کابل ناتهـ، Kabulnath


















 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 
 
 

اندیشه شاهی

 
 
حقوق بشر و ملل متحد!


 
 
 

   

بشر
حیف که شما از حقوق و حمایت یاد میکنید
ان ملل متحد هم با دالر های امریکایی حرکت میکند
تویی
که در چاه زندان زار زار اشک میریزی
تویی که
غم و رنج ات را سهل تر ز قیمت نفت میدانی

حیف است بشر
که از حق و ضرر فریاد میزنی
اما نگرانی ات مانند مادرم نیست که بچه هایش را
در راهی قاچاقی
صبحانه ی نهنگ های بحر استرالیا و امریکا میبیند

چشم امید ام نابینا شده
ای "حقوق بشر"
چه میشود که یک قران نگران ما هم بشوید..


میدانم
که برایت مهم نیست
تو
آهی مادر دست شکسته ام را ندیدی
تو اشکهای پنهانی پدر نابینا ام را ندیدی
هنوز هم آهی نکشیده ام
که تکه های گوشت برادرم را از شکم نهنگ های اسلامگرا برایم
هدیه آوردند

حیف
و صد نفرین به تو ای "حقوق بشر"
که
صداها خاموش میشوند
بدون اینکه کنسرت مرگ شان را علام کنند

مرگ
بشر را میبینی
و
هنوز هم برایت مهم نیست
زندگی نامه هایمان و هویت مان مانند صداهایمان خاموشانه دفن میشود

به چیزهای بد فکر نمیکنم
خراب کاری هم نمیکنم
دست به کراواتت هم نمیزنم
از حقوق و حمایت هم نمیگم
انقلاب هم نمیکنم
به تو نفرین نمیفرستم بشر
که هنوز هم در من
انسانیت باقیست

ببین
ای
حقوق بشر که
اندر هنرهایی که میوزد در بار
تند
تند
ورق میزند
همان صفحه ی را که ماده های بشر را شما فراموش کرده اید

زخم هایمان را نقاشی میکنیم
درد هایمان را میسرایم
و با شما که از
حق و حمایت حرف میزنید
قسمت میکنم

که
خوشبختی های کودکان بشر را میخواهم
آزادی برادران و خواهران بشر را میخواهم
گردن برده گی را قطع کن
طفلکی نوزاد ام
خواب کاکتوس های بهاری را میبیند


حیف حقوق بشر
که
صدایم
مانند قربانیان "کویته" پاکستان
مرگ بی بسب زنان جهان
معتاد شدن هزار جوانان هم نسلم ز غم و درد
و ز خاموشی "حقوق بشر و ملل متحد"
با مواد مخدر

جهان اتحاد را متعفن تر میکند
و صندلی شعار ام را
صدای بلند امروزی ام را
هوای باقی مانده ی انسانیت را هم
مگس های سیاسی و جاهلان مغز سوراخ شده
روی خیابان های خالی ز مهر و محبت
قربانی آروغ های سخنرانی تمدن شان میشیم
و
حقوق بشر
شلیک میشود با تکان دادن
ورق های زندگی نامه ی مان
که در بدل
خروار خروار دالر های امریکایی به فروشی
میرسد.

اندیشه شاهی…
 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۱۹۱              سال نهــــــــــم                      ثـــــــور    ۱۳۹۲                اول می   ۲۰۱۳