کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

سالار عزیزپور

    

 
خالده فروغ در رمانی « زنی که زنده گی پس‌انداز می‌کرد»

 

 

خوانش این رمان برایم زمان گیر و نفسگیر نبود. من هم در خواندن این رمان وقت را پس انداز کردم وزنده گی را.
این خوانش را در کنار ده ها وصد ها خوانش دیگر می گذارم، تا رنگین کمانی از دنیای نگاه ها و آدم ها را به نمایش و باور های تمامیت خواهانه را به پرسش کشیده باشم.
سرشب است.آواز قوله کشیدن های سگ ها مانند هر شبِ دیگر در فضای گوشم می پیچد. این آواز ها که مزاحمت کننده ودلخراش اند. همیشه از آن سوی پنجره راه می یابند به خانه. واقعن آزار دهنده استند. این آواز ها. شبی که این آواز ها خاموش باشند. آواز های دلخراش تر از این ها گوش هایم را بیش تر می آزارند. آواز هایی که از دهن ولگردان بیرون می شوند، از دهن های ولگردانی که به آدم شباهت دارند.......
رمان چنین آغاز می شود.قوله کشیدن سگ ها وآدم ها و آدم هایی که نی به آدم شباهت دارند ونی به سگ ها ،اما، این آدم ها، ذهن و روان راوی و نویسنده را نگران و نا آرام کرده است .،شب ، سگ و این آدم ها، آدم هایی که نی به سگ شباهت دارند ونی به آدم ها.....
زنی که زنده گی پس انداز می کرد
من هم دوست دارم که نباشم؛اما زنده باشم، به جای این که باشم و زنده نباشم. این خودش پس انداز کردن زنده گی نیست؟
هر متن به تجزیه وتحلیل ، تاویل وتفسیر نیاز دارد. که کار دشوار است.به ویژه متن هایی روایتی و داستانی .چی این متن ها کوتاه باشد وچی بلند، هیچ فرق نمی کند. چی این متن جنایی وپلیسی باشد، چی تاریخی واسطوره یی وچی عاشقانه و یک اتفاق عاشقانه.
نخست یک قصه برمحور یک حادثه و یا رویداد ها می چرخد.دو دیگر، یک قصه ویا روایت دارای شخصیت ویا فیگور های مختلف می باشند.مثل: مادام بواری و...
سه دیگر، بستر مکان وحضور مکان مثل خیابان، شهر ها و.......
چهارم، زمان، که بدون حضور زمان حرکت متوقف می شود. وهیچ اتفاقی ورویداد شگل نمی گیرد.
پنجم، شگرد های روایت که بدون این شگرد ها رمان به متن نانوشته می ماند.
زنی که زنده گی پس انداز می کرد.
زبان این رمان سنتی وتقریبن یکدست می باشد.زبان مستحکم واستوار، میان نثر فاخر دیروزی و شگرد های پژوهشی وتحقیقی.نشیب وفراز ها وظرافت هایی زبانِ رمان های امروزی را کم تر دارد.
شخصیت ها وفیگور ها، بسیار خوب پرورش یافته اند، اما ، در پروش این شخصیت ها و آدم ها دست وتخیل نویسنده همواره پیداست. این حضور بیش از اندازه نویسنده بدون اندک تر ین فاصله، در مواردی،استقلال شخصیت ها را زیر سوال می برد.
از دو منظر این رمان را می ستایم:
نخست، شگرد روایت
دو دیگر، بازی با زمان در این رمان.
نقد نگارنده قاعدتن بر این دو مورد اختصاص یافته است
از زمان و بازی با زمان می آغازم:
زمان در داستان ورمان پنج حالت دارد.
ــ زمان داستانی
ــ زمان دراماتیک
ــ فزیکی
ــ روانی
ــ تپش
زمان در داستان عنصر بسیار مهم است. این عنصر در داستان و داستان های کهن و سنتی یکدست وتک خطی است. در کنار وحدت زمان و مکان، همواره چنین مانده است.
اما در داستان امروزی الزامی نیست که زمان یکدست و تک خطی بماند. بل زمان در داستان های امروزی به بهانه های مختلف شکسته می شود. واین نویسنده است که با چی ترفندی به چنین امر دست می برد.
در رمانی« زنی که زنده گی...» نویسنده به چنین امری دست یافته است.حتا نویسنده توانسته است، زمان پس از مرگ را پس انداز کن و وارد زمان داستان بسازد.
صد و پنجاه سال گذشته بود که انوشه، خانه ی پدری خود را ندیده بود.....
صد وپنجاه سال پیش، آن گاه که با هامون و میترا پسر ودخترش یک جا زنده گی می کردند.
در پایان داستان باز می خوانم:
سگ ها قوله می کشند.سال هاست که چنین است...
داستان از قوله سگ ها شروغ می شود و به قوله سگ ها پایان می یابد.اصلن زمان داستانی این داستان شاید بیشتر از بیست وچهار ساعت را در بر نگرفته باشد. اما، زمان دراماتیک این داستان سده ها را در بر می گیرد. و امتیاز دیگر این رمان همان کوتاهی زمان فزیکی نسبت به زمان روانی است.
زنی که زنده گی......
منطق روایت وشگرد روایت
منطق این رمان ترکیبی از منطق رآلیستی و رویا است.
شگرد این رمان با فصل جمعه شروع می شود و با جمعه به پایان می رسد. که این خود یک شگرد بکر وتازه است. پیوند این نامگذاری با اسطوره ی خلقت و آفرینش جهان، خود فصلِ تازه به این رمان می بخشد.
برای خالده فروغ نویسنده این رمان، موفقیت های بیشتر می خواهم.



سالار عزیزپور

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل      ۲۸۰   سال  دوازدهم                جدی     ۱۳۹۵         هجری  خورشیدی                   ۱۶ جنوری ۲۰۱۷