کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   
مریم محبوب
 
  
آفرین ایشور داس !
 
 
 

 

سایت کابل ناتهـ نه ساله شد.

این سایت بیش ازآن که فکرکنی، برای من و تو کار کرده است برای من و تویی که از اقلیت هندو های کشور نیستیم. اما این سایت ما را روشن کرده و آنچه را که سال ها نادیده می گرفتیم، چنان آیینه ی قد نمایی در برابرما قرار داده تا باری هم شده، سر تا پای ذهنیت های مغشوش ومزدحم خود را  دران به تماشا بایستیم.

 

درست هشت سال تمام کابل ناتهـ، کار کرد تا صدای اقلیت مظلومی را بگوش من و تو برساند. صدای کسانی را که اگر گذر ما و یا پدران و مادران ما به آنها می افتاد، عمدا از آنها به جرم هندو بودن شان، به جرم مسلمان نبودن شان، به جرم مسجد نرفتن شان، روی بر می تافتیم. به جرم اینکه اجساد مردگانش شان را می سوزانند، آنها را ناپاک و نا مطهر قلمداد میکردیم، اما بی خبر از آنکه ازباشندگان اصیل کابل، بگرام، جلال آباد و سایر جاهای کشور، همین مردم بودند و همین مردم بودند که همواره در برابر هجوم بیگانگان ایستادند. در برابر یورش یونانی ها، عرب ها، مغول ها و سایرین  پایداری و مقاومت کردند و میراث و فرهنگ مشترک نیاکان ما را حفظ کردند.

 

ایشور داس هشت سال تمام نوشت تا بدانیم که بودیسم و هندوئیسم یکی از قدیمترین آیین های این سرزمین است.

 

ایشور داس هشت سال نوشت تا فرهنگ و اعتقادات هندو های افغان را به عنوان کهن ترین شهروندان افغانستان به ما معرفی کند و رنج های بیکران شان  را در سرزمین اجدادی خود شان، که دران رنج می برند و حق و عزت مسلم شان خدشه دار می شود، بیان کند.  اکثریت مسلمان بودن، به هیچ روی حق تعدی روا داشتن بر هیچ اقلیتی را توجیه نمی کند. دموکراسی و عدالت اجتماعی همانگونه که اکثریت ها را مراعات می کند، حامی اساسی حقوق اقلیت هاست.

 

ایشور داس نوشت  در سرزمین افغانستان با تمام بی عدالتی هایی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی که شامل اکثریت مردم است، هندو های افغان در بی عدالتی های مضاعف بسر میبردند.

اگردر دوران ظاهرشاه، در انزوا بسر میبردند و با آنها چنان برخورد میشد که گویی از شمار شهروندان افغانستان نیستند و زمینه های پیشرفت و دست یافتن به مقام های بالای دولتی برای شان محدود بود، امروز نیز در هنگامه دموکراسی نوین که تبلیغات بی حد و حصری در باره آن جاریست، اوضاع بدتر از قبل است.

 

اگر در زندان دوران کمونیست ها، هندو ها و سیک ها را شکنجه میکردند تا اعتراف کنند که گویی مسلمان و از شمار اشرار اند و زندانی سیکهـ دستارش را نشان میداد که این دستار مسلمانی نیست ومن مسلمان نیستم، اما دست بردار نبودند ویا در دوران جهاد احزاب و گروههای اسلامی، آنها را به جرم هندو بودن شان و به جرم نا مسلمان بودن شان،  زندانی و به قتل میرساندند و خانه های شان را طعمه حریق میکردند، اینک نیز در دوران دموکراسی پر زرق و برق آقای کرزی، آتشگاه دینی شان را ازانها مصادره کرده اند.

 

بگذریم ازان که در دوران طالبان، چه فجایعی بر این مردم رفت که رشته سر دراز می یابد. فشرده اینکه خانه های شان را آتش میزدند. عبادتگاهای شان را ویران میکردند، کودکان شان حق گشت و گذار به کوچه و بازار نداشتند و برای  زن  و مرد شان حکم شده بود تا اجباراً دستار و بقره زرد ( علامت فارقه که در جامعه اسلامی بر اقلیت ها تحمیل می شود ) بپوشند.

 

اکنون نیز، زندگی هندو های افغانستان، روال معمول زندگی یک شهروند آزاد را ندارد. از حقوق شهروندی گرفته تا ثبت نام کودکانشان در مکاتب و پوهنتون  و تا آزادی دینی و حق درمسال و نیایشگاههای شان  ویا راه یافتن به مدارج پیشرفت اجتماعی، و امثال آنها میسر نیست.

 

ایشور داس اینها را نوشت تا من و تو آگاه شویم که حقوق اقلیت ها امروز غیر قابل معامله است و اعتقادات و باور های دینی و فرهنگی و سیاسی افراد لا یتجزی وقابل احترام است.

 

از همین رو نوشتم که ایشور داس بیش ارانچه فکر کنی برای من و تو نوشت که از ایشان سپاس بگذاریم.

 

کابل ناتهـ را تمجید کنیم که یک تنه ایستاد و سنگرحقوق، آزادی و عدالت خواهی را خالی نگذاشت. آفرین ایشور داس !

  

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل     ۱۸۷،          سال    نهـــــــــم،      حوت     ۱۳۹۱ هجری خورشیدی           اول مارچ      ۲۰۱۳ عیسایی