مى شود عشق را ترانه كشيد، مرزها را ، چه عاشقانه
كشيد
مى شود از نباتِ لب هايم، شعر را متن جاودانه كشيد؟!
مى شود از تو گفت وُ از عشقت؟ مى شود بى خيال غم ها را
خط خطى كرد و ريخت روى زمين، نقش لبخند شاعرانه كشيد
دوره ى زور گويى ست رفيق، همره ام شو كه بيتو تنهايم
مى شود با حضورِ چشمانت، سقفِ مردانه را زنانه كشيد؟
مى شود چارچ كرد آدم را ؟ گه كه افسرده است و تنها هست
سر كه مى خواست روى شانه نهد، بنشينى و كوهِ شانه كشيد
گوش كن ، گوش كن كه گريه كند، از غمش از دل اش كه پر دردست
مى شود هيچ پرسشى نكنى، خط ِ لبخندِ دوستانه كشيد
مى شود قهوه ى حضورِ ترا، ساعتِ كار سر كشم بى تو
شب كه آيم به سوى خانه ى تو، پيكِ ودكاى دلبرانه كشيد
مى شود كم بياورم بى تو، بغلم کن با لباسِ سياه
رُژِ لب سرخ وُ يك خط ِ زيبا ، روى پلكم چه ماهرانه كشيد
رقص زيباى دلبرانه ى ما ، "تانگوئى" ست در خمِ كوچه
پا به پا هى قدم كه برداريم، شبِ زيبا به آشيانه كشيد
تانيا عاكفى |