کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

میرحسین مهدوی

    

 
مرگ لالا دلسوز یا یک حادثه ی سیاه فرهنگی

 

 

 

جامعه ی ما علاوه بر سرنوشت کشنده ی سیاسی، از نظر فرهنگی نیز در شرایط بسیار تلخ و دشواری به سر می برد. در فرهنگ جمعی ما برای کشتن و نابود کردن همیشه می توان دلایل کافی و "عقل" پسند پیدا کرد. شاید به سادگی بتوان در متون دینی، در ادبیات حماسی و در فرهنگ عامیانه ی مرد محور دلایل کافی برای کشتن افراد بی گناه پیدا کرد اما در همین فرهنگ و در میان همین مردم شاید حتی نتوان یک دلیل محکمه پسند در دفاع از حق زندگی و در حمایت از زنده بودن جستجو کرد. قاتل به سادگی می تواند نقش خود را برای کشتن دیگران توجیه کند و دلایل کافی برای اقدام به قتل دیگر افراد بیابد. قاتل با هر انگیزه ای که دست به قتل بزند، به راحتی می تواند دلایل فکری- فرهنگی برای آرام ساخت وجدان نا آرام خود پیدا کند و بعد با خیال راحت به زندگی یک انسان خاتمه ببخشد. اما دریغ از یک دلیل استوار برای توسعه ی زندگی، برای ساختن زندگی، برای زنده تر ساختن زندگی. هر کاری که برای توسعه ی زندگی در جامعه ی ما صورت بگیرد با مشکلات فراوان فرهنگی و فکری مواجه خواهد شد.

به گزارش رسانه ها بازهم مرگ آفرینان سرزمین ما خانواده ای را سیاه پوش کرد و فرزندانی را بی پدر. نرمون سینگ، مشهور به لالا دلسوز در روشنایی روز و در داخل شهر کندوز، و احتمالا در برابر دیدگان مردم به قتل رسید. نرمون سینگ رئیس هندو باوران و سیک های ولایت کندوز بود و در عین حال طبیب مشهور یونانی.

 

 

قتل نرمون سینگ هم به عنوان یک شهروند کشور و هم  به عنوان بزرگ هندو باوران و سیک های یک ولایت به روشنی نشان می دهد که تا چه پیمانه افراط گرایی دینی راه را برای قتل و کشتار دیگر باوران و پیروان دیگر ادیان باز کرده و زمینه ی فکری و فرهنگی این کشتارها را فراهم کرده است. کسی که نرمون سینگ را به شهادت رسانده شاید حالا حتی عذاب روحی و روانی هم نداشته باشد. از نظر این قاتل بی رحم، کشتن غیر مسلمان برای یک مسلمانِ مومن ثواب اخروی و رهایی از فشار قبر به همراه خواهد داشت. از نظر این قاتلِ نا انسان کشتن انسان هایی که به آیین های دیگر باور دارند اصلا قتل و کشتار به حساب نمی آید.

جامعه ای که در جهل فکری و جهالت مذهبی اسیر است و اما این اسارت را رهایی و این زندان را آزادی می پندارد و جهل خود را عین آگاهی، در چنین جامعه ای چیزی که به راستی رنگ باخته و از بین رفته خود انسانیت و انسان است. در جامعه ای که دیگر باور بودن بتواند مرگ و کشتار را توجیه کند، در سرزمینی که دیگر اندیش بودن بتواند دلیل کافی برای نابودن شدن را فراهم کند، جامعه ای است که مرده است و فقط وانمود به زنده بودن می کند.

مرگ مرحوم نرمون سینگ همچنان که برای خانواده و بستگانش درد آور و سنگین است، برای جامعه ی ما نیز ضایعه ی بزرگی به حساب می آید. دلیل این مسئله نیز نه تنها ناکامی جامعه و حکومت برای حفظ جان یک شهروند دیگر باور بلکه شرمساری فرهنگ این سرزمین از ناتوانی در ایجاد حرمت فکری و صیانت فرهنگی برای حفظ جان دیگر باوران است. اگر می توانستیم فرهنگی ایجاد کنیم که ارزش جان  نرمون سینگِ هندوباور به اندازه ی جان میرحسین مهدوی مسلمان باشد، حالا نرمون سینگ همچنان در دوا فروشی خود سرگرم تکثیر زندگی و زنده بودن بود. حالا که نرمون سینگ عزیز راه نیروانا را پیش گرفته و از میان ما رفته است، کاری باید کرد که فرهنگ نرمون سینگ کش را باید از بین برد. برای صیانت از زندگی، برای حفاظت از فرصت زنده بودن باید فرهنگ برابر انگاری همه ی شهروندان را ایجاد و ترویج نمود. این تنها راه زندگی انسانی و یگانه راه رسیدن به صلح پایدار است. 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل       ۲۷۹   سال  دوازدهم                جدی     ۱۳۹۵         هجری  خورشیدی                    اول جنوری ۲۰۱۷