این روز گار خون
اندوه بار تر از همیشه
بر پیکر برهنه ی این خاک
حاکم است
وشاه شتر بانان
بازیگر شرارت و غمباری
که از دست های کبودش
سنگ می روید
برادران مرا
بی آن که برایش بیعت کرده باشند
با مرگ آشتی میدهد
وفوج خواهران پریشانم
از وحشت تلاطم
در چهار راه ی طوفان
از چراغ قرمز می گذرند
تا اردو گاه اسارت را شکسته باشند
من با مناجات غمینم
از دهشت فشرده میشوم
زیور نعیمی |