همه هيچ ...
عشق در سينه چه آتشكده ي مي سازد
كه پرستش شود هر لحظه ترا مي سوزد
*********************
آه اي دل
مگر منتظري...؟
كه به خاكستر تو عشق نويسد نامي ...!
اين قدر ميدانم
صنم عشق به گرمابه اگر سوخت
چه سود!
بر سر دار كسي گفت اناالحق
چه سود !
مردي با تيشه بخون خفت و تراشيد كوه را
كفن عشق به تن كرد و نياسود
چه سود !
سوژه ي شاعر هر دوره شود عشق ولي
رسم عاشق كشي هر لحظه فزون تر گردد!
هان اي دل !
نمي داني بدان
باز اگر شمسي بتابد شب و روز
نه درخشد قونيه
باز اگر "بلخي " آيد به جهان
شعر " اي قوم به حج رفته كجاييد كجا "
بي نوا مي ماند !
ليلا تيموي
12/3/16 |