چه رنگین کرده ای در من سرایت
که بوف کور در صادق هدایت
بلوغ شاخص دلبستگی ام...
علی در پشت فیسبوکم برایت
۲۶ اپریل ۲۰۱۳ گوتنبورگ
به لبهایت که خلوت می گزینم
به لبخندت "لئوناردو" ترینم
"مونالیزا" ی باور های نابم
تو را من از غزل می آفرینم
۲۵ اپریل ۲۰۱۳ گوتنبورگ
برای قربانیان بی گناه کویته که دیروز در شعله های انفجار جهالت سوختند
خدا یک بار دیگر دیده را دوخت
گلی سرخی میان رود خون سوخت
دو باره زخم خونین "کویته"
به رگهای خیالم شعله افروخت
۲۴ اپریل ۲۰۱۳ گوتنبورگ
تو که در باورم اعجاز داری
هنوزم فرصت پرواز داری
بپر تا کهکشانهای خیالت
که مثل من غزل پرداز داری
۲۴ اپریل ۲۰۱۳ گوتنبورگ
قلم تندیس پردازت عزیزم
غزل ابریشم نازت عزیزم
حضور روشنت را شعله ور کن
من عاشق نه که سربازت عزیزم
به شکوهمندی حضورت سوگند
که چون آرامش پس از جنگ
نفس های زخمی ام را به شکفتن فرا می خوانی
در ویرانه های شعورم که هزار شعر جوانه بسته اند
هر صبح خورشید پهلو می زند.
تشویش نکن!
در آستان گیسوانت سراپا شانه می شوم
تا گره افتاده گیهای جنگ را با چنگ باز کنم
حالا که تا فرق در شعر فرو رفته است
به جشنواره غزلهای معاصر خوش آمدی
بگو که از کدامین غزل بر عریانی لبخندهایت پیراهن بگیرم
تا روسپی زاده گان جاهلی سنگسارت نتوانند.
عزیزم!
آشفته گی هایت را در بادهای کابل رها کن
زندگی فاصله ی لبخند هاست
از خیابانهای احمق عبور میکنی
بگذار که ابرهای مزاحم زمین گیر شوند
۲۰ اپریل ۲۰۱۳ |