آبهای متذکره را، باید داشته باشد.
موضوع دیگریکه میخواهم بیان کنم اینست، برای دولت پاکستان باید این موضوع تفهیم شود، آبهای را که سالها بدون کدام درد سر از آن استفاده میکند، آب داخلی افغانستان بوده و پاکستان صرف بالای افغانستان دارای حقآبه میباشد نه چیزی بیش از آن. و اینکه دولت پاکستان در اسناد رسمی دولتی خود رودخانه کابل را در پهلوی رودخانه های داخلی خود قرار میدهد، خود فریبیای بیش نیست.
نتیجه
در آخر این نوشته میخواهم که بطور کلی به چند مورد اشاره کنم. اول اینکه آب در شرایط حاضر از اهمیت بیشتر برخودار گردیده و این اهمیت رو به افزایش است. اهمیت آب نه تنها از نقطه نظر اقتصادی بل از نگاه سیاسی نیز قابل دقت میباشد. چه به اساس بعضی از پیش بینی ها، آب در قرن ۲۱ عامل جنگ و منازعه بین کشور ها شناخته شده است. دوم اینکه اهمیت آب برای افغانستان بیش از حد می باشد. زیرا این کشور در عرصه های اقتصادی و سیاسی، نیاز جدی به توسعه دارد، که آب به عنوان عنصر ارزشمند پاسخ خوبی به این نیاز افغانستان خواهد بود.
طوریکه در بالا اشاره کردم اهمیت آب، بطور کل در سطح جهان و به طور خاص در منطقه یی که افغانستان در آن قرار دارد رو به افزایش است. زیرا کشور های این منطقه در پهلوی تلاش در جهت رشد اقتصادی؛ در پی دریافت ابزارهاي به منظور نفوذ بالای یکدیگر خود میباشند. بناءً افغانستان به عنوان کشوری که چندین رودخانه بزرگ از آن سرچشمه می گیرد، باید در رابطه به آب این رودخانه ها دقت بیشتر به خرچ داده و در قسمت مدیریت آب این رودخانه ها و تثبیت موقیعت خویش بالای این آبها، تلاش بیشتر انجام دهد.
باید به خاطر داشت که پرداختن به موضوع مدیریت آب تمامی رودخانه های جاری در افغانستان یکسان نمیباشد. بدین معنی که هر حوزه آبی در افغانستان دارای خصوصیات منحصر به خود است. وضعیت و نیاز به آب در این حوزه ها متنوع میباشد. پرداختن به حل موضوع آب در هر حوزه باید مطابق به شرایط و نیاز های همان حوزه صورت گیرد.
پایان
|