جمعیتی ازناپاکان ، کشوری را بنام پاکستان با وحشت وتروراداره می کنند . بنیاد این دولت که از بدو تاسیس به دشمنی باهمسایگان گذاشته شده است، به مرورزمان، با دستگاه جاسوسی وجهنمی آی ، اس ، آی به لانه تروریزم جهانی مبدل شده وگروهی ازآدمکشان حرفوی را دربرابرجهان قرارداده است واینک باخدعه وفریب وبه نامهای مختلف، مردم خود را نیزترورمی کند. حادثهء خونین نسل کشی هزاره ها در کویته، نمونه کاملی ازهمان دشمنی با مردم خود می باشد. بدینوسیله همدردی عمیق خود را بمردم شریف هزاره مقیم پاکستان که ریشهء اصلی شان به افغانستان عزیزبرمیگردد وخواهران وبرادرانی که در کابل عزیز، اعتصاب غذائی براه انداخته اند با شعری ابرازمی کنم :
گرتو، به قـدرت وتوان ، نفس اماره می کُشی
بِه که هـــزاربی گنه ، به یک اشاره می کُشی
بـــــه حـــال زاربیکسان ، ازچه نظرنمی کنی
خنجرکفـــروکین بکف ، به هرنظاره می کُشی
تــیـغ کشـــیــده ازنــیــام درصف مردمان چرا
بـــه هرکناره می روی ، به هرکناره می کُشی
جمعیت هــــــزاره گان که تکیه گاه مردم است
گـــــاه پــیـاده مـی دَری ، گاه سواره می کُشی
مسخ شده قواره ات ، نیست به کس گزاره ات
سرازگزاره می کَشی ، به این قواره می کُشی
دیــــده درای قـــاتــلــی ، ســفسطه سازجاهلی
زکس نهان نمی کنی ، کـــه آشکاره می کَشی
دست ســیـاه دیگــــران ، راهنمای جهل تست
بـــه استخاره می زنی ، به استشاره می کَشی
خود به هزارها دلیل ، درخـورکشتنی ، ذلیل!
شـــــرم بتو هزاربار ، ازچه هزاره می کُشی
گــرچه « اسیر» بارها زوحشت تو کشته شد
دستت اگـــــربه اورسد ، بازدوباره می کُشی
م.نسیم « اسیر» ۲۱فبروری ۲۰۱۳م ، فرانکفورت |