جناب رئیس جمهور دولت اسلامی افغانستان
السلام و علیکم
اجازه دهید تا یک بار دیگر شما را مورد خطاب قرار دهم:
دو ماه پیش از امروز نامه ی سرگشاده یی عنوانی شما در پیوند با قتل یک فرد
در جلال آباد، که متعلق به اقلیت مذهبی هندوباور بود، نبشتم. آن نامه ی سر
گشاده به گونه ی گسترده در رسانه های رسالتمند باز نشر شد. دریغا که شما آن
نامه را به تجاهل گرفتید و از جانب شما واکنشی پدید نیآمد. همچنین تا به
امروز هیچ گونه اقدامی از سوی شما در جهت جلوگیری از جفاورزی ها در حق
اقلیت مذهبی هندو باور و سیکهـ های افغانستان صورت نگرفت.
دو ماه از فاجعه ی شرم آور جلال آباد نگذشته بود که در روز هشتم جدی سال
روان خورشیدی در شهر کندوز رئیس شورای هندوان و سیکهـ ها، روان شاد نرمون
سنگهـ، از سوی بنیادگران وحشت گستر به شهادت رسید. شهروندان شریف کندوز وی
را بنابر رفتار و کردار نیکش "لالا دلسوز" خطاب می کردند.
محترما؛
در این نامه قصد ندارم که شما را یک بار دیگر به قانون اساسی افغانستان
ارجاع دهم و مسوولیت رئیس جمهور را تسجیل بدارم. همچنین در پی آن نیستم که
از شما خواستار تعیین هیأت تحقیق و پیگیری مسأله شوم، بلکه این بار به یک
خصیصه ی مهم دولت و رابطه اش با شهروندان اشاره ی مختصر خواهم داشت و سپس
چشم انداز خویش را در رابطه با سرنوشت اقلیت هندو باور و سیکهـ در
افغانستان خواهم گفت.
دولت، که همانا سازمان حقوقی قدرت باشد، تنها هنگامی که انحصار قدرت فیزیکی
را به دست می آورد و مصونیت جسمی و روحی شهروندانش را تضمین می کند، می
تواند ادعا کند که دولت است. دولت جمهوری افغانستان نه تنها فاقد این خصیصه
ی بنیادین است، بلکه ما شک و تردید داریم که شما به مثابه ی فرد اول کشور
اصلن به سرنوشت اقلیت مذهبی هندو باور و سیکهـ علاقه مند هستید. آیا گاهی
به سرنوشت جماعت هندو باور و سیکهـ اندیشیده اید؟ (صرفنظر از این که در
قانون اساسی افغانستان تعصب و تبعیض علیه ی این اقلیت مذهبی درونی شده است)
به باور من و اکثریت جامعه ی هندوباور و سیکهـ افغانستان یگانه راهِ حل
برای جلوگیری از قتل عام این اقلیت مذهبی، که بیشتر از ۱۵۰۰ نفر نخواهد
بود، همانا سلب تابعیت این شهروندان درجه سوم می باشد. جناب شما می تواند
که با دفتر ملل متحد در تماس شوند و این اقلیت مذهبی مظلوم را به عنوان طرد
شده و بی پناه معرفی کنند تا کشور های مهاجرپذیر این ها را به عنوان
پناهنده ی سیاسی بپذیرد. این امر موجب ملال خاطر شما نخواهد شد. یک چنین
نمونه ی در تاریخ وجود دارد.
جناب رئیس جمهور؛
ما مردم بی دفاع هستیم و هیچ کشور بیگانه صدای ما را به گوش شما نخواهد
رساند. در همین جا بایستی به شما یادآوری کنم که ما جنرال دوستم و زرداد
خان نیستیم که از سوی کشور های خارجی مقتدر مورد حمایت قرار گیریم. ما مردم
بی دفاع، ستم دیده و مظلوم هستیم. حق حیات حقِ هر فرد است و ما این حق را
از شما می خواهیم. ما می خواهیم زنده گی کنیم و در بازی سیاسی شما شریک
نباشیم. ما به هیچ دولت بیگانه چشم ندوخته ایم و از سوی دولت های بیگانه
حمایت نمی شویم تا بر جمهوری اسلامی افغانستان فشار آورند.
پس جه باید کرد جناب رئیس جمهور؟ سکوت شما را بایستی چگونه تفسیر کرد؟
در همین جا باید بیفزایم که تعصب و ستیزه جویی با دگر اندیشان به طور روز
افزون نه تنها در داخل کشور، بلکه در بیرون مرز ها نیز اوج گرفته است.
چنانچه چند بار از طریق پست سفارت افغانستان در برلین و هم به وسیله ی سخن
گو های شما نامه هایی را به نشانی شما فرستادم تا در مورد جلوگیری از خرید
و فروش اماکن مقدس مان اقداماتی صورت پذیرد. دردا و دریغا که از شما پاسخی
نشنیدم. بدون شک آگاه هستید که بازار فروش اماکن مقدس مان در قندهار، لغمان
و هلمند و کابل گرم است.
همچنین باید بگویم که چند بار از پست قونسلگری افغانستان در بن برای شما
نامه و مسوده ی توافق نامه میان اداره ی مربوط به دولت افغانستان و "شورای
مرکزی هندوباوران و سیکهـ های افغانستان" را در پیوند با رفع مشکلات
"تــــذکره" فرستادم. سوگمندانه باید گفت که تا هنوز که هنوز است هیچ گونه
اقدامی در این زمینه نشده است.
از یک سو در داخل کشور اقلیت مذهبی ما، که به عنوان کافر داغ خورده است،
ترور می شود و از سوی دیگر سفارت افغانستان در بن و برلین برای ما در زمینه
ی تجدید و اخذ پاسپورت مانع ایجاد می کند، چراکه بسیاری از هندو باوران
تذکره ندارند. تعصب، تبعیض و ترور در داخل کشور و سرگردانی ها و بی خانمانی
های ما در بیرون از مرزها نه تنها جانکاه است، بلکه به زخم باز و خونچکان
مبدل شده است.
جناب رئیس جمهور؛
نیک می دانید که در گذشته اقلیت مذهبی ما در هر ولایت شهروند داشت. در روند
جنگ های داخلی در افغانستان دفتر و دیوان برباد رفت و بسیاری افراد متعلق
به اقلیت مذهبی ما یا کشته شدند و یا فرار نمودند. اکنون در ولایات مختلف
افراد متعلق به اقلیت مذهبی ما زنده گی نمی کنند تا کار تذکره ی مهاجرین
هندوباور و سیکهـ را پیگیری کنند. چرا از این حقیقت چشم پوشیده می شود؟
حیثیت و شأن انسانی ما در کشوری که متولد شده ایم، برباد رفت؛ جماعت
هندوباور و سیکهـ به مثابه ی شهروند "درجه سوم" داغ خورد و اکنون در سفارت
خانه های دولت افغانستان برای ما مانع ایجاد می گردد. این وضعیت برای ما
همچون مرگ تدریجی است. چرا باید چنین باشد؟
در فرجام یک بار دیگر سخن پیشین خویش را تکرار می کنم: یگانه راهِ حل
بنیادین برای جلوگیری از قتل، تعصب و سرگردانی در سفارت خانه های افغانستان
سلب تابعیت هندوان و سیکهـ ها در افغانستان خواهد بود، هر چند که سلب
تابعیت جماعت هندو باور و سیکهـ یک داغِ ننگِ دیگر بر جبین تاریخ معاصر
افغانستان بیفزاید.
برای شما خوبی و فرصت های نیک آرزو می کنم.
رئیس شورای مهاجرین هندوان و سیکهـ های افغانستان در اروپا
|