کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   
هزاره درکویته قربانی تروریسم


عتیق الله نایب خیل
 
 

 


روز شنبه شانزدهم فبروری، انفجار بم در یک مارکیت سبزی فروشی درکویتهً پاکستان، تعداد دیگری ازمردم هزاره را به کام مرگ کشانید.

در آغاز می خواهم بگویم که : توسل به چنین حملات، با هرنیت و قصدی که صورت گیرد، نشان از انگیزه های جاهلانه و ضد انسانی دارد؛ به این دلیل، نمی تواند وجدان انسان هایی را نیازارد که به صلح و خوشبختی درجامعه بشری می اندیشند.

اگر به اخبارهمین دوماه اخیر سال ۲۰۱۳ توجه نماییم، بیشترین تصاویر تکان دهندهً این گونه حملات را درکشورهایی می توان مشاهده کرد که مسلمانان درآنها به سر می برند. افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه، لبنان، سومالی، لیبیا ... در صدر اخبار رسانه ها قرار داشته اند، که مردمان بسیاری ازاین کشورها قربانی تروریسم و حملات انتحاری گردیده اند .

سرویس های اطلاعاتی امریکا و غرب توانسته اند جلو همچو حملات تروریستی را درکشورهای شان بگیرند، و یا آن را به حداقل کاهش دهند. بنابرآن این گروه ها درهرجای دیگری ازجهان که دست شان برسد، برای فرونشاندن عطش خود، به این گونه حملات مبادرت می ورزند و خون انسان های بی گناه را به زمین می ریزند. یکی ازین کشورها که شاهد بیشترین نوعی ازین حملات بوده، پاکستان است.

کشورپاکستان، از همان بدو پیدایش خویش، ضربه زدن به هند و نفوذ برافغانستان را در مرکز توجه سیاست خارجی خویش قرار داد. نظامیان، ازآغازین روزهای تشکیل، رتق و فتق امور را دردست گرفتند و سیاست مداران به نقش رهبری ارتش گردن گذاشتند. استفاده از بنیادگرایی گروه های افراطی، به عنوان ابزاری در پیشبرد سیاست خارجی، همواره در صدر برنامه جنرالان پاکستانی بوده است.

ارتش پاکستان و سازمان نیرومند استخباراتی آن، آی اس آی، درحقیقت دولتی است در درون دولت که به پیروی از اهداف یاد شده، پیوسته به ارتباط، تربیه، تجهیز و تمویل گروه های تروریستی پرداخته است. از القاعده و طالبان گرفته تا لشکر جنگوی وهر نیروی دیگری. ابعاد این پشتیبانی تا به جایی رسیده است که اکنون دامن خودشان را گرفته و دیگر توان مهارکردن و مقابله با آن را ندارند. بر پایۀ اطلاعات از این وضع معلوم است که اگر وضع به همین منوال ادامه یابد، جامعه بحران زدهً پاکستان چنان درگیر بحران های بیشتری شود که دیگر گریبان سیاست مدار و نظامی را رها نخواهد کرد.

در پاکستان ارتش نیز از تجانس کافی برخوردار نیست و بخش ها و افراد پرقدرت آن، هرگروهی را که درخدمت اهداف خویش تشخیص دهند کمک می کنند؛ وتاًمین منافع خود را درادامهً وضع موجود می دانند.

احزاب سیاسی پاکستان نه تنها راه حل عملی برای پایان دادن به این بحران ندارند، بلکه اراده سیاسی برای برخورد با آن ها نیز وجوندارد. زیرا این گروه های تندرو افراطی، حضور قوی درشهرهای پاکستان دارند که درسرنوشت انتخابات تاًثیر گذاراند. ازجانبی هم، از ترس توسل نظامیان به یک کودتای دیگرنیز بیمناک می باشند. زیرا ارتش پاکستان تجربهً کافی درامر کودتا دارد و هر زمانی که سیاست مداران راه دیگر روند، ارتش به کودتا متوسل می شود. چنین بوده است که درحیات سیاسی پاکستان تا به حال هیچ دولت منتخبی، قدرت را به دولت منتخب دیگری واگذار نکرده است.

نظامیان پاکستان که روی گروه های افراطی سرمایه گذاری کرده اند، سعی همیشگی داشته اند تا درحملات بالای نیروهای هندی درکشمیرازآنها استفاده نمایند؛ و هم نیروی ذخیره یی درمقابله با آن کشور را آماده داشته باشند. بگذریم ازین که چه نقشی را برای آنان درآیندهً افغانستان در نظر گرفته اند. بدون شک می توان نتیجه گرفت که، تروریسم وارتکاب حملات انتحاری، درواقعیت امر، از پشتیبانی بلندترین مقامات دولتی برخوردار است. به عنوان مشت نمونهً خروار به واقعیت ذیل توجه نماییم:

به تاریخ اول مارچ سال روان عیسوی، علامه طاهر اشرفی رییس شورای علمای پاکستان، که یک نهاد دولتی است، درجواب سوال عبدالحی سحر، خبرنگاربی. بی .سی ،مقیم پاکستان، که از وی پرسیده بود که به عنوان یک عالم دینی حملات انتحاری را جایز می داند، گفت که :
"حمله انتحاری در افغانستان، فلسطین و کشمیر روا و جایز است، زیرا افغانستان از سوی امریکا، کشمیر از سوی هندوستان و فلسطین توسط اسراییل اشغال شده است".

قبل ازاین که درین مورد چیزی بگوییم، بی مورد نخواهد بود که درینجا حکایتی از گلستان سعدی را نقل نماییم :

" آورده اند که نوشیروان عادل در شکارگاهی صید کباب کردند و نمک نبود. غلامی به روستا رفت تا نمک آرد. نوشیروان گفت: نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد. گفتند ازین قدر چه خلل آید؟ گفت: بنیاد ظلم درجهان اول اندکی بوده است. هرکه آمد براو مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده.
اگر زباغ رعیت ملک خورد سیبی
برآورند غلامان او درخت از بیخ
به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد
زنند لشکریانش هزار مرغ به سیخ"

وقتی کسی در مقام رییس شورای علمای یک کشورکه مسلما" تا مدارج خیلی عالی درس خوانده است، چنین پندارد که جان آدمیان بی گناه ستاندن جایز باشد. خدا نگاه کند ازکسی که روی مدرسه و مکتب ندیده است. اگر بخواهیم جواب کوتاهی به این در فشانی بدهیم باید گفت که: هرچه بگندد نمک اش می زنند، وای ازآن روز که بگندد نمک.

صدورچنین فتوایی ازجانب کسی که کشورش به شدت آسیب پذیر و دچار بحران است و احزاب دست راستی و برخی حلقات سرویس های امنیتی و اطلاعاتی دست درازی درپرورش تروریسم دارند، فراهم کردن توجیه و روپوش دینی و مذهبی است به کشتن انسان ها. اما کاش آقای عبدالحی سحر یک سوال دیگر نیزازجناب ایشان می پرسید که آیا حاضر هستند یکی از فرزندان شان و یا بستگان نزدیک شان را به اجرای عمل انتحاری بفرستند؟

پاسخ به این پرسش نشان می داد که جناب رییس شورای علمای پاکستان تا چه حد معتقد به آن چیزی است، که می گوید.

در بستر چنین مساعد برای گسترش تروریسم، جنایتکارانی قتل ونابودی هزاره ها را در دستور کار قرار داده اند. آنجا که نه اشغالگراسرائیلی، نه امریکایی، نه هندی به زعم اشرفی، وجود دارد، بلکه مردمان عادی برای خریدن ترکاری و تهیۀ نان پای مانده بودند، با وحشیگری مقابل شده جان خویش را از دست داده اند. این جنایت را باید محکوم نماییم و هم صدا با همه مدافعین رعایت حقوق شهروندی هزاره ها در کویته، طالب افشأ شدن مجریان اقدامات تروریستی علیه آنها باشیم.
 

 

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل     ۱۸۷،          سال    نهـــــــــم،      حوب     ۱۳۹۱ هجری خورشیدی           اول مارچ      ۲۰۱۳ عیسایی