با دختران شاداب و عریانش
اندام تبدار شب را
سنگ می زند
زمین در بستر تنهایی خویش
به خوابهای گم کرده اش
فکر می کند
واز ظلمتی به ظلمتی دیگر
می غلتد
درین آرایش طبیعت
من هم شکل الهه ی آب
با گیسوان شفاف و نمناکم
آیینه ی می گیرم آب وار
و گل های ارغوانیی عشق را
به تماشا می نشینم
تا طلوغ خورشید
زیور نعیمی |