تو شاعرانه تر از هر بهار، زیبایی
و عاشقانه ترین واژه ی تمنایی
شدی در آیینه ی لحظه های من جاری
به هر سو می نگرم بی کرانه پیدایی
هوای عشقِ تو تکرارِ تازه گی دارد
طلوعِ خنده ی خورشید، شعرِ فردایی
به راهِ آمدنت چشم تشنه بیدارم
بریز بر نگهِ خشکِ من که دریایی
ز گامهای ترِ پُر ترانه ی باران
به گوشِ پنجره ام می رسد که می آیی |