کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

محقق محمد اکبر امینی

    

 
معرفی مختصر ساحۀ باستانی تپۀ مرنجان کابل

 

 


بطرف شرق بالاحصار کابل بفاصلۀ تقریباً دو کیلومتر، تپۀ بزرگ و طویلی طبیعی شرقاً غرباً افتاده که یک قسمت آن از حصۀ چمن حضوری تا حوالی گذر سیاه سنگ از سالها بدینسو بنام تپۀ مرنجان یاد گردیده است.
در مورد نام مرنجان که تپه به اسم وی مسمی شده است باستثنای روایات افسانوی، کدام سند کتبی تاریخی و یا باستانشناسی تا کنون در دست نیست. از روی شباهت نام مرنجان با دلبرجان (دلبرجین) که نام شهرک باستانی کوشانیان درعلاقه داری نیچکۀ ولسوالی دولت آباد ولایت بلخ میباشد و نیز از روی کشفیات و شواهد باستانشناسی بدست آمده از تپۀ مرنجان و شهر ک کوشانی دلبرجین میتوان گفت که محتملاً نام های دلبرجان (دلبرجین) و مرنجان از همان دوره های کوشانیان بزرگ میباشد که نسل به نسل تا کنون حفظ گردیده است.
در دامنۀ نسبتاً بلند سمت جنوب غربی تپۀ مرنجان در بلندای یک برجستگی طبیعی در زمان سلطنت امیر دوست محمد خان، جسد برادر اش سلطان محمد خان که جد نادر شاه می باشد دفن گردید.
سلطان محمد خان در زمان حیات اش به سلطان محمد طلایی شهرت یافت. زیرا قرار روایات کتبی، در یک جنگ برای فتح پشاور با گرفتن طلا های تقلبی از انگیس ها جبۀ جنگ را به نفع دشمن ( رنجیت سنگ ) رها کرد که به طلایی شهرت یافت. بعد ها گنبد خشتی بر بالای قبر اش که از چهار طرف باز است اعمار گردید که تا کنون به حالت حفاظتی نسبتاً خوبی باقی مانده است. عکس نمره 1
در سال 1933 م. حینیکه نادر شاه پدر ظاهر شاه بقتل رسید جسد اش را در داخل سردابۀ بسیار بزرگ و عمیقی که در دامنۀ جنوبی تپۀ مرنجان در نزدیکی های مقبرۀ سلطان محمد خان طلایی کنده شد دفن نمودند. در زمان پادشاهی ظاهر شاه پسر نادر شاه، بر فراز سردابۀ مذکور مقبرۀ مرتفع با شکوهی که رویکا آن با سنگ مرمر تزیین یافته است بنا گردید که در وسط داخل آن قبرنمای از سنگ مرمر را قرار دادند. بعد ها تمامی اعضای فامیل و نزدیکان نادر شاه و برادران اش همه در کنار مرقد نادر شاه در داخل سردابۀ مذکور دفن شدند. عکس شماره 1
در زمان حاکمیت حزب باصطلاح دیموکراتیک خلق افغانستان، اعضای حزب مذکور که کشته می شدند همه برفراز همین تپۀ با تشریفات خاص حزبی دفن می شدند که از آن ببعد همین قسمت تپۀ مرنجان بنام تپۀ شهدأ شهرت یافت.
در بهار سال 1933م. که کار سردابه کنی مرقد نادر شاه تازه آغاز یافته بود، بطور اتفاقی مجسمه یی از دامنه فوقانی تپۀ مرنجان پیدا شد که خبر کشف آن به مرکز باستانشاسی فرانسه در افغانستان ( دفه) که در آن وقت بحیث یگانه موسسه تمامی امور باستانشناسی افغانستان را بطور انحصاری بعهده داشت رسانده شد.
به اثر اطلاعیۀ مذکور بود که مهندس تیم باستانشناسان فرانسوی آقای ژان کرل که در غیاب پروفیسور هاکن ، امور حفریات را در افغانستان سرپرستی می کرد به محل کشف مجسمه در تپۀ مرنجان کابل شتافت و بالا وقفه فردای آن روز ( پانزدۀ جون 1933م.) حفریات سیستماتیک علمی را در محل کشف مجسمۀ مذکور آغاز نمود. حینیکه موسیو هاکن وارد کابل شد وی یکجا با آقای ژان کرل کار حفریات مذکور را الی تاریخ 27 جون همان سال پیش بردند.
محل حفریات مذکور بطرف شمال شرق مقبرۀ موجودۀ سلطان محمد طلایی بفاصلۀ تقریباً 400 متر و به ارتفاع تقریبی 100 متر از سطح اراضی منطقۀ مسکونی سیاه سنگ در نقطۀ بلندی از دامنۀ جنوبی تپۀ مرنجان موقعیت دارد.
در جریان حفریات بزودی معلوم شد که در محل مذکور آبادی های محتملاً از عهد کوشانیان قرار دارد. از روی مواد مکشوفه چنین نتیجه گیری بعمل آمد که اصلاً در عهد کوشانیان بزرگ طی قرون اول و دوم میلادی در محل مذکور معبد بودایی مستطیل شکلی بنا شده بود که دارای استوپه ها، مجسمه های خرد و بزرگ و اطاقهای مربوط بیک معبد ( ویهاره) ها و غیره بود که بعد ها با روی کار آمدن یفتلی ها که در همه نقاط افغانستان به معابد بودایی خسارات زیادی وارد نمودند، این معبد نیز خساره مند شد و از رونق افتاد. تا اینکه بعد از سقوط یفتلیان در اوایل قرن ششم میلادی دوباره حیات راهبی در این معبد از سر گرفته شد. شکست و ریخت معبد ترمیم و برج باره ها و دیوار های استحکامی در زوایای بنای قدیمی آن از نو ساخته شد.
در جریان حفریات یک مجسمۀ بزرگ گلی بودیستوا که در بین دو دیوار مخفی گردیده بود بدست آمد که محتملاً آنرا از خطر تخریب یفتلیان پنهان ساخته بودند. این مجسمۀ بزرگ گلی که در موزیم کابل به نمایش قرار داده شده بود با تعداد 2000 مجسمۀ دیگر در سال 2001م. توسط طالبان در داخل موزیم ملی افغانستان تخریب گردید. عکس نمره 2
بر اساس راپور نگاشته شده از این حفریات توسط مرحوم احمد علی کهزارد، علاوه از مجسمه ها، دوازده عدد سکۀ طلایی مربوط به دورۀ کوشانو ساسانی که در یکی از آن نام بهرام بشکل بهرام بزرگ شهنشاۀ کوشان خوانده شده بدست آمده است. یازده عدد دیگر این دسته از سکه ها متعلق به فیروز، هرمزد، شاهپور و بهرام میباشد.
همین رقم 373 عدد سکۀ نقزه یی از جمله 279 عدد آن مربوط به شاهپور دوم ساسانی ( 279 م. تا 310 م.)؛ 24 عدد مربوط به اردشیر دوم ساسانی (306 - 383م.) و یازده عدد باقیمانده به شاهپور سوم ( 383 – 388م.) مربوط میباشد از ساحۀ مذکور بدست آمد.
باستانشناسان فرانسوی با همین اندزه از کار حفریات ساحۀ مذکور اکتفا کرده معلومات خود را در مورد این ساحه تکمیل نمودند و ساحۀ حفریاتی مذکور را مانند ساییر ساحات حفریاتی شان در افغانستان بحال خود متروک رها کردند. از آن ببعد تا سال 1983م. (1362ش.) که حفریات جدیدی در قسمت جنوبی ساحۀ حفریات قبلی توسط تیم باستانشناسان افغانی از اکادمی علوم افغانستان براه انداخته شد، بقایای ساختمانی معبد مذکور به اثر عوارض جوی از بین رفت.
در جریان همان سال ها 1933م. تا + 1970م. قسمت های زیادی سمت شرقی تپۀ مذکور در زیر ساختمان های رهایشی خودسرانه قرار گرفته رفت و خسارات زیاد و جبران ناپذیری بر تپۀ باستانی مرنجان که در قلب شهر کابل موقعیت دارد وارد آمد.
اکمال کار حفریات ساحۀ مذکور و حفظ و نگهداشت معبد بودایی بزرگ آن توسط فرانسویان، بمنظور تثبیت هویت تاریخی شهر کابل نهایت درجه ضروری بود تا نشان میداد که کابل در پهلوی اینکه مرکز مهم هندویزم بود یکی از مراکز مهم بودایی در افغانستان هم بشمار می رفت. ضرور بود تا معبد مذکور بقسم یک موزیم غیر منقول در جایش ترمیم و حفاظت می گردید که فرانسویان به آن توجۀ نکردند.
در سال 1983م. از قسمت پایینی ( جنوب غربی ) بفاصلۀ تقریباً 200 متر از ساحۀ حفریاتی فرانسویان نزدیک به مقبرۀ سلطان محمد طلایی، بقایای ساختمانی از یک استوپۀ بزرگ نمایان شد. این قسمت از تپۀ مرنجان که شکل زمین همواری را داشت توسط عساکر ریاست نقلیۀ اردوی ملی واقع سیاه سنگ بحیث میدان جمع نظام استفاده می گردید.
در خزان سال 1362ش. 1984م. تیم باستانشناسان مرکز باستانشناسی اکادمی علوم افغانستان برای اولین بار حفریات سیستماتیکی را در این ساحۀ جدید تپۀ مرنجان براه انداخت که تا سال 1992 م. همه ساله در فصل خزان برای مدت سه ماه، کم و زیاد ادامه پیدا کرد.
از همان آوان شروع کار حفریات معلوم بود که ساحه، یک معبد بزرگ بودایی است که با معبد قبل الذکر تپۀ مذکور هم دوره میباشد. بناً پلان حفظ و نگهداشت معبد مذکور بحیث یک موزیم منقول در محل کشف آن، از همان اوان اول کار در نظر گرفته و کار حفریات آن پیش برده شد.
حفریات جدید تپۀ مرنجان ( حفریات دور دوم ) یک ساحۀ استوپه ها را نمایان ساخت که در مرکز آن، استوپۀ بزرگی که در اطراف آن استوپه های متعدد کوچک نذری احداث شده است قرار دارد. در اطراف این ساحۀ مرکزی استوپه ها، بقایای ساختمانی از تأسیسات مختلف مذهبی بودایی با ویهاره ها و دیوار های احاطوی معبد بودایی مذکور نمایان گردید.
در جریان حفریات توته و پارچه های از مجسمه های گلی، رلیف سنگی مجسمه ها، مسکوکات ، ظروف و از همه مهمتر چهار عدد جعبۀ تبرکات سنگی کوچکی که در بین یکی از آن جعبات تبرک، مدل کوچک نقره یی از یک استوپۀ نوع گندهاری گذاشته شده بود که دو پارچه کاغذ یی بهم پیچیده شده محتملاً دارای نوشته در داخل مدل نقره یی مذکور جا داده شده بود. همین رقم یک مجسمۀ گلی از یک مرد ریش دار که بر حیوان نامشخصی سوار است؛ یک مجسمۀ نیم تنۀ گلی که در پیشانی آن نوار و در گردن آن گردن بند قرار دارد و یک فرسک دیواری رنگین از قسمت پایین بدن یک مرد که موزه های دراز در پا دارد تا دور هفتم حفریات که نگارنده در کار حفریات مذکور اشتراک داشتم بدست آمده بود. راپور دوره های بعدی حفریات مذکور که نگارنده از افغانستان بیرون بودم تا کنون بدستم نرسیده است.
 

 

 


عکس شماره 1- ساحۀ حفریات دور دوم تپۀ مرنجان کابل که در آن مقبرۀ نادر شاه در قسمت فوقانی و یک قسمت کمی از مقبرۀ سلطان محمد طلایی در قسمت فوقانی سمت چپ دیده می شود.
این عکس، اشتراک کنندگان ششمین سیمینار بین المللی مطالعات کوشانی را نشان می دهد که از جریان حفریات دور دوم تپۀ مرنجان دیدن بعمل آورده بودند و عکس یادگاری در ساحۀ حفریات گرفتند. نگارنده مسول نشرات این سیمینار و از جملۀ اشتراک کنندگان سیمینار بودم که در وسط قطار نشسته دیده می شوم.

 

 

 


عکس شماره 2- مجسمۀ بودیستوا که در سال 1933م. در جریان حفریات دور اول تپۀ مرنجان توسط فرانسویان کشف گردید.



رلیف از سنگ شیست که از سمت غربی استوپۀ مرکزی تپۀ مرنجان 2 در سال 1987م. توسط تیم افغانی کشف گردید.



 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل      ۲۸۰   سال  دوازدهم                جدی     ۱۳۹۵         هجری  خورشیدی                   ۱۶ جنوری ۲۰۱۷